مجتمع مسكوني آبان؛ قسمت اول
زندگي مخفي شاباجي
رامبد خانلري
شايد «شاباجي خانم» تعداد دقيق واحدهاي مجتمع مسكوني«آبان» را نداند اما درست و دقيق ميداند در هر واحد چند نفر زندگي ميكنند و درست در همين لحظه چند مهمان دارند. وقت غر زدن كه باشد دو طبقه ميگذارد روي طبقات ساختمان و ميگويد كه بايد پلههاي ۱۰ طبقه را تي بكشد و جارو. هميشه با غرولند به آقاي «مظاهري» مدير ساختمان ميگويد كه بايد شب به شب از جلوي ۲۰ واحد كيسههاي زبالهشان را جمع كند و آقاي مظاهري هم هميشه در دلش ميگويد: «۱۶ واحد شاباجي خانم.» اما هيچ وقت اين را به روي شاباجي خانم نميآورد و هميشه جوري با او برخورد ميكند كه انگار واقعا شاباجي خانم شب به شب از جلوي ۲۰ واحد كيسه زباله جمع ميكند. مظاهري هميشه بعد از شنيدن غرولندهاي شاباجي خانم به خودش ميگويد: «با سوييت توي پاركينگ ميشه ۱۷ تا. حالا ۳ واحد بيشتر چه فرقي ميكنه؟»
هيچكدام از ساكنان مجتمع مسكوني آبان از زندگي مخفي شاباجي خانم خبر ندارند. شاباجي خانم با آيدي «shabastyle» يكي از اينفلوئنسرهاي اينستاگرام است و هر روز در صفحهاش تبليغ محصولات آرايشي و بهداشتي را ميكند. اولين مرتبه در خانه خانم «ملكي» درست وقتي كه مايع غليظ ضدعفونيكننده دست شاباجي را سوزاند و خانم ملكي كرم «كيوزينك» روي جاي سوختگي ماليد، شاباجي خانم با خودش فكر كرد كه امشب بايد عكس اين كرم را در صفحهاش بگذارد و بنويسد براي درمان التهاب وايتكس مثل آب روي آتش است، آنهم وقتي كه خانم ملكي كرم را تازه روي دست شاباجي ماليده بود و شاباجي هنوز نميدانست كه اين براي التهاب دستش راهگشاست يا نه؟ تا كار شاباجي در خانه خانم ملكي تمام شود، خانم ملكي در مورد مزيتهاي كرم كيوزينك براي شاباجي خانم صحبت كرد و گفت كه اين كرم، يك كرم «ترميمكننده» است و با «روي» و «مس»ي كه در خودش دارد پوست را ترميم ميكند و شاباجي خانم آن روز همانطور كه لالههاي عباسيها را برق ميانداخت، نوچي عسل روي روميزي ميز ناهارخوري را با دستمال خيس برطرف ميكرد و گرد و خاك قفسه كتابها را ميگرفت با خودش تكرار ميكرد: «ترميمكننده»، «مس» و «روي» تا شب درست از همين ادبيات براي معرفي كرم كيوزينك استفاده كرد. چند مرتبه به خانم ملكي گفت كه در خانه «فراهاني» و «دهقانپور» و «حسني» و ديگران هم همين طور دستش سوخته است و از كجا ميتواند اين كرم را تهيه كند؟ حتي بعد از اينكه خانم ملكي كرم را داد به شاباجي خانم كه براي خودش باشد، شاباجي خانم دو مرتبه ديگر اين جمله را گفت كه مثلا قبل از اين، اين جمله را براي تصاحب كرم نگفته است. همان شب شاباجي خانم كرم را گذاشت كنار يك كامواي بنفش و يك فنجان قهوه آماده و «راني» گربه پلاس توي پاركينگ مجتمع را هم بهزور نشانده بود كنار كرم و كاموا و فنجان از آنها عكس گرفته بود و نوشته بود كه كرم كيوزينك يك كرم ترميمكننده موثر است كه بهكمك روي و مسي كه داخلش دارد پوست را ترميم ميكند. در انتهاي شب وقتي كه ديد پستش بيشتر از پستهاي قبلي لايك خورده و كامنت گرفته است، ۳ پست قبلياش را كه طرز تهيهاش «ترخينه دوغ» و تسليتي براي غرق شدن كشتي «سانچي» و بريدهاي از ويديوي «جاده يكطرفه» بود، پاك كرد و ترجيح داد بعد از اين صفحهاش را به همين شكل پيش ببرد. فقط نفهميد آن يك نفري كه نوشته «ليونل؟!» منظورش چه بوده و از ترس اينكه مبادا فحش باشد كامنت را پاك كرده بود. كاموا و قهوه و گربه را هم از دختر «باباخانلو» ياد گرفته بود. وقتي براي نظافت خانهشان رفته بود ديده بود كه «ساحل» دختر باباخانلو براي معرفي كتاب مورد علاقهاش «سورمهسرا»، كتاب را گذاشت كنار مداد خط چشم و سگ خانگيشان «ميلو» و يك ليوان قهوه هم درست كرد گذاشت كنار كتاب و بعد كتاب و مداد و سگ را همينطور رها كرد و رفت. ميلو خيلي زود خسته شد و رفت. قهوه كه از دهن افتاد شاباجي يك قلپ از آن نوشيد. از مزه قهوه خوشش نيامد اما با خودش فكر كرد حتما چيزي در مزه اين نوشيدني است كه او آن را نميفهمد به همينخاطر آن را تا انتها نوشيد. وقتي كه ديد پست ساحل بيشتر از ۱۰۰ لايك خورد و نويسنده كتاب آمد و پايين پست ساحل كامنت گذاشت بهنظرش آمد مانند ساحل كه اسم صفحهاش «sahelstyle» است، اسم صفحهاش را از «shbg» به همين اسم جديد عوض كند. صفحه شاباجي را خواهرزادهاش «طوبي» براي او درست كرده بود. طوبي اين صفحه را بدون اطلاع پدرش درست كرده بود و به شاباجي هم گفته بود بهتر است صفحهاش را طوري نامگذاري كند كه كسي نفهمد اين صفحه شاباجي است. مونا تنها كسي بود كه ميدانست شاباجي هما شابااستايل است اما حتي او هم نميدانست كه شاباجي براي همين تبليغاتي كه براي برندهاي مختلف در صفحهاش ميگذارد در حدود هفتهاي ۲۵ ميليون تومان درآمد دارد.