كاسبان تحسين
حامد يعقوبي
دوستي داشتم كه معتقد بود آرتيستها و نويسندگان و روزنامهنگارها مجاز نيستند بيشتر از قواعد يك حضور محترمانه در اينستاگرام و فيسبوك و توييتر آفتابي شوند. دوستم نويسنده خوبي بود و قبل از اينكه بخواهد نصيحتگرانه خود را يك آب شستهتر از ديگران نشان بدهد و جامه مردم را سيه ببيند و دلق خود را ازرق جا بزند و شبيه مچگيران حرفهاي دم به دقيقه عيب خلايق را بهشان گوشزد كند از طايفه عالمان عملگرا به حساب ميآمد و رطبخورده منع رطب نميكرد و خود پيشاپيش به قوانين نانوشته چيزي كه ميگفت پايبندي نشان ميداد، به خاطر همين چراغ خاموش ميآمد و بيسر و صدا ميرفت و از صفحات مجازياش انتظارات نامعقول نداشت و با شوآف از خودش قهرمان نميساخت. ما سر اين موضوع زياد بحث كرديم؛ آن زمان من اعتقاد داشتم صفحات مجازي ميتوانند اتاق كار نويسندگان باشند ولي او ميگفت و بعدها فهميدم درست ميگفت كه ايدههاي خلاقانه آدمها ابدي نيستند، از اين جهت كسي كه تشك و لحافش را در دنياي مجازي پهن ميكند، نه تنها كاري غيرحرفهاي انجام داده بلكه طرحهاي جذابي را كه ميتوانستند روزي نوشتههاي خوبي شوند، سوزانده است. علاوه بر اين دنياي مجازي قواعدي دارد كه با همه احترام به آن، ميتواند دره سقوط نويسندگان و آرتيستها باشد. پيش از اين يك شاعر يا نوازنده مدتها جان ميكند و عرق ميريخت تا اثري به جا بگذارد، بعد آن را با اضطراب در معرض قضاوت مخاطب قرار ميداد و با نگراني منتظر مينشست تا ببيند مردم و منتقدان درباره كارش چه داوري خواهند داشت ولي امروز اينستاگرام و فيسبوك اين مراحل را كوتاه كردهاند، طوري كه شاعران بيتهاي غزلهاي تمام نشده را با ديگران شير ميكنند و نوازندگان با سازهاي ناكوك جلوي دوربينهاي موبايل مينشينند و با ساز تفريح ميكنند، آن هم فقط به خاطر ميل عجيب و مبهم ديده شدن. هر كسي چهار روز با دنياي مجازي دمخور باشد، ميفهمد چه ميگويم. سوداي تاييد و تحسين را نبايد دست كم گرفت؛ وقتي چيزي پست نميكني و به طريق اولي از لشكر لايككنندگان و كامنتگذاران خبري نيست، احساس تنهايي ميكني، احساس فراموش شدن، احساس اينكه هيچ چيزي وحشتناكتر از ديده نشدن در دنيايي نيست كه همه آدمها تلاش ميكنند به نحوي ديده شوند. حالا اگر روزي روزگاري حرفي هم براي گفتن نداشته باشي، ناچار بايد دست به كاري بزني كه رفقاي مجازيات از اطرافت پراكنده نشوند، وگرنه قواعد بازي را ناديده گرفتهاي. كسي هم كه قواعد بازي را ناديده ميگيرد، خواه ناخواه در مسابقه «تحسينطلبي» شكست خواهد خورد.