• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4283 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۵ دي

بحران خبررساني حوادث

اكبر نصراللهي

هيچ كشور و سازماني از وقوع بحران مستثني نيست. اين اصل موجب شده تا در بسياري از كشورهاي جهان دستورالعمل‌هايي تدوين شود و بر اساس آن سخنگو يا سخنگوياني مشخص ‌شوند تا در زمان وقوع بحران به رسانه‌ها پاسخگو باشند. طبيعتا كشور ايران هم مستثني از اين ماجرا نيست و بايد در زمان وقوع بحران سخنگو و سخنگويان واحدي از سوي سازمان‌هاي متولي مسووليت اطلاع‌رساني دقيق و همه‌جانبه را بر عهده بگيرند.

اما متاسفانه هنوز هم در كشور با اين مشكل مواجهيم كه در زمان وقوع بحران نظام اطلاع‌رساني منسجمي وجود ندارد. در حادثه سقوط هواپيماي باربري ارتش كه ديروز اتفاق افتاد، بار ديگر اين مشكل خودش را نشان داد. از نظر حرفه‌اي بايد سخنگويي واحد از سوي ستاد مديريت اطلاعات مورد نياز مردم مانند نوع هواپيما، محل سقوط، تعداد سرنشينان و... را در اختيار رسانه‌ها قرار مي‌داد. در صورت ضرورت سخنگوي اورژانس يا سازمان هواپيمايي كشوري هم مي‌توانستند درباره وضعيت امدادرساني و موارد مرتبط با حوزه خودشان سخن بگويند اما آنچه مسلم است اينكه نبايد كنشگران سياسي و اجتماعي متعددي درباره حادثه‌اي كه بعد نظامي و امنيتي هم دارد با رسانه‌ها حرف بزنند. آشفتگي اطلاع‌رساني در زمان وقوع بحران پيش از اين در حوادث ديگري مانند آتش سوزي واحدهاي پتروشيمي در سال 95 هم خودش را نشان داده بود. در آن حادثه افراد متعددي با مسووليت‌هاي متفاوت در سطح محلي و ملي درباره آن حوادث اظهارنظر كردند و اين شيوه موجب شد مردم با تعارض آماري و اطلاعاتي مواجه شوند. آسيب ديدن اعتماد عمومي به رسانه‌هاي رسمي و مسوولان يكي از پيامدهاي آشفتگي و تعارض اطلاعات است. در حادثه سقوط هواپيماي باربري ارتش هم شبيه همان اتفاقات روي داد و مردم با تعارض اطلاعات در بخش‌هاي مختلف روبه‌رو شدند. ابتدايي‌ترين شرط پذيرش و باور پيام از سوي مخاطبان، اين است كه محتواي پيام يكسان و داراي اطلاعات دقيق باشد. در غير اين صورت اطلاع‌رساني چندپاره موجب مي‌شود كه مردم از فرستنده پيام روي گردان شوند و به سراغ رسانه‌هاي غيرمسوول بروند.در حادثه ديروز استاندار البرز، نماينده مجلس، ارتش و ساير مسوولان اظهارنظر كردند كه سه چهار تعارض در محتواي آنها عيان بود. نكته ديگر اينكه يك سنت غلط در كشور ما رايج شده كه هر‌گاه حادثه‌اي رخ مي‌دهد تازه مسوولان به اين فكر مي‌افتند كه چگونه درباره‌اش اطلاع‌رساني كنند. يعني مرحله «پيش از حادثه» در روند تصميم‌گيري ما غايب است و مديريت بحران اصطلاحا تك‌مرحله‌اي يا دو مرحله‌اي است و تنها به «زمان وقوع بحران» و «پس از بحران» توجه مي‌كند در حالي كه مرحله پيش از بحران بسيار مهم است. به طور مشخص سازمان مديريت بحران كشور بايد در اين زمينه پيش قدم شود و دستورالعمل‌هاي لازم را تدوين كند. همچنين توانمندي و مهارت‌هاي بخش‌هاي روابط عمومي و مديريت بحران در سازمان‌ها افزايش يابد به طوري كه گردش كار آنها در زمان وقوع بحران روشن باشد. در اين صورت وظايف مسوولان مختلف و نوع واكنش‌ها از پيش طراحي و پيش‌بيني شده است و سيستم مديريت بحران دچار سردرگمي نمي‌شود. درباره حادثه ديروز به نظر مي‌رسد اگر ارتش با تحرك و سرعت عمل بيشتري اطلاع‌رساني كرده بود خبرها با تعارض كمتري منتشر مي‌شدند. يكي از نقدها در گذشته به تلويزيون اين بود كه فاصله اطلاع‌رساني با زمان وقوع خبر زياد است .در حادثه ديروز شبكه خبر توانست اين فاصله را كم كند. با اين حال پخش زنده از محل حادثه هم مشكلات خودش را دارد. از جمله اينكه مسوولان تمايل دارند در پخش زنده حضور پيدا كنند. مسوولان ما بايد بياموزند كه در زمان وقوع حوادث از فرصت ارتباط تصويري شبكه‌هاي خبري تلويزيون به نفع خودشان بهره‌برداري نكنند و اجازه دهند روند اطلاع‌رساني فرآيند طبيعي و حرفه‌اي خودش را طي كند ؛ در سوي مقابل رسانه‌ها هم رفتار حرفه‌اي در پيش بگيرند و براي كسب خبر به سراغ منابع اصلي و مرتبط بروند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون