• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4294 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۸ بهمن

اقتباس نمايشي «پيرمرد و دريا» پس از شش دهه روي صحنه مي‌رود

آرزوي همينگوي برآورده شد

ترجمه: بهار سرلك

 

 

رمان كوتاه «پيرمرد و دريا» جايزه پوليتزر را براي ارنست همينگوي به ارمغان آورد و همين كتاب بود كه در انتخاب مسوولان آكادمي سوئد و اهداي نوبل ادبيات به همينگوي نقش بسزايي را بازي كرد. از سال 1952 اين كتاب يكي از كلاسيك‌هاي دنياي ادبيات به شمار مي‌رود. اما با وجود اين دستاوردها نويسنده بزرگ امريكا از اقتباس‌هاي اين اثر راضي نبود و اميدوار بود روزي برسد كه اقتباس نمايشي وفادار يا نسخه سينمايي اثر را ببيند.

حالا بيش از شش دهه از انتشار اين كتاب گذشته است و دوست صميمي‌ همينگوي كه به نويسنده قول داده بود اقتباس نمايشي اين داستان را بنويسد، به وعده‌اش عمل كرده است.‌ اي.‌اي هاچنر روزنامه‌نگار و نمايشنامه‌نويسي كه محرم اسرار همينگوي و همراه ماهيگيري‌هاي او در دوره‌اي كه اين رمان كوتاه را مي‌نوشت، با همكاري پسرش نسخه نمايشي «پيرمرد و دريا» را نوشته است.

هاچنر كه حالا 101 ساله است معتقد است نمايشنامه‌اش مخاطب جوان را با اثر همينگوي آشنا مي‌سازد. هاچنر در گفت‌وگو با نشريه «آبزرور» گفته است: «وقتي مهمان خانه همينگوي نزديك هاوانا بودم، كم‌كم با او آشنا ‌شدم. يك شب بعد از صرف شام و چند نوشيدني به اتاقم آمد و يك دسته كاغذ تايپ‌شده دستش بود. بهم گفت همسرش، ماري ولش، همين الان آخرين صفحاتش را تايپ كرده است. داستان «پيرمرد و دريا» بود و نخستين‌باري بود كه كسي آن را مي‌ديد.»

هاچنر نويسنده چند كتاب درباره همينگوي است؛ «پاپا همينگوي» پنج سال پس از خودكشي اين رمان‌نويس در خانه كچامِ آيداهو، منتشر شد. هاچنر آن وجدي را كه با خواندن نوشته به او دست داد، به خاطر مي‌آورد؛ داستاني به‌يادماندني درباره ماهيگيري كوبايي كه براي شكستن طلسم بدشانسي‌اش به هر دري مي‌زند. هاچنر مي‌گويد: «فكر مي‌كردم فوق‌العاده عالي نوشته است.» دو يا سه هفته بعد همينگوي به او مي‌گويد مجله «لايف» به او پيشنهاد داده كتاب را به همين شكل منتشر كند و منتظر تمام كردن دو بخش بعدي سه‌گانه‌اش درباره دريا نشود.

هاچنر مي‌گويد: «به او گفتم نويسنده‌اي با چنين جايگاهي بايد از فرصتي كه براي پولسازي دست مي‌دهد، استفاده كند و فكر مي‌كنم داستان كار خودش را مي‌كند و هر چه مخاطب انتظار بيشتري براي انتشار بكشد، تاثير داستان از بين مي‌رود.»

هفت سال بعد اين دو دوست همديگر را در نيويورك و پس از تماشاي نسخه سينمايي «پيرمرد و دريا» ساخته جان استرجس ملاقات مي‌كنند. اسپنسر تريسي نقش سانتياگوي ماهيگير را ايفا مي‌كند كه پس از 85 روز تلاش بي‌ثمر در دريا، مي‌كوشد نيزه‌ماهي بزرگي را صيد كند.

هاچنر مي‌گويد: «به سينما رفتيم و فقط ده يا پانزده دقيقه از فيلم را ديديم. بعد همينگوي گفت: «برويم؟» و بلند شديم و آمديم بيرون. حالش گرفته شده بود. مي‌گفت: «مي‌داني، يك چيزي مي‌نويسي كه فكر مي‌كني كه خيلي خوب از آب درآمده است و بعد اين بلا را سرش درمي‌آورند. تريسي بيشتر شبيه به گرترود استاين (رمان‌نويس و شاعر) بود تا سانتياگو.»

هاچنر حرف‌هاي او را تاييد مي‌كند: «شاعرانگي كتاب را نداشت. هيچ‌كدام از جذبه‌هايش را و احساسي در آن ديده نمي‌شد. همينگوي به من مي‌گفت: «چرا تو دست به كار نمي‌شوي و اقتباسش را نمي‌نويسي؟»

سه نسخه سينمايي از اين داستان ساخته شده است كه در معروف‌ترين آنها آنتوني كويين شخصيت سانتياگو را بازي مي‌كند. اما اين داستان هنوز رنگ صحنه را به خود نديده است و هاچنر معتقد است مي‌تواند در اين راه موفق باشد.

نتيجه كار روي پيش‌نويس‌ها، نمايشنامه نهاييِ نسخه‌اي جديد است كه گروه سرگرمي «RWS» تهيه‌كننده آن است. اين گروه شخصيت همينگوي را در اين اثر گنجانده‌اند. تيم، پسر هاچنر، مي‌گويد: «ابتدا نمي‌دانستيم بدون در نظر گرفتن اينكه اين اثر نمايشي تك‌نفره است، بايد چه كار كنيم چون چيزهايي در نوشته به‌طور تلويحي القا مي‌شود كه حضورشان مشهود نيست.»

حتي خود همينگوي هم گفته بود: «هيچ كتاب خوبي پيدا نمي‌كنيد كه نويسنده‌اش پيشاپيش و با تصميم قبلي نماد يا نمادهايي را واردش كرده باشد… سعي داشته‌ام در داستانم يك پيرمرد واقعي، يك پسربچه واقعي، يك درياي واقعي، يك ماهي واقعي و يك كوسه‌ماهي واقعي خلق كنم و تمام اين‌ها آن قدر خوب و حقيقي از كار درآمدند كه حالا هريك مي‌توانند به معني چيزهاي مختلفي باشند.»

تيم درباره رخوت قلم همينگوي در اين دوران و رابطه‌اش با بدشانسي سانتياگو در دريا مي‌گويد: « اما بعد به اين فكر كرديم اين كتاب، 11 سال پس از موفقيت چشمگير «ناقوس مرگ كه را مي‌زنند» منتشر شد بنابراين به نوعي همينگوي نيز همانند سانتياگو، بايد دست به كار شود و «نيزه‌ماهي بزرگش» را دوباره صيد كند.» جو كريستوفر، معاون مدير سالن تئاتر RWS مي‌گويد بازگو نكردن نقطه به نقطه داستان، بزرگ‌ترين چالش توليد اين اثر بود. او مي‌گويد: «برايم مهم بود مخاطب با سانتياگو همسفر شود.»

آنتوني كريولو، بازيگر كهنه‌كار تئاتر برادوي و برنده جايزه توني، شخصيت محوري داستان را بازي مي‌كند. نقش‌آفريني‌هاي او در نمايش‌هاي «بينوايان»، «بوسه عنكبوت ماده»، «پسران طلايي» و «ماري كريستين» از به‌يادماندني‌ترين اجراهاي تئاتر برادوي به شمار مي‌رود. از نظر هاچنر، رفيق قديمي همينگوي، مهم‌ترين نكته‌اي كه اثر در اختيارمان مي‌گذارد اين است كه داستان ماهيگير، داستان حرفه تمام آدم‌هاست. او مي‌گويد: «نوميدي‌ها و روياهايي داريم و اين نسخه چنين چيزي را نشان مي‌دهد. و بالاخره وعده‌ام را به رفيق قديمي‌ام عملي كردم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون