درباره نمايش «دانتون» به كارگرداني حامد اصغرزاده
استحاله تاريخ به مدد بيرون راندگان
ميثم عليرضاپور
مواجهه غيرمستقيم با تاريخ همواره يكي از دستمايههاي نويسندگان بوده و اينكه آيا حوادث تاريخي داراي وجوه دراماتيك هستند يا تخيل و ايدهپردازي نويسندگان است كه تاريخ را جذاب ميكند، محل مناقشه است.
قصه دانتون بهزعم نگارنده داستان متفاوتي است، واقعهاي از بطن تاريخ با همان دو جبهه خير و شر متداول، اما اينبار نه به وضوح و درخشاني آدم خوبهاي تاريخ و چركي و كدري بدمنهاي داستانها، دانتون و روبسپير، هر دو يك روي سكه انقلابند و هر دو در صفآرايي موافقان و مخالفان شانه به شانه هم ميزنند و اين دقيقا نكتهاي است كه نگاه نويسنده و كارگردان نمايش دانتون را كه اين روزها در پلاتو تمرين سالن مولوي روي صحنه است، جذاب و تاثيرگذار ميكند.
حامد اصغرزاده و گروه نمايشياش از بطن يك فرم به ظاهر آشفته، قصهاي را روايت ميكنند كه تلاش دارد ذهن مخاطب را در مواجهه با همان دوگانه خير/ شر هميشگي روايتهاي تاريخي آشفته سازد و اتفاقا سراغ شخصتي ميرود كه از دل انقلاب فرانسه تاكنون جان سالم به در برده و بر كفه خير و راستي تاريخ سنگيني ميكند.
اگر مخاطب قرائتهاي «بوشنر»، «رولان» و حتي فيلم «آندره وايدا» را در ذهن داشته باشد، در نمايش گروه «است» با خوانشي از چهره محبوب انقلاب فرانسه مواجهه ميشود كه در چرخش دوار آدمهاي قصه حامد اصغرزاده استحاله شده و تاريخ را به چالش ميكشند.
نمايش دانتون در دل روايتي «بيرون رانده» حتي از خود، بازتعريف ميشود، ساختاري كه، تماشاگر خود را به مغاك ميكشاند و او را در ميانه ميدان
به مبارزه ميطلبد.
«والتر بنيامين» اين بيرون راندگان را در طول تاريخ تكه تكه، تنها ناجيان بشر ميپندارد و گويي نمايش دانتون در قامت همان بيرون رانده، روايتي از شخصيتهايي ارايه ميدهد كه بدون اينكه بر فراز منبر و مناره شعار سر دهند به دنبال راهي براي رهايي بشر هستند، رهايي از دوگانههايي كه اينجا در قامت دانتون/روبسپير متجلي شدهاند و در اولين قدم خود را از فرم معمول تئاتر رهانيدهاند.مساله ديگري كه ميتوان از بستر نمايش دانتون آن را واكاوي كرد، مفهوم «حافظه جمعي» است.پل ريكور يكي از كاركردهاي حافظه جمعي را ايجاد حس پيوستگي ميداند و تاريخ همين پيوستگي را فراسوي خاطره و يادهاي شخصي بازگو ميكند و براي جامعهاي كه به فراموشي تاريخي شهره هستند، نگاه نمايش دانتون ميتواند همان گام اولين در رهايي باشد، اين نمايش در نقطهاي از تاريخ ايستاده است كه بياعتنا به قرائتهاي گاه متوهمانه و گاه مخدوش تاريخي روايت خود را از يك انقلاب بازگو ميكند، گويي اينجا ديگر دانتون و روبسپير از بستر تاريخي انقلاب فرانسه جدا ميشوند و در طول تاريخي تكه تكه هر زمان در تجسد قهرماناني فراموش شده متجلي ميشوند.
دانتون تجربه جذابي است كه ديدنش هيجان استحاله تاريخ به مدد فرم را به مخاطبانش عرضه ميكند.