• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4295 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۹ بهمن

خطر انقراض بيخ گوش افعي شاخ‌دار عربي در ايران

زيستگاه افعي شاخ‌دار عربي در ايران قيراندود مي‌شود

فرناز حيدري

 

 

يكي از روستاهاي استان خوزستان، تنها جايي است كه در آن گونه منحصر به فردي به نام افعي شاخ‌دار عربي يا گاسپرتي Cerastes gasperettii شناسايي و ثبت شده است. شنيده‌ها حاكي است كه اين محدوده شامل مناطق دشتي و تپه‌ماهورهاي كم‌ارتفاع به زودي مالچ‌پاشي خواهد شد و كارشناسان نگرانند كه به اين ترتيب بقاي يكي از خزندگان منحصر به ‌فرد ايران به مخاطره بيفتد.

خسرو رجبي‌زاده، نويسنده كتاب مارهاي ايران درباره مالچ‌پاشي‌هاي اخير به روزنامه اعتماد مي‌گويد:« ظرف روزهاي اخير ما عكس‌هاي متعددي از حيوانات بي‌جان در زير پوشش مالچ ديده‌ايم. اولين نكته‌اي كه مي‌خواهم به آن اشاره كنم اين است كه شناسايي دقيق يك گونه مار در زير پوشش مالچ آن هم بدون نظر كارشناسي ممكن نيست بنابراين بهتر است كه مستند صحبت كنيم. نه ‌تنها در مورد خزندگان بلكه حتي در مورد ساير گونه‌هاي جانوري هم بايد شناسايي دقيق توسط كارشناسان صورت گيرد. سياه‌نمايي غيرمستند بدتر باعث مي‌شود كه اصل موضوع به زير سوال برود. مالچ وقتي در سطح وسيعي مورد استفاده قرار مي‌گيرد قطعا تعداد زيادي از خزندگان را از بين مي‌برد اما شناسايي گونه‌ها تحت اين شرايط و آن هم تنها از طريق چند عكس غيرمشخص ممكن نيست.»

رجبي‌زاده در توضيح اين موضوع مي‌افزايد:«تنها جمعيت كوچكي از افعي شاخ‌دار عربي Cerastes gasperettii در نزديكي اهواز در جلگه خوزستان شناسايي و مطالعه شده است. زيستگاه اين گونه تركيبي از بستر ماسه‌بادي نرم و خاك سفت شني و اقليم خيلي گرم و خشك با پوشش گياهي اندك است. بررسي‌ها نشان داده كه افعي‌ شاخ‌دار عربي در جنوب غربي ايران در ماسه‌بادي‌ها با درختچه گز و گياهان علفي يك ساله و مناطق با خاك سفت با پوشش درخت آكاسيا و رمليك زندگي مي‌كند. متاسفانه تاكنون در ايران مطالعه‌اي روي نحوه تغذيه و توليد مثل اين گونه انجام نشده اما به هر صورت در فهرست گونه‌هاي حمايت شده ملي است و قانونا گونه‌اي حفاظت شده است. از آنجا كه اين گونه در كشور ما تنها در يك محل آن هم در نزديكي اهواز مشاهده شده است لذا حداقل توصيه كارشناسي اين است كه اين محل بايد حفظ شود و يا جلوي تغيير كاربري زيستگاه گرفته شود. مالچ‌پاشي مي‌تواند تاثيرات مخربي بر زيستگاه اين گونه و حتي جمعيت كوچك آن داشته باشد.»

اهميت مار شاخ‌دار عربي

خسرو رجبي‌زاده كه از سال ۱۳۸۳ مطالعات خود را روي مارهاي ايران زير نظر دكتر بهرام كيابي آغاز كرده و پايان‌نامه دكتري‌اش هم در مورد تنوع زيستي مارها در كوهستان شمالي و غربي ايران در دانشگاه گنت بلژيك بوده، معتقد است كه محدود بودن مكان شناسايي كنوني اين گونه به يك نقطه خاص در ايران دليل اهميت آن است.

وي مي‌گويد:«اين گونه پراكنش نسبتا وسيعي در شبه‌جزيره عربستان و مناطق مجاور آن از جمله فلسطين، مناطقي از اردن، عراق و حاشيه خليج‌فارس دارد كه در نهايت هم به ايران ختم مي‌شود. تنها جايي در ايران كه ما اين مار را مي‌شناسيم، منطقه‌اي در شمال اهواز است و اين منطقه هم بسيار خاص است. همانطور كه مي‌دانيد، افعي‌ها دندان نيش متحرك و غدد سمي دارند. جنس موسوم به Cerastes را با نام افعي‌هاي شاخ‌دار مي‌شناسيم. اين جنس دو گونه دارد و گونه مورد نظر ما هم در بالاي هر چشم‌ يك زائده شاخ مانند از جنس كيتين به شكل يكپارچه و كاملا كشيده و نوك‌دار دارد. نام فارسي گونه برگرفته از همين زائده كيتيني است اما در بعضي آنها، اين زائده شاخ مانند ديده نمي‌شود. به عنوان مثال در زيستگاه‌هاي با پوشش سنگلاخي و سفت ديده شده كه اين گونه اغلب شاخ ندارند چراكه شاخ‌ها در زمان حركت در لابه‌لاي سنگ‌ها مي‌توانند مشكل‌ساز شوند اما در زيستگاه‌هاي ماسه‌بادي بيشتر اين گونه شاخ دارند.»

از زمان شناسايي و توصيف علمي افعي شاخ‌دار عربي، مدت زمان زيادي نمي‌گذرد. اين گونه در سال ۱۹۶۷ توسط دو محقق به نام‌هاي لويتون(Leviton) و اندرسون(Anderson) بر اساس تعداد فلس‌هاي ناحيه شكمي و زير دم شناسايي و به عنوان يك گونه مجزا معرفي شد.

رجبي‌زاده مي‌گويد:«در تمام اين سال‌ها ما اين گونه را فقط در يك نقطه از ايران ديده‌ايم. اطلاعات ما درباره نحوه تغذيه و توليد مثل اين گونه بسيار كم است بنابراين، اين ‌طور مي‌توان گفت كه افعي شاخ‌دار عربي يك گونه از فون خزندگان ايران است كه فقط در يك نقطه خاص ديده شده. اگر اين مار در اين نقطه از ايران حفظ نشود يا اگر به هر دليل از جمله فعاليت عمراني يا فعاليت‌هاي انساني نظير مالچ‌پاشي زيستگاهش را از بين ببريم طبيعتا گونه هم در ايران منقرض خواهد شد.»

 

تاثيرات ناشي از مالچ ‌پاشي

نويسنده كتاب مارهاي ايران در مورد تاثيرات ناشي از مالچ‌پاشي مي‌گويد:«من به شخصه مالچ‌پاشي را تاييد مي‌كنم و معتقدم كه مالچ‌پاشي روشي است كه كمك مي‌كند تا بتوان در ماسه‌بادي‌هاي روان، پوشش گياهي ايجاد كرد. مالچ نفتي، دوام خوبي در حد ۴ الي ۵ سال دارد و مي‌تواند خاك سطحي و روان را نگه دارد و اين كار كمك مي‌كند كه گياه بتواند مستقر شود اما مالچ‌پاشي بدون مطالعه را به‌ شدت رد مي‌كنم. مالچ‌پاشي مانند هر فعاليت ديگري يك سري اثرات مثبت و يك سري اثرات منفي دارد. بديهي است وقتي قرار است يك فعاليتي آن هم در مقياس بزرگ مانند مهار ماسه‌بادي صورت گيرد بايد قطعا مطالعه‌ محيط زيستي انجام شود. در اين مطالعات نخست دارايي‌هاي فيزيكي، اكولوژيكي و اجتماعي خود منطقه برآورد و پس از آن اثرات مثبت و منفي طرح بر دارايي‌هاي منطقه ارزيابي و در نهايت نتيجه‌گيري مي‌شود كه با توجه به طبعات مثبت و منفي طرح مذكور، آيا طرح انجام شود يا خير. ضمن اينكه اگر قرار به اجراي طرح هم باشد، راهكارهايي بايد براي كاهش اثرات منفي آن پيشنهاد شود. وقتي ما در مورد منطقه‌اي صحبت مي‌كنيم كه تنها در آن يك گونه با ارزش خزنده وجود دارد، مالچ‌پاشي ديگر توجيه نخواهد داشت چراكه همين كار به ظاهر ساده مي‌تواند منجر به انقراض اين گونه در كشور ما شود.»

رجبي‌زاده تنوع زيستي ماسه‌بادي‌ها را غني توصيف كرده و مي‌افزايد:«گونه‌هاي زيادي از مارها و مارمولك‌ها در ماسه‌‌بادي‌ها زيست مي‌كنند و به آنها خو گرفته‌اند. ماسه‌بادي يك محيط خيلي فعال از نظر چرخه غذايي بين گونه‌هاست. مالچ‌پاشي در ماسه‌بادي قطعا نيازمند مطالعه و ارزيابي زيست‌محيطي است. درست است كه مالچ نفتي ارزان‌تر است و در بعضي از مناطق كاربرد زيادي دارد اما وقتي دارايي يك منطقه از نظر اكولوژيكي حساس و آسيب‌پذير است، آنگاه تصميم‌هايي هم كه گرفته مي‌شود بايد با در نظر گرفتن هزينه و فايده آن طرح باشد. از نظر قانون افعي شاخ‌دار گونه‌اي حفاظت شده است بنابراين هيچ كارفرمايي اجازه مالچ‌پاشي و تخريب زيستگاه چنين گونه‌اي را ندارد.»

اكنون اين پرسش مطرح مي‌شود كه آيا فعاليت مالچ‌پاشي آن هم در زيستگاهي كه يك گونه ارزشمند در آن زندگي مي‌كند به صرفه است؟ درست است كه هدف مهار ماسه‌بادي و استقرار پوشش گياهي با پول كمتر است اما زماني كه سود و زيان اين طرح برآورد مي‌شود به دليل حضور يك گونه خيلي شاخص، عددي منفي به دست مي‌آيد كه اساس كار را زير سوال مي‌برد.

رجبي‌زاده در جمع‌بندي صحبت‌ و مسائل مربوط به اين خزنده تاكيد مي‌كند كه مالچ‌پاشي تنها در مناطقي مجاز است كه دارايي‌هاي اكولوژيكي با ارزش در آنها نباشد:«روش‌هاي گوناگوني براي استقرار پوشش گياهي در يك منطقه كه در آن ماسه‌بادي وجود دارد، مي‌توان پيشنهاد كرد اما عمق فاجعه اينجاست كه ما عكس‌هايي ديده‌ايم كه پيمانكاران درست در جايي كه پوشش گياهي هست، مشغول به مالچ‌پاشي‌اند. مالچ را مي‌پاشند كه بتوان گياه كاشت نه اينكه مالچ را روي گياهي بپاشند كه خودش در منطقه هست و بالعكس آن را از بين ببرند. پسوند مالچ‌پاشي، استقرار پوشش گياهي است. انجام مطالعه در مناطقي كه قرار است مالچ‌پاشي شود، ضروري است در حالي كه هنوز براي سازمان حفاظت محيط زيست مشخص نيست كدام مناطق اين پروژه در خود گونه‌هاي شاخص دارند. مسوولان سازمان حفاظت محيط زيست اگر تا الان براي درخواست گزارش مطالعه محيط زيستي اقدام نكرده‌اند بايد هر چه سريع‌تر اقدام كنند چراكه گونه‌اي مانند افعي شاخ‌دار عربي قانونا حفاظت شده است و اگر كسي به هر دليل بخواهد آن را منقرض كند، سازمان حفاظت محيط زيست به عنوان نهاد متولي مسووليت دارد.»


روش‌هاي گوناگوني براي استقرار پوشش گياهي در يك منطقه كه در آن ماسه‌بادي وجود دارد، مي‌توان پيشنهاد كرد اما عمق فاجعه اينجاست كه ما عكس‌هايي ديده‌ايم كه پيمانكاران درست در جايي كه پوشش گياهي هست، مشغول به مالچ‌پاشي‌اند. مالچ را مي‌پاشند كه بتوان گياه كاشت نه اينكه مالچ را روي گياهي بپاشند كه خودش در منطقه هست و بالعكس آن را از بين ببرند. پسوند مالچ‌پاشي، استقرار پوشش گياهي است. انجام مطالعه در مناطقي كه قرار است مالچ‌پاشي شود، ضروري است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون