آسان نباختن، از مواريث كيروش بود
هومان دورانديش
كارلوس كيروش هفت سال و 9 ماه و 23 روز سرمربي تيم ملي ايران بود. از 15 فروردين 1390 تا 8 دي 1397. يعني روزي كه ايران به ژاپن باخت و كيروش در دومين حضور خودش در جام ملتهاي آسيا، نتوانست ايران را به بام فوتبال آسيا برساند. كيروش نميخواست از ايران برود، چراكه بازيكنان تيم ملي ايران را بهترين اكيپي ميدانست كه تاكنون با آنها كار كرده است. اما تنش ناشي از حضور او در فوتبال ايران، در يكسال اخير چنان بالا گرفته بود كه ادامه حضورش ناممكن به نظر ميرسيد. تنها راه ماندن او، قهرماني در جام ملتهاي آسيا بود كه آن هم ممكن نشد. بسته به اينكه سرمربي بعدي تيم ملي چه كسي باشد، فوتبال ايران ممكن است خلأ كيروش را احساس بكند. بعيد است كه با نشستن يك مربي داخلي بر نيمكت تيم ملي، جاي خالي كيروش را احساس نكنيم. مربي خارجي هم در صورتي خلأ كيروش را پر ميكند كه اولا ما را به جام جهاني 2022 ببرد، ثانيا تيمش در جام جهاني كيسهبوكس بزرگان نشود. افزون بر اين، اگر در جام جهاني آتي از گروهمان صعود كنيم يا دست كم توان گلزني داشته باشيم، ميتوان گفت كه مربي بعدي تيم ملي چيزي هم بيشتر از كيروش به ما داده است. اگر قائل باشيم كه در فوتبال هم، مثل سياست و جنگ، حساب تاكتيك و استراتژي جداست، بايد گفت كه استراتژي كيروش در فوتبال «بازي دفاعي» بود. در دهه 1980، زماني كه ميشل پلاتيني كاپيتان يوونتوس بود، تراپاتوني به او توصيه سادهاي كرد كه پلاتيني بعدها در دوران كوتاهمدت مربيگرياش در تيم ملي فرانسه، چند بار به آن اشاره كرد: «اگر نميتوانيم برنده بازي باشيم، بايد سعي كنيم كه بازنده بازي نباشيم.» استراتژي كيروش در بازي فوتبال، مبتني بر همين اصل ساده بود. اصلي كه بديهي به نظر ميرسد ولي در بسياري مواقع فراموش ميشود. در همين جام جهاني اخير، ژاپنيها اين اصل ساده را فراموش كردند و به جاي اينكه بازي با بلژيك را به وقت اضافي بكشانند، بيمحابا حمله كردند و در لحظات آخر شانس ادامه حضور در جام جهاني را از دست دادند. رئال مادريد زيدان هم، در سال 2017 در حالي كه دهنفره بود و ميتوانست چند دقيقه آخر الكلاسيكو را دفاعي بازي كند تا با يك تساوي 2 بر 2 از زمين خارج شود، به قول خود زيدان نمايش هجومي جنونآميزي ارايه كرد ولي به جاي اينكه گل سوم را بزند، گل سوم را خورد و بازي را باخت. كيروش اما محافظهكارتر از اين حرفها بود. شايد هم عاقلتر. تيم او در اين هشت سال هيچ وقت بيمحابا و جنونآميز حمله نكرد. هم از اين رو كمتر پيش آمد كه تيم ملي ايران به رهبري كارلوس كيروش، حريفانش را با اختلاف بيش از دو گل ببرد. پيروزيهاي ايران مقابل يمن و به ويژه چين در همين جام ملتهاي اخير، از اين حيث استثنا بودند. كيروش ابتدا ميخواست نبازد و همين باعث ميشد كه گل نخوردن برايش مهمتر از گل زدن باشد. به همين دليل بود كه تيم او هيجان هجوم را بسيار كم در جان هواداران تيم ملي ميريخت. در اين هشت سال، مواردي هم كه طرفداران تيم ملي از بازي شاگردان كيروش به شدت هيجانزده شدند، عمدتا گره خورده بود به يك بازي دفاعي و تلاش تيم ايران براي گل نخوردن و نباختن. از نمايش دفاعي ايران در كره جنوبي براي صعود به جام جهاني 2014 گرفته تا تلاش تيم ايران براي نباختن به عراق در جام ملتهاي 2015 و بازيهاي دفاعي ايران مقابل آرژانتين و مراكش و اسپانيا و پرتغال در دو جام جهاني اخير. علاقه كارلوس كيروش به فوتبال دفاعي از عجايب است، چراكه او پنج سال دستيار الكس فرگوسن در منچستريونايتد بوده. منچستريونايتد هميشه يكي از هجوميترين تيمهاي فوتبال اروپا بوده و فرگوسن هم بازي تهاجمي را به كسب پيروزي با دفاع مطلق ترجيح ميداد. اينكه چرا كيروش اين قدر به بازي دفاعي علاقه دارد، لابد عللي دارد كه شايد خود او بهتر از هر كس ديگري بتواند آن علل را برشمارد. اگر روزي اتوبيوگرافي كيروش منتشر شود، احتمالا پاسخ اين سوال هم روشن خواهد شد. با اين حال، فوتبال دفاعي كيروش انصافا زيبا بود. كافي است يكبار ديگر بازي ايران و اسپانيا و ايران و آرژانتين را تماشا كنيم تا تاييد كنيم كه دفاع كردن هم ميتواند زيبا باشد. يعني زيبايي فوتبال فقط در حمله كردن و گل زدن نيست. نمايش تدافعي كلي در مبارزه مشهورش با جرج فورمن نيز يكي از اركان جذابيت آن مسابقه تاريخي بود. ايتالياي انزو بيرزوت در جام جهاني 1982 و يا آرژانتين مارادونا و بيلاردو در جام جهاني 1990 هم با نمايش دفاعيشان بر جاذبه جام جهاني افزودند. درباره ميراث كيروش در آينده بيشتر خواهيم نوشت ولي قطعا يكي از مواريث او براي فوتبال ايران، افزايش شعور دفاعي در اين فوتبال بوده است. اگرچه استراتژي كيروش با روح فوتبال ايران كه متشكل از بازيكنان تكنيكي است، سازگاري نداشت ولي او در دوراني دررسيد كه كفگير تكنيك در تيم ملي ايران به ته ديگ خورده بود و ما بازيكن دريبلزن و تكنيكي چنداني در تيم ملي نداشتيم. در همين جام ملتها كه از اين حيث اوضاعمان به مراتب بهتر از سال 2014 بود، باز غناي تكنيكي تيم ايران به مراتب كمتر از دهههاي 1980 يا 1990 يا حتي دهه اول قرن بيستويكم بود. كيروش به موقع آمد و با استراتژي و تاكتيكهاي دفاعي پيچيده و برآمده از دانش و تفكر، بر غناي دفاعي تيم ملي و فوتبال ايران افزود. حتي برانكو در بازي برگشت فينال ليگ قهرمانان آسيا، ترجيح داد به جاي حمله بيمحابا و احتمالا يك باخت ديگر به كاشيما آنتلرز ژاپن، با ارايه يك بازي بسته و محتاطانه، دستكم از باخت مجدد پرسپوليس به حريف ژاپني در تهران جلوگيري كند. بايد مربي بزرگي از راه برسد كه غناي هجومي تيم ملي ايران را چنان افزايش دهد كه غناي دفاعي كنونياش از دست نرود. راحت گل نخوردن و آسان نباختن، قطعا يكي از دستاوردهاي كيروش براي تيم ملي ايران بود؛ امري كه محصول دانش دفاعي و نظم تاكتيكي و جنگندگي بازيكنان از دقيقه 1 تا 90 بود. قطعا ميراث كيروش بيش از اين است، ولي به باد ندادن همين جنبه از ارثيه او نيز قطعا در آينده، در بزنگاههاي دشوار، به كار تيم ملي و حتي تيمهاي باشگاهي ما ميآيد؛ اگر كه مربيان ليگ برتر در تاكتيكهاي دفاعي كيروش تامل بيشتري بكنند.