تيم ملي و حكايت قديمي سرگرداني در مواقع خطير
برخلاف بسياري از كارشناسان فوتبال كه معتقدند كارلوس كيروش در مدت 8 سال اقامتش در ايران و رسيدن به شناخت عميق از فوتبال ما، باثباتترين تيم ملي فوتبال تاريخ ايران را ساخته است -فارغ از بحث نتيجه مسابقات جام ملتهاي آسيا 2019 و اينكه كارلوس چه عايد فوتبالمان كرده- بنده معتقدم كه باثباتترين تيم ملي ما در مدت زمان كوتاهتر، متعلق به همان دوران پرافتخار دهه 70 ميلادي يعني دهه 50 خورشيدي است. بزرگمرداني همچون: حشمت خان مهاجراني، اردشير خان لارودي، اصغر آقا شرفي و ديگر اعضاي كادر فني به كمك بازيكنان فوقالعادهاي همچون علي پروين، ناصر حجازي رحمت يافته، حسن روشن، نصرالله عبداللهي، حسن نظري، آندرانيك اسكندريان، حسين كازراني، حسن نايب آقا، رحمت يافته ايرج داناييفر، بيژن ذوالفقارنسب، غفور جهاني، ابراهيم قاسمپور، حسين فركي و... كه در جام جهاني 1978 آرژانتين با دو شكست برابر هلند و پرو و يك تساوي مقابل اسكاتلند در مرحله گروهي با جام جهاني وداع كردند
مساله اصلي تيم ملي فوتبال ايران در ادوار جام ملتهاي آسيا در ساليان اخير به ويژه در بخش روحيرواني، بازگشت به بازي هنگام دريافت گل يا در حالات سخت «لهشدگي» و تحمل شرايط صعب «تحت فشار قرار گرفتن» بوده است. مهارت بازگشت به بازي و همچون فنر بودن از مهمترين نكاتي است كه بايد به نسل جديد فوتبال ايران آموزش داده شود. در اين رهگذر دو شرط بيروني و دروني بازيكنان نقش تعيينكنندهاي ايفا ميكند:
الف- شرايط بيروني: اگر تحت فشار تيم مقابل قرار گرفتهايد و به هر دليل گلي دريافت كرديد، به منابع بيروني همچون تفكرات سرمربي، تاكتيكهاي درخور آن لحظات سخت و حمايت تماشاگران نيازمنديد كه اين منابع بايد هر يك كارايي بالاي خود را در شرايط اضطراري عقب ماندن از حريف نشان دهند.
ب- شرايط دروني: شرايط دروني به آموزهها و تجربيات بازيكنان درون زمين و روي نيمكت بازميگردد كه در واقع گنجينههاي ذهني و باورها و ثروتهاي وجود تكتك بازيكنان در اين زمينه بسيار ارزشمند و حياتي است. در اين رهگذار رساندن ريتم حركات و كيفيت رواني تيم از حضيض به فراز بازي، به مبارزهاي تمامعيار نيازمند است كه در اين ميدان نقش كادر فني و بازيكنان حائز ارزش بسياري است. از ديگر سو حمايت همهجانبه تماشاگران حاضر در استاديوم نيز اهميت ويژهاي دارد، چنانكه مولانا ميفرمايند: لاف زدم كه هست او همدم و يارغار من/ يار مني تو بيگمان خيز بيا به غار جان. حال براي ارتقاي كيفيت سريع روحي رواني تيم ملي در چنين شرايطي به چهار نعمت، ريشه يا سادهتر بگويم «بُعد» نيازمنديم:
بعد اول: تصميمگيري آني و مصمم بودن در لحظات باقيمانده از مسابقه خيلي مهم است. مثل انگيزه بازگشت (درون بازيكنان) و پلان (درون ذهن سرمربي) و نقشهريزي و از همه مهمتر مصمم بودن در اجراي سريع فرامين تاكتيكي در اين بعد، همان برادر و در واقع برآورد اراده است و مانند عضلهاي ميماند كه پرورش داده شده و قادر است سنگينترين فشارها را تحمل كند.
بعد دوم: انعطافپذيري و وفقيابي با شرايط بازي كه اگر از سوي سرمربي و كادر فني، منابع كافي،
به درستي در اختيار بازيكنان قرار نگيرد، تكتك سربازان درون زمين بايد بدانند كه انعطافپذيري و بزرگي خودشان است كه شانس تيم را در بازگشت و درآوردن بازي به ميل خويش افزايش ميدهد. تيم بايد بداند كه در لحظات اينچنيني نبايد ذهن خود را درگير اينكه چرا گل خورديم يا چه كسي مقصر بود، سازد و مهارت عدم مجادله با داور و بازيكنان حريف بايد در زمان برپايي اردوهاي پيش از تورنمنت به بازيكنان آموزش داده شده باشد. در اين زمينه لازم به ذكر است كه ايدئولوژيها معمولا وفقپذيري را با مشكل مواجه ميكنند و بازيكنان را راضي، خشنود و قانع نميسازد. بازيكنان بايد بدانند براي پيشرفت و رسيدن به هدف غايي (گل زدن) بايد وفقپذير و منعطف باشند.
بعد سوم: تحمل و بردباري (مثل ساموراييها) كه هم به جسم بازيكنان بستگي دارد و هم به ذهن آنها! در لحظات طاقتفرساي بازي كه يك يا دو گل عقب هستيم بايد جسم، روان و ذهن جملگي در كنار يكديگر عالي كار كنند. ذهن، جسم و جان بايد همگي با هم خيلي قوي باشند. نبايد پراسترس يا خداي ناكرده مثل بازي با ژاپن در 30 دقيقه پاياني، دپرس به توپ ضربه بزنند. نگران و له بودن يعني همان بلايي كه سر بازي با ژاپن بر سر خود آورديم و منجر به باخت مفتضحانه و نه شكست با سربلنديمان گرديد.
بعد چهارم: در بعد نهايي به اين پرسش اساسي ميرسيم كه در اين شرايط براي جبران عقبماندگيمان، نفرات تيم ملي تا چه اندازه توانايي بهبود و پيشبرد شرايط را بهصورت فردي و گروهي دارند؟ بايد دانست كه اين ميزان توانايي در فوتباليستهاي مختلف، متغير است و بستگي به حالات فيزيولوژيك بازيكنان دارد. پس همه موارد در ابعاد ياد شده قبلي، لازمه رسيدن به همين بعد چهارم است. نكته بسيار مهم اينكه حتي اگر فاقد يكي از ابعاد چهارگانه فوق باشيم، قادر نخواهيم بود بازي را به مسير موردنظر خود كشانده و ورق را برگردانيم. بايد همه را در سطح عالي و با هم داشته باشيم و اين موضوع مهم از وظايف روانشناس تيم و گروه خبره مشاوران و دستياران سرمربي است. القصه كنار گذاشتن بسياري از عادات غلط و جاري در فوتبال ما، پيش و بيش نياز و شرط اول رسيدن به آرامشي است كه گام بزرگ رسيدن به كمال و بلوغ فكري در لحظات سخت نبرد مهمتر از مرگ و زندگي در فوتبال است! اگر در لحظات حياتي بازي آرامش نداشته باشيد نشانگر آن است كه به خود و فوتبال خويش ايمان و اعتقاد نداريد كه منجر به احساس بد بازيكن ميشود و اگر حس خوبي در زمين وجود نداشته باشد، هرگز نميتوان در شرايط اضطراري و صعب، مبارزه را به سود خود تمام كرد. در فوتبال نوين جهان، همواره بايد در سطح عالي تجهيز شويد وگرنه اين شكستها تكرار و تبديل به عادت خواهند شد.