• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4304 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۳ بهمن

ادامه از صفحه اول

تشكر واقعي از مردم

اصلي‌ترين تشكر احترام به نظرات و عقايد و آرا و تمايلات مردم است. ممكن است كسي در وصف و اكرام مردم مبالغه كند ولي در عمل تواضع واقعي نسبت به آنان نداشته باشد. برخي از سياسيون در دنيا و در كشور ما مردم را براي سياهي لشكر مي‌خواهند. مردم براي آنان خوبند تازماني كه موافق ميل و دلخواه‌شان رفتار كنند ولي اگر راه ديگري را در پيش گرفتند گاهي از توهين هم استنكافي ندارند. بهترين و رسمي‌ترين وجدي‌ترين تبلور تمايلات مردم در همه‌پرسي‌ها مشخص مي‌شود، كساني كه راي منفي دريافت مي‌كنند در هر قشر و گروه و جناح و موقعيتي كه باشند بايد به راي مردم تمكين كنند و اگر خداي ناكرده در راه عملي شدن خواسته‌هاي روشن جامعه سنگ‌اندازي كنند قطعا به مردم‌سالاري اعتقادي ندارند و احترام‌هاي ظاهري‌شان ارزش چنداني ندارد. نه تنها پس از هر انتخاباتي بايد به راي و نظر مردم احترام گذاشت كه پيش از آن بايد جامعه را صاحب عقل و شعور و درايت و قدرت تمييز دانست و تحت هيچ عنواني دايره انتخاب‌شان را تنگ و محدود نكرد. ما كه در تبليغات خود مكررا به تعظيم مردم مي‌پردازيم و آگاهي‌شان را مي‌‌ستاييم بايد به خواسته‌هاي آنان تن دهيم و با توجيهات گوناگون اراده جامعه را دور نزنيم. اگر شقاق و اختلاف و دوگانگي و اصطكاكي در كشور ما وجود داشته باشد محصول عدم تمكين در برابر نظر و راي ملت بزرگوار است، چراكه اگر احترام جدي و اساسي نسبت به جايگاه تعيين كننده اقشار مختلف وجود داشته باشد انتخابات فصل‌الخطاب همه اختلاف‌ها خواهد بود. در هر انتخاباتي جناح‌ها و گروه‌ها و كانديداها فكر و روش و هدف و برنامه‌هاي خود را به مردم ارايه مي‌كنند و راي‌دهندگان بهترين نظرها و روش‌ها را برمي‌گزينند و ديگران بايد اين پسند مردم را گردن نهند و نه تنها مانع‌تراشي نكنند كه همه مساعي خود را در جهت تحقق اراده و خواست مردم به‌كار گيرند. ما تنها از اين طريق عملي و اصولي و واقعي مي‌توانيم از ايرانيان خوب و صبور و نجيب و دشمن شكن تشكر كرده باشيم. در چهل‌سالگي انقلاب اين قاعده اساسي كه در اصول مختلف قانون اساسي هم به آن تصريح شده است بايد بيش از هر زمان ديگري اجرايي و جامعه ايراني مظهر مردم‌سالاري ديني شود.

 

اتاق فكر

تنها در امريكا هزاران انديشكده وجود دارد كه حداقل سيصد انديشكده‌، در عرصه بين‌الملل شناخته‌ شده‌اند.

سوال اين است چرا ما به ضرورت ايجاد اتاق‌هاي فكر توجه نمي‌كنيم و اهميت‌شان را درنمي‌يابيم. آيا مسوولان و دست‌اندركاران مي‌پندارند اختلاف در گفت‌وگو به تجزيه و تضعيف حكومت مي‌انجامد؟ چنين تفكري كمابيش در خاورميانه وجود دارد. در كشورهاي عربي ورود به مباحث جدي در عرصه حكومت مرز ممنوعه و خطرناك به حساب مي‌آيد، از‌اين رو اغلب جوامع عربي از نظر وحدت دروني ضعيف و شكننده‌اند. كافي است يك اوبامايي در قاهره سخنراني كند و كل جوانان عرب با چشمان بسته دل به حركتي بدهند كه نهايتا چيزي جز افراط‌گري و خشونت برايشان به ارمغان نمي‌آورد. وضعيت در ايران متفاوت است. وقوع انقلاب اسلامي ناشي از رشد جامعه مدني و طرح سوال طبقه متوسط از حكومت پيشين بود. ما از اول انقلاب تاكنون بر وحدت كلمه تاكيد داشته‌ايم و اين به معناي طرح ديدگاه‌ها در چارچوبي است كه به روش‌هاي موثر در تثبيت نظم، امنيت و دموكراسي كمك كند. اين يعني حضور فكري اهل نظر در حل بحران‌ها و مشاركت همگاني. بارها مسوولان تراز اول كشور بر ضرورت ايجاد اتاق‌هاي فكر تاكيد كرده‌اند. ديگر دوران حل مسائل مهم جامعه در جلسات خانوادگي، هيات‌ها و دورهمي‌هاي محفلي گذشته است. چرا نبايد از طرح ديدگاه‌هاي مختلف در فضاي مجازي استقبال كرد؟ آيا زمان آن نرسيده تا انديشكده‌ها يا اتاق‌هاي فكري در زمينه مسائل سياست داخلي، خارجي، اقتصاد، فرهنگ، زبان و ده‌ها مساله مهم مثل بحران آب تشكيل شود؟ ما در حوزه مهمي چون سياست خارجي چند اتاق فكر شبيه «ديپلماسي ايراني» داريم؟ اتاق فكر ما براي بحران آب و محيط زيست كجا است؟ چرا برخي از مسوولان مياني به جاي طرح مسائل و حل مشكلات به دنبال راه‌حل «كشورهاي عربي» و ناديده گرفتن مشكلات و امنيتي كردن آنها هستند؟ چرا نبايد از كارشناسان خواست تا وارد گفت‌وگو شوند و نظر كارشناسي خود را واضح و صريح بيان كنند؟ چرا نبايد مفهوم ثبات و امنيت و وحدت كلمه را در طرح ديدگاه‌هاي مختلف و نهادينه كردن انتقادات در اتاق‌هاي فكر تجربه كنيم و جامعه مدني و نظام سياسي را قوي‌تر بسازيم.

 

مدرسه‌هاي انقلابي

هر روز مدرسه پر شد از شعارهاي انقلابي و رسالت مشترك همه معلمان كه شغل‌شان شغل انبيا خوانده شد رسالت انقلابي خوانده شد و اينگونه شد كه انقلابي كه از مدارس رژيم پهلوي به پا‌خاست و انقلاب مدرسه‌اي بايد نام نهاد مدرسه انقلابي را شكل داد.

نسل زير 47 سال به ويژه نسل آموزشي دوره نخست كه از 57 تا 69 دوران تحصيل خود را سپري كرده‌اند بيش از همه مي‌فهمند كه اين مدرسه انقلابي يعني چه، آنها كه درس انقلاب و جنگ را هم در خانه و هم در جامعه وهم مدرسه خوانده‌اند و مشق جنگ را به اميد صلح و درس استبداد را به اميد آزادي ،كلاس استعمار و استكبار را به آرزوي استقلال و آزمون محروميت و فقر را در تمناي توسعه و پيشرفت تجربه كرده‌اند بيش از همه با مفهوم انقلاب مدرسه‌اي و مدرسه انقلاب آشنا هستند. آري انقلاب 40 ساله و مدرسه انقلابي هم 40 ساله شده است و امروز دانش‌آموزان اين مدرسه شايد بيش از 400 سوال بي‌پاسخ دارند كه تكرار مناسبت‌ها و مراسم‌ها و همايش‌ها و نمايش‌ها نتوانسته به اين پرسش‌ها پاسخ دهد. انقلاب كه حالا در 40 سالگي‌اش به بلوغ رسيده است بايد به پرسش‌هاي فرزندان خود پاسخي قانع‌كننده بدهد و به‌عبارتي در 40 سالگي انقلاب ضرورت گفت‌وگوي بين نسلي بيش از هر زمان ديگري محسوس است. گفت‌وگويي كه آشتي ملي را نيازمند نزديكي ذهني و فكري مي‌داند و حالا مدرسه ايراني مي‌تواند محل اين گفت‌وگوها باشد و معلم و شاگرد نخستين كساني باشند كه براي اين آشتي كلاس گفت‌وگو و مشق همبستگي را تكرار و تمرين كنند تا فرصت‌ها و دستاوردهاي اين انقلاب پاس داشته و تهديدهاي آن مرتفع شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون