حناي بيرنگ امريكايي
نصرتالله تاجيك
رويكرد يكجانبهگرايانه دولت امريكا و اظهارنظرهاي بيپايه و اقدامات غيرقابل پيشبيني و بدون برنامه دونالد ترامپ، رييسجمهور اين كشور باعث شده است كه اعتماد به اقدامات و اظهارات مقامهاي كاخ سفيد به شكل بيسابقهاي نزد جامعه جهاني كاهش پيدا كند. به همين دليل به نظر ميرسد، اخبار اخير در مورد حضور داماد او در اجلاس ورشو و توضيحاتش در مورد نقشه ادعايي صلح در خاورميانه با بيتوجهي و بيميلي كشورهاي موثر مواجه شود، به ويژه كه مقامهاي فلسطيني هم اعلام كردهاند كه در اين نشست شركت نخواهند كرد. اجلاسي كه ادعا ميشود در زمينه خاورميانه برگزاري خواهد شد و جمهوري اسلامي ايران به عنوان يكي از بزرگترين و موثرترين دولتهاي منطقه براي حضور در آن دعوت نشود به شكل خودكار پوچ و بيمعني خواهد بود. به جز ايران بسياري ديگر از كشورهاي مهم جهان، چه اسلامي و چه غيراسلامي كه در مورد مساله فلسطين حرف و نظري دارند، يا به اين اجلاس دعوت نشدهاند يا اينكه حضور در اين اجلاس را نپذيرفتهاند. در نتيجه پيشاپيش ميتوان گفت كه چنين اجلاسي بدون حضور نمايندگان فلسطين، جمهوري اسلامي ايران و كشورهاي موثر جهان اسلام چيزي جز دورهمي گروهي از رفقاي همسو نيست كه قرار است در موارد مورد توافق براي يكديگر كف و سوت بزنند.
اجلاس ورشو به نمونهاي مشابه نشست شوراي امنيت سازمان ملل متحد به رياست دونالد ترامپ تبديل شده است. نشستي كه نيكي هيلي، نماينده وقت امريكا در سازمان ملل متحد، تابستان سال جاري با آب و تاب از اهميت آن سخن گفت و آن را محلي براي تبيين استراتژي امريكا در برابر ايران و محلي براي ايجاد وحدت ميان امريكا و موتلفانش عليه ايران توصيف كرد اما به تدريج با روشن شدن مواضع كشورهاي ديگر، نشست شوراي امنيت به يك خالكوبي شير بييال و دم و اشكمي تبديل شد كه تقريبا هيچ اثري از اتحاد و همسويي در مقابله با ايران در آن مشاهده نشد. اكنون كنفرانس ورشو هم به نشست نيويورك شماره 2 تبديل شده است. از نشستي براي ائتلافسازي عليه تهران شروع شد و كمكم به نشستي تبديل شد كه در هيچ يك از برنامهها و دستور كار آن نامي از ايران نيامده است. كنفرانس ورشو كمكم به يك مضحكهاي تبديل شده است.
فردي كه قرار است در اين نشست برنامه امريكا براي صلح فلسطين را مطرح كند، كسي است كه خودش به دليل ارتباطهاي مالي مشكوك به عربستان سعودي در لاپوشاني پرونده قتل خاشقجي مظنون محسوب ميشود. صلح خاورميانه را ديپلماتهاي ارشد و بلندپايهاي مانند هنري كسينجر نتوانستند حل و فصل كنند حالا كه اين پرونده به يك جوان تازهكار يهودي سپرده شده است كه تنها صلاحيتش براي پيگيري پرونده، ازدواج با دختر رييسجمهور امريكاست، نميتوان انتظار پيشرفتي در اين پرونده داشت. جارد كوشنر، هيچ جايگاهي در روند گفتوگوهاي خاورميانه ندارد و خبرپراكنيهايي در مورد معامله قرن و طرح صلح، بيشتر اقدامات تبليغاتي است كه بتوانند جو عمومي را در اختيار بگيرند.
امريكاي ترامپ، ظرفيت تاثيرگذاري بر مسائل خاورميانه را از دست داده است. تا پيش از ترامپ، دولت ايالات متحده امريكا با حفظ ژست بيطرفي تلاش ميكرد تا دو طرف را سر ميز مذاكره سازش فلسطين بكشاند. اما حالا كاخ سفيد عملا خودش به يك طرف معامله تبديل شده است و به صورت 100درصد از تمامي اقدامات رژيم صهيونيستي حمايت ميكند در اين شرايط ديگر جايي براي مصالحه باقي نمانده است. چگونه واشنگتن به عنوان طرفي كه تمام قد از تمام خواستههاي يك طرف معامله حمايت ميكند، ممكن است قادر به ارايه طرحي باشد كه نه تنها فلسطينيان بلكه اعراب و ديگر مسلمانان جهان را راضي كند.
بر خلاف خواست مقامهاي فلسطيني، گروهي از كشورهاي عربي ممكن است تصميم بگيرند در حاشيه اجلاس ورشو با مقامهاي ارشد اسراييلي ديدار و گفتوگو كنند. به گمان من احتمال وقوع چنين رويدادي بسيار ناچيز است اما حتي اگر چنين ديدارهايي انجام شود، ميتوان گفت كه به نوعي خطكشيها و مرزبنديهاي موجود در منطقه روشنتر از گذشته خواهد شد. در ارزيابي كلان و درازمدت چنين اقداماتي به نفع سياستهاي منطقهاي ايران خواهد بود چراكه به روشني مقاصد و انگيزههاي گروهي از سياستمداران منطقه را در صورت ديدار با مقامهاي رژيم اشغالگر روشن ميكند. با اين حال بعيد ميدانم كه مقامهاي كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس به اين سادگي حاضر باشند كاملا آبروي خود را به حراج بگذارند به ويژه اينكه بنيامين نتانياهو در حال حاضر يك مهره معلق و بيآينده است، كسي خبر ندارد كه در انتخابات آينده رژيم صهيونيستي با وجود پروندههاي رشوه و فساد چه اتفاقي براي او روي ميدهد. نتانياهو شايد با حمايتهاي ترامپ و اطرافيانش به ويژه جارد كوشنر، چند صباحي بيشتر دوام بياورد اما به وضوح مشخص است كه آيندهاي براي او قابل تصور نيست و بعيد است كه رهبران كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس هم تمايل داشته باشند كه تمام آبروي خود را نزد فلسطينيان و ديگر كشورهاي مسلمان جهان به خاطر آينده سياسي فردي در معرض سقوط قمار كنند. چراكه مشخص است اگر چنين ديدارهايي صورت بگيرد براي بنيامين نتانياهو، ارزش تبليغاتي و انتخاباتي خواهد داشت اما براي رهبران عربي چيزي جز بيآبرويي و انتقاد بر جا نخواهد گذاشت.