تغيير پارادايم در شهرسازي
از دريچه شهر مجازي
دكتر مجيد فراهاني| دكتر زهره آزادفلاح
در دهه اخير با رشد تكنولوژيهاي اطلاعاتي و ارتباطي و رشد ظرفيتهاي فضاي مجازي، شهرهاي مجازي به عنوان شكلي جديد از اداره جوامع شهري مطرح شدهاند. در نگاه اوليه شهرهاي مجازي متاثر از ايده شهر اطلاعاتي بودند. با ظهور صنعت همزمان ارتباطات، كامپيوتر و به دنبال آن ارتباطات شبكهاي و سپس شكل فراگير اين ارتباط در قالب اينترنت فضاي جديدي براي شهر به وجود آمد كه از آن تعبير به شهر مجازي ميشود. شهر مجازي كه براي آن نامهايي مترادف چون شهر ديجيتالي نيز پيشنهاد شده است، مجموعهاي است از فضاهاي مجازي يا الكترونيك روي شبكه اينترنت كه «در آن ميتوان همچون در يك شهر واقعي به كار، تفريح، خريد، ديدار و ارتباط با ديگران پرداخت.»
اولين شهر مجازي در آمستردام هلند در سال 1994 شكل گرفت و به سرعت بسياري از شهرهاي اروپايي، امريكايي و آسيايي وارد اين فضاي شهري شدند. از آنجا كه كاربران شهر مجازي در درجه اول بايد از دانش رايانه و دسترسي به فضاي اينترنتي برخوردار باشند، پيشنياز اوليه ظهور شهرهاي مجازي، فراهم آمدن اين دو مكان است.
شهر مجازي از خصلتهاي نظاممند بودن، دسترسي آسان به خدمات، فراگيري خدمات شهري و به نوعي غيرمركزي كردن خدمات شهري همراه با چند رسانهاي بودن، تاريخي بودن و توجه به تنوعهاي قومي و ديني برخوردار است.
شهر مجازي به هشت نوع تقسيم ميشود. اين هشت نوع عبارتند از: شهرهاي مجازي خدماتي كه كاملترين نوع شهرهاي مجازي است، شهرهاي مجازي توريستي، تاريخي، كارگاهي، دادهاي، ماهوارهاي، علمي و انتخاب دوم.
شهر مجازي از آنجا كه در يك بستر جهاني شكل گرفته است، ويژگيهاي خاص خود را دارد كه آن را از شهرهاي فيزيكي متمايز ميكند. از جمله تفاوتهاي بارز به موارد زير ميتوان اشاره كرد:
شهروندي مجازي: شهرهاي مجازي به دليل فارغ بودن از محدوديتهاي مكاني اين ويژگي را دارند كه كاربران را از سراسر جهان به سوي خود جذب كنند. در شهرهاي واقعي شهروند به كساني گفته ميشود كه از يكي از دو اصل خون يا اصل خاك برخوردار باشند اما در شهر مجازي شهروندان لزوما بر طبق اين دو اصل شناخته نميشوند.
شهر چند فرهنگي: شهر مجازي كه مصنوع پيشرفتهاي تكنولوژيكي است و براساس نوآوريهاي جديد امكان گسترش يافته است، دسترسي به ديگر فرهنگها را آسانتر از هميشه كرده است. يكي از نتايج پيشرفتهاي تكنولوژيكي، توسعه يك فرهنگ جهاني و در عين حال توسعه چند فرهنگي در جهان است. شهرهاي مجازي نيز با داشتن شهروندان جهاني، يك بستر چند فرهنگي را تجربه ميكنند. شهر تمام مركز: طبقهبنديهاي شهري در فضاي مجازي و شهر مجازي دچار تحولات اساسي ميشوند و مفهوم مركز-پيراموني در شهر مجازي تغيير ميكند. مفهوم بالا يا پايين معناي گذشته را ندارد و از اين حيث نميتوان شهر را تعريف كرد. شهر هميشه در دسترس: منظور اين است كه در شهر مجازي تمامي خدمات ارايه شده هميشه در دسترس قرار دارد و ديگر جبر زماني حاكم بر شهرهاي واقعي، رنگ باخته و زمان مجازي بستري را براي ارايه هميشگي خدمات فراهم ميسازد و شهر را هميشه در دسترس قرار ميدهد.
شهرهاي كوچك و پهناور: شهرهاي مجازي از آنجا كه برخاسته از تكنولوژي هستند و جنس آنها ديجيتالي است؛ لذا در يك فضاي محدود ديجيتالي شكل ميپذيرند و ساختارهايي كه در شهر مجازي تبلور مييابند نيز از آنجا كه جنس ديجيتال دارند، خارج از هرگونه طول و عرض و ارتفاع در شهر منعكس ميشوند و همه اينها باعث ميشود تا شهر مجازي را يك شهر كوچك و درعين حال كوچكساز به حساب آوريم، اما حجم خدمات ارايه شده در شهر مجازي اين پتانسيل را دارد كه در سطح بينالملل و بسيار گسترده باشد؛ لذا اين حيث شهر مجازي بسيار پهناور است. شهر عدالتگر: عدالت در ذات شهر مجازي جريان دارد و اين به علت صنعتي بودن شهر است. شهروندان شهر مجازي بر اساس كد عضويت به اين شهر تعلق پيدا ميكنند و ضابطهمندي اين شهر متمايز كننده آن از رابطهمندي شهر واقعي است. نژاد، طبقهبنديهاي مرسوم اجتماعي و غيره در شهر مجازي دانشگاهي به فراموشي سپرده شده و بهرهوري از آن با توجه به نيازهاي شهروندان تعريف ميشود. رابطه شهر مجازي و شهر واقعي را در قالب رويكرد دو فضايي شدن شهر و در ضمن پارادايم دو جهاني شدنها به بحث مينشيند. شهر مجازي و شهر واقعي به صورت دو قلوهاي همزادي هستند كه از يك پيوند و چسبندگي جداييناپذير برخوردارند و در واقع تراكم جمعيت، ماشين و صنايع مختلف، ضرورت گريزناپذيري را براي دو فضايي شدن شهر فراهم آورده است كه بدون آن زندگي گرفتار سختيها و مسائل پيچيدهتري خواهد شد. بر نياز به پيادهسازي شهرداري مجازي و شهر مجازي در شهر تهران در طرحهايي چون طرح جامع فناري اطلاعات و ارتباطات شهرداري تهران تاكيد شده است. علاوه بر آن، تهران كانون تصميمگيري كشور و مركز تجمع بيشترين امكانات در زمينه اقتصادي، صنعتي، خدماتي، آموزشي، تحقيقاتي، اداري و سياسي در كشور محسوب شده و همچنين به عنوان امالقراي مسلمانان و به دليل موقعيت استراتژيك ايران و به لحاظ ويژگيهاي چند نقشي كه تهران دارد، مثلا پايتخت بودن، مركز مالي بودن و بافت قوميتي متنوع، سهم آن بيشتر از يك شهر است و به يك قوم – شهر يا كشور – شهر تبديل شده است. در همين راستا، از آنجا كه يك جامعه شهري، تركيبي است از مردم، سازمانها، ادارات و مراكز خدماتي كه به طور مداوم و مستمر با يكديگر در حال تعامل هستند، در كلانشهرهايي نظير تهران حجم اين تعاملات چنان زياد است كه ميزان كارايي آنها تاثير چشمگيري در كيفيت زندگي روزمره مردم دارد؛ لذا با توجه به قابليتهاي مطرح در مورد فناوري اطلاعات، به نظر ميرسد به كمك اين فناوري بتوان گامهاي مثبت زيادي در جهت دست يافتن به اهداف و چشماندازهاي يك جامعه شهري مطلوب و سالم برداشت.
عضو شوراي اسلامي شهر تهران
مدرس دانشگاه، مولف و پژوهشگر شهري