• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4306 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۵ بهمن

كتابخانه

درباره كتاب روی خط چشم نوشته پیمان هوشمندزاده

داستانی درباره فلسفه بعضی چیزها

محمود اشرف زارعی|پیمان هوشمندزاده را با مجموعه داستان محبوب و بسیار ویژه «ها کردن» می‌شناسیم. اگرچه پس از آن مجموعه نیز کارهای به نسبت موفقی منتشر کرده است. هوشمندزاده که اصولا نویسنده‌ای است دور از هیاهوهای مرسوم، در آخرین کتابِ خود با عنوان «روی خط چشم» نیز تجربه‌های تازه‌ای را در داستان کوتاه ایرانی پیش روی مخاطبان این نوع ادبی قرار داده است. این مجموعه داستان که چندی پیش در میانِ نامزدهای نهایی جایزه ادبی احمد محمود نیز حضور داشت شامل 10 داستان کوتاه است. نویسنده تقریبا در تمام این داستان‌ها «واریاسیون» را به گونه‌ای از روایتش حذف کرده است و از شیوه‌های ابتکاری و بدیعی برای ایجاد تعلیق، فضاسازی‌ها و البته شکل روایت بهره برده است. این ابداع‌های خلاقانه حتی در نامگذاری داستان‌ها با حروف الفبای فارسی نیز به چشم می‌خورد که خود می‌تواند عامدانه فاصله گرفتن نویسنده از کلیشه‌ها باشد ولو که این جریان در ابتدای امر در ظاهر و عنوان داستان‌ها نمود پیدا کند. از همین رو می‌توان گفت تا حد زیادی سیر معمول داستان‌نویسی در داستان‌های این مجموعه دیده نمی‌شود. در واقع اظهارنظرهای مستقیم بی‌هیچ مایه داستانی راجع به فلسفه بعضی چیزها به علاوه‌ی دیالوگ، مصالح داستانی پیمان هوشمندزاده در این کتاب هستند.

درباره كتاب وجدان زنو نوشته ایتالو اسووو

رویای زمین بدون انسان

نیلوفر صادقی |واگنر و نیچه به کنار، رمان‌نویس‌ها ‌جور دیگری عاشق شوپنهاورند، نمونه‌اش ایتالو اسووو خالق بدبین وجدان زنو که چیزی از دیگر غول‌های ادبیات هم‌عصرش کم ندارد اما در کمال تأسف سخت به کار ادبیات دل می‌داده ‌است. اسووو از همان ابتدا آگاه‌مان می‌کند که با بازی انتقام طبیب و بیماری در جنگ روانکاوی سروکار داریم و نباید چشم‌بسته اعترافات درمانی شیرین زنو را که او را به یکی از جذاب‌ترین راویان غیرقابل‌اعتماد تبدیل کرده، باور کنیم. ترجمه‌ درخشان کلانتریان ما را اسیر اعتراف‌گونه‌‌ زنو می‌کند و او از آخرین سیگارش که معمولا برای هیچ‌کس آخرین نمی‌شود، می‌گوید و از مرگ پدرش و... تا اینکه بالاخره در بخش آخر حرف دلش را رک‌ و راست می‌زند: خودمان خودمان را نابود خواهیم کرد و آن وقت است که می‌ماند زمین بدون انسان، زمین تهی از انگل‌ها و بیماری‌ها.

درباره كتاب شهردزدها نوشته دیوید بنیوف

آزادي با تخم‌مرغ

هدی حق‌شناس|زمستان سال 1942 در لنینگراد محاصره شده توسط نیروهای نازی، سرما، قحطی و حکومت نظامی شرایط زندگی مردم را سخت کرده است. «لف» راوی جوان داستان جزو کسانی ا‌ست که به امید پیروزی در شهر مانده است. نقض حکومت نظامی باعث دستگیری او توسط نیروهای خودی می‌شود. در حالی که «لف» منتظر حکم اعدام است، بخشیده می‌شود به شرط اینکه در قحطی حاکم بر شهر برای کیک عروسی دختر کلنل تخم‌مرغ پیدا کند! محکومی دیگر هم لف را همراهی می‌کند: پسری خوش‌ قیافه و خوش سر و زبان به نام کولیا. در راه این ماموریت به ظاهر غیرممکن لف و کولیا اتفاقات عجیبی را از سر می‌گذرانند و از لنینگراد محاصره شده تا دل ارتش نازی برای به دست آوردن آزادی‌شان به‌دنبال تخم‌مرغ می‌گردند. دیوید بنیوف خالق سریال بازی تاج و تخت در این کتاب ما را به فضای سیاه جنگ جهانی دوم در روسیه می‌برد و هنر قصه‌گویی‌اش را به رخ می‌کشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون