• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4306 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۵ بهمن

ترفندهاي مدير و سردبير

آلبرت كوچويي

در دهه 40 خورشيدي، مديران چندي به عنوان مدير مسوول و صاحب امتياز صاحب نشريه شدند. قانون مطبوعات در آن هنگام اصرار داشت كه مدير مسوول به عنوان صاحب يك نشريه با تامين همه هزينه‌هاي چاپ و نشر حضور داشته باشد و همراه با آن، يك روزنامه‌نگار خبره به عنوان سردبير نشريه را براي انتشار سامان بخشد. مديران مسوول و صاحب امتياز خود روزنامه‌نگار بودند. اما ‌بايد همه اختيارات انتشار را به سردبير بسپارند. چنين شد كه دو شخصيت خبره در روزنامه‌نگاري رودرروي هم شدند و مدير مسوول به ناچار، جگرگوشه‌اش-روزنامه- را به يك دايه سپرد. براي پرهيز از غر زدن‌ها و نق زدن‌ها هر نشريه‌اي شيوه و تدبير خاصي را دنبال مي‌كرد؛ البته اين حكايت نشريه پرشمارگان و بيشتر روشنفكرانه بود.نشريه‌هاي زرد و جنجالي خود حال و هوايي ديگر داشتند كه حكايت ديگري است. باري از جمله نشريه‌هاي اين جماعت روشنفكرانه، هفته‌نامه خوشه بود. آقاي دكتر عسگري نامي، دندانپزشك، دفتري در كنار چاپخانه‌اي در خيابان صفي‌عليشاه برپا كرد كه محمد حيدري روزنامه‌نگار مشهور شد مدير داخلي آن؛ بي‌آنكه حق نگاه به نوشته‌هاي آن داشته باشد. دكتر عسگري احمدشاملو را به عنوان سردبير استخدام كرد و شاملو هم كه مشهور بود به راه‌انداز و تعطيل‌كن نشريه‌ها با اختيار كامل سكان را به دست گرفت و با ابتكاري بديع و خوش، صفحات «خوشه» را كاهي كرد. روي جلد را با كاهي ضخيم‌تر كه آن هنگام براي پاكت‌هاي آجيل و جز اينها مصرف داشت، درآورد.تا تعطيل كردن «خوشه» شاملو هر آنچه خواست در آن هفته‌نامه بيشتر ادبي كرد و مخاطبان بسياري را هم پيدا كرد. اما هفته‌نامه فرهنگي بامشاد‌، حكايت ديگري داشت. اسماعيل پوروالي، امتياز آن را گرفت و بامشاد را سپرد به ايرج نبوي كه از روزنامه‌نگاران پر‌آوازه آن هنگام بود. او هم گروهي روزنامه‌نگار زبده آن هنگام را چون پرويز نقيبي و جمشيد ارجمند براي صفحات سياسي و فرهنگي به جمع نويسندگان فراخواند. پوروالي و نبوي در نشستي با هم گفتند: براي آنكه كلاه مان توي هم نرود، در همان صفحات آغازين يك صفحه خاص شما به عنوان مدير مسوول خواهد بود كه هرچه دل تنگ‌تان مي‌خواهد در آن بگوييد. صفحه هم عنوان گرفت «زير سايه مدير» و پوروالي، هر هفته در آن قلم مي‌زد؛ مشروط بر آنكه هيچ دخالتي در كار سردبيري نكند و شد. ايرج نبوي بامشاد را در قطع و حال و هواي هفته‌نامه فرانسوي «اكسپرس» درآورد و با همان ساختار تايم و نيوزويك درمي‌آورد و شد نشريه‌اي كه ده- دوازده هزار نسخه، شمارگان آن بود؛ آن هم با مخاطبان فرهيخته و روشنفكر. همين شيوه را دكتر رحمت مصطفوي به عنوان مدير مسوول هفته‌نامه روشنفكر به كار برد. با يك صفحه خاص خود مدير و باز در زير سايه او. بقيه صفحات روشنفكر بيشتر حال و هواي جنجالي داشت. روزنامه‌نگاري از گونه حادثه‌اي و جنجالي؛ البته در جنجال و حادثه و خبرهاي جنايي پاي هفته‌نامه تهران مصور آن هنگام نمي‌رسيد.دكتر محمود عنايت مدير مسوول و صاحب امتياز ماهنامه فرهنگي و ادبي نگين، ترفند ديگري زد، با به صفر رساندن حق‌التحريريه‌ها و به گفته‌اش، با يك بوسه بر پيشاني صاحب اثر، خود عنوان سردبيري را هم يدك كشيد و شد همه كاره اين ماهنامه درخور توجه براي مخاطب فرهيخته؛ البته با شمارگان كمتر نسبت به آن دو يعني خوشه و بامشاد. در اين ميان بودند هفته‌نامه‌هايي كه مديران مسوول به تمامي اختيار را بدون حق دخالت سپرده بودند به سردبيران «اين كاره روزنامه‌نگاري». مثل سپيد و سياه، اميد ايران، ترقي، آسياي جوان و... جداي از همه اينها هفته‌نامه فردوسي بود كه به گونه‌اي جنجالي و خبري در جامعه فرهنگي بود. با بيشترين شمارگان؛ آن هم به خاطر جنجال‌هايش. آن موقع مي‌گفتند بيست– بيست و پنج هزار شمارگان آن بود. برخي از اينها هم به گونه‌اي «چپ» مي‌زدند مثل اميد ايران كه چپ و راست چوبش را مي‌خورد. اينها به هر مصيبتي بود تا دهه 50 خود را كشاندند و سرانجام ترفندهاي وزارت اطلاعات و جهانگردي آن هنگام كه حكم وزارت فرهنگ و ارشاد امروز را داشت، چربيد و به بهانه خريد امتياز آنها و تفرقه‌اي كه ميان مدير مسوول و سردبير افتاد. يك به يك، چراغ‌شان خاموش شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون