• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4307 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۷ بهمن

پوران شريعت‌ رضوي درگذشت

پوران شريعت‌رضوي همسر مرحوم دكتر علي شريعتي كه در بيمارستان بستري بود، روز گذشته جمعه ۲۶ بهمن ماه ۱۳۹۷ چشم از
جهان بست.

خبر درگذشت شريعت‌رضوي كه ابتدا صبح ديروز بدون منبع موثق در فضاي مجازي دست به دست شد حدود نيمروز از سوي سوسن شريعتي، جامعه‌شناس و يكي از دختران او تكذيب شد اما احسان شريعتي، پسر او ساعتي بعد از درگذشتِ شريعت‌رضوي خبر داد.

مجله خبري چمدان در مطلبي به اين مناسبت به زندگي و فعاليت‌هاي پوران شريعت‌رضوي پرداخت و در اين رابطه نوشت: بي‌بي‌فاطمه شريعت‌رضوي معروف به پوران شريعت‌رضوي در آبان‌ ماه ۱۳۱۳ متولد شد.

پدرش تاجر و اصالتا خراساني بود اما به تهران كوچ كرده بود. او در سال ۱۳۳۴ وارد دانشسراي عالي تهران شد و تحصيل در رشته ادبيات فرانسه را برگزيد. با افتتاح دانشكده ادبيات در مشهد به تصميم پدرش و با وجود ميل باطني خود در حالي كه دو ماه در كلاس‌هاي دانشسراي‌ عالي حضور يافته بود، وارد كلاسي شد كه علي شريعتي يكي از دانشجويان آن بود.

شريعتي در سال ۱۳۳۶ به پوران پيشنهاد ازدواج داد كه پوران اين پيشنهاد را با اين استدلال كه قصد دارد با مردي تحصيلكرده ازدواج كند و قبل از ازدواج بايد تحصيلات‌ دانشگاهي خود را به پايان برساند، جواب رد داد. پس از حدود يك‌ سال تلاش علي شريعتي اين دو در ۲۴ تير ۱۳۳۷ با يكديگر ازدواج
كردند.

پوران شريعت‌رضوي ۴ سال پس از ازدواجش، مدرك دكتراي ادبيات خود را از دانشگاه سوربن اخذ كرد. او در سال ۷۷ بنيادي با نام دكتر علي شريعتي راه‌اندازي كرد. پيكر پوران شريعت‌رضوي در امامزاده عبدالله و در كنار مزار برادرش مهدي، احمد قندچي و مصطفي بزرگ‌نيا، 3 دانشجوي شهيد ۱۶ آذر ۳۲ به خاك سپرده خواهد شد. مراسم تشييع پيكر همسر دكتر شريعتي صبح روز يكشنبه ۲۸ بهمن ماه برگزار مي‌شود.

پوران شريعت‌رضوي، همسر مرحوم دكتر علي شريعتي گفت‌وگويي با ماهنامه انديشه پويا كه در سال ۹۵ منتشر شده است، از ناگفته‌هايي درباره زندگي خود و همسرش سخن گفت كه در ادامه بخش‌هايي از اين گفته‌ها را مي‌خوانيم.

- علي نامه‌هايي را مي‌نوشته اما بعد يادش مي‌رفته كه پست كند. برخي از نامه‌هاي منتشر شده در كتاب طرحي از يك زندگي را بعدها كه به اروپا رفتم در خانه‌اش و لابه‌لاي وسايلش
پيدا كردم.

- من به لحاظ نامه‌نگاري مقيدتر از علي بودم. من نامه‌هاي او را حتي آنها را كه نفرستاده بود، نگه داشتم اما علي هيچ كدام از نامه‌هاي من را كه در جواب نامه‌هايش نوشته بودم، حفظ نكرده است. بعدا كه به پاريس رفتم هم هيچ كدام از نامه‌هايم به علي را ميان وسايلش
نديدم.

- من با شرايط سختي در ايران زندگي مي‌كردم. شريعتي در فرانسه بود كه من باردار بودم. خانه پدرم زندگي مي‌كردم. پدرم بيمار شده بود و براي درمان برده بودندش پيش برادرم. پدر و مادر علي هم مريض و تهران بودند. برادر ديگرم آلمان بود و حتي يك مرد در زندگي من نبود. دوستان برادرم من را به بيمارستان بردند. زايمان خيلي سختي هم داشتم و مجبور به سزارين شدم. به لحاظ روحي آسيب ديده بودم و وقتي نامه علي ۱۵ روز بعد از تولد احسان به من رسيد و گردنبند هديه‌اي هم همراه با نامه برايم فرستاد، حس خوشحالي در من ايجاد نشد.

- خواننده اين نامه‌ها مي‌تواند پي ببرد كه علي شريعتي هم در كنه وجودش مردسالار است و پسر دوست و حتي يك نام دخترانه براي بچه‌مان كه معلوم نبود پسر است يا دختر
پيشنهاد نمي‌كند.

- هر كسي مشكلات من را داشت، گاهي عصبي مي‌شد و جوش مي‌آورد. براي همين است كه برايم مي‌نوشت نُه‌من شير لگدزنِ فلان … سر تولد سوسن و سارا در پاريس زندگي مي‌كرديم كه علي خانه نبود و من در حال زايمان مانده بودم چه كنم. شب تولد مونا هم كه در مشهد زندگي مي‌كرديم، علي تهران بود و همان شبي بود كه سخنراني «فاطمه فاطمه است» را انجام داد. مادرم هم مشهد نبود و من مجبور شدم با يك دوستم به بيمارستان بروم.

- اينكه علي در يكي از نامه‌ها مي‌گويد همسر خوب ولي همدم بد، خيلي هم دروغ نيست. من همدم خوبي نبودم اما دليلش اين بود كه من بايد هر روز چهار تا بچه را راه بيندازم و بعد خودم هم بروم مدرسه و درس بدهم، طبيعي است كه با چنين اوضاع و احوالي نصف شب نمي‌توانم پاي دل علي بنشينم و ببينم چه مقاله‌اي نوشته و چه فكرهايي در سرش است.

- هنوز نمي‌دانم انتشار اين نامه‌ها درست بوده يا نه اما خواننده‌هايي كه تا الان كتاب را خوانده‌اند و به خودم بازخورد داده‌اند، برداشت‌شان اين بوده كه من در برابر علي شخصيت خودم را حفظ كرده‌ام و خيلي اظهار عجز و ناتواني نمي‌كردم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون