• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4307 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۷ بهمن

برخيز و اول بكش (148) فصل چهاردهم

گله سگ‌هاي وحشي- المپيا لو مي‌رود

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

زماني كه اين طرح (المپيا2) در حال عملياتي شدن بود، بن گال ديگر فرمانده شمال نبود. شارون از او استفاده زيادي نمي‌كرد. از نگاه شارون، ژنرالي كه قرار بود ده‌ها فلسطيني را به هوا بفرستد و در لبنان جنگ مخفي را اداره مي‌كرد يك فرد سنگدل بود كه به دنبال مصالحه هم نبود. در دسامبر سال 1981، شارون بن گال را از فرماندهي شمال بركنار كرد و كسي را منصوب كرد كه با آنچه او بيشتر دوست دارد همراه باشد يعني حركتي كند كه طرح شارون را براي لبنان محقق كند.

در اين زمان بود كه المپيا 2 سرعت گرفت. در 20 دسامبر سال 1981، سه عاملي كه توسط داگان به كار گرفته شده بودند ترتيبي دادند كه به سكوي وي‌آي‌پي دسترسي داشته باشند و مقدار زيادي مواد منفجره در زير مكاني كه رهبري ساف مي‌نشست، كار گذاشتند كه تمامي آنها به يك دستگاه كنترل از راه دور متصل بودند. علاوه بر اين در يكي از پايگاه‌هاي واحد، سه مايل دورتر از مرز، سه خودرو- يك كاميون با بار يك تن و نيم مواد منفجره و دو مرسدس بنز سدان هر كدام با 550 پوند مواد منفجره – آماده شده بودند. اين خودروها توسط سه شيعه عضو جبهه خارجي‌هاي آزاديبخش لبنان به بيروت آورده شد و در جنب ديوار استاديوم پشت سكو وي‌آي‌پي پارك شد. آنها هم يك دقيقه بعد از انفجار زير سكو و در زماني كه ترس در اوج خودش بود و افرادي كه زنده مانده بودند سعي در فرار داشتند، با كنترل از راه دور منفجر مي‌شد. انتظار مي‌رفت كه مرگ و مير و تخريب ناشي از اين انفجار بنا به گفته يكي از افسران ارشد فرماندهي شمال «بي‌سابقه حتي در اندازه خود لبنان» باشد.

در نشستي كه درباره اين عمليات طراحي شده برگزار شده بود رافي ايتان يادداشتي به آفرئيم اسنه داد كه در آن نوشته بود، «اگر اين انجام شود، ما (اسراييلي ها) سريعا متهم خواهيم شد.» اين يادداشت نه از سر ترس بلكه در عوض با اميد نوشته شده بود همان طور كه اسنه بعدها گفت، «آن رهبران عضو ساف كه در انفجار استاديوم كشته نمي‌شدند سريعا خواهند فهميد كه چه بايد بكنند: حمله به اسراييل، نقض آتش بس و دادن مجوز به شارون كه مستاصل تجاوز به لبنان بود.»

همه ‌چيز در سر جاي خودش بود اما كسي اين طرح را به ساگوي لو داد كه او هم معاون وزير دفاع، زيپوري را مطلع كرد كه او هم سريعا به راه افتاد. ساگوي به زيپوري گفت: «به احتمال خيلي زياد ديپلمات‌هاي خارجي همراه با عرفات در سكو خواهند بود، به ويژه الكساندر سولداتف، سفير شوروي در لبنان.»

زيپوري از شارون متنفر و هميشه به نياتش مشكوك بود، به همين خاطر او با بگين، فرمانده قديمي‌اش در گروه زيرزميني پيش از دولت، ايرگون، ارتباط برقرار كرد. زيپوري گفت: «موضوع سفير في‌النفسه وحشتناك است. اما وحشتناك‌تر از اين و بسيار وحشتناك‌تر از آن، اين است كه آنها دوباره بدون مصوبه كابينه دارند چنين حركاتي انجام مي‌دهند.»

اول صبح 31 دسامبر، يك روز قبل از آنكه المپيا 2 اجرايي شود، ايتان، رييس ستاد داگان را صدا كرد. داگان به ياد مي‌آورد:‌ «يك‌باره شنيدم كه شارون به ما دستور مي‌دهد كه نزد نخست‌وزير برويم تا طرح را ارايه دهيم و تاييديه نهايي‌اش را براي انجام بگيريم. آن روز خيلي باراني بود. رافوئل ما را مطلع كرد كه براي اينكه اين كار مخفي بماند او خودش به مقر فرماندهي شمال مي‌آيد و مرا برمي‌دارد و با هم نزد بگين مي‌رويم.»

در دفتر بگين، نخست‌وزير به آنها پرسش‌وار نگاه كرد. بگين گفت: «آنها مي‌گويند كه شايد سفير شوروي آنجا روي سكو باشد.»

داگان گفت: «اين درست نيست؛ احتمال خيلي كمي وجود دارد كه او يا هر ديپلمات خارجي ديگري آنجا باشند.» بگين از ساگوي سوال كرد كه او چه فكر مي‌كند؛ ساگوي گفت كه به احتمال خيلي زياد يك ديپلمات شوروي حضور يابد. او گفت، «اگر اتفاقي براي اين ديپلمات بيفتد ما بدون شك در يك بحران بسيار وحشتناك با اتحاد جماهير شوروي خواهيم افتاد.»

سال‌ها بعد، ساگوي گفت: «وظيفه من به عنوان سرپرست آمان اين بود كه نه تنها از جنبه نظامي- عملياتي بلكه از جنبه ديپلماتيكي مراقب باشم. من به بگين گفتم كه اين غيرممكن است كه كل استاديوم را مانند اين به كشتن دهيم. روز بعد از چنين كشتاري چه اتفاقي خواهد افتاد؟ تمامي دنيا روبروي ما خواهند بود. اين تفاوتي هم نمي‌كند كه ما هرگز مسووليتي را قبول نكنيم. هر كسي خواهد دانست كه چه كسي پشت آن است.»

داگان، ايتان و شارون سعي كردند تا بگين را با گفتن اينكه اين يك فرصتي است كه دوباره شايد روي ندهد، قانع سازند. اما نخست‌وزير خطر تهديد روسيه را خيلي جدي گرفت و به آنها دستور داد كه عمليات را قطع كنند.

داگان گفت: «البته در پايان مشخص شد كه من درست مي‌گفتم و هيچ سفير شوروي يا هر ديپلمات خارجي ديگر آنجا نبود. اما چه كار مي‌توانستيم بكنيم؟ نخست‌وزير گفته بود كه قطع كنيد بنابراين ما هم عمليات را قطع كرديم. بعد از اين خيلي كار پيچيده‌اي صورت گرفت تا مواد منفجره را از آنجا خارج كنيم.»

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون