• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4308 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۸ بهمن

چند خطي پيرامون اسامي مطرح شده براي تصاحب نيمكت تيم ملي

به دنبال چه مي‌گرديم؟

سامان سعادت

 

 

سوال بزرگي كه بايد مطرح شود، اين است كه ما چه انتظاري بايد از سرمربي بعدي تيم ملي داشته باشيم. سوال ساده‌اي به نظر مي‌رسد، اما جوابش خيلي پيچيده است. اين همان چالشي است كه ما با كي‌روش هم داشتيم. رفتن به جام جهاني؟ قهرماني در آسيا؟ بهبود فوتبال پايه؟ تغيير نسل؟ همه اينها به اضافه چند مورد ديگر هر يك راه و روشي متفاوت مي‌طلبد و به نتايج خاصي منجر مي‌شود كه الزاما همپوشاني با ساير اهداف ندارد. مثلا بهبود فوتبال پايه باعث خواهد شد كه يكي، دو تورنمنت را از دست بدهيم. رفتن به جام جهاني تغيير نسل را به تعويق مي‌اندازد و چيزهايي از اين دست. پس خيلي مهم است كه بدانيم از سكاندار بعدي تيم ملي چه مي‌خواهيم و بر اساس آن دست به انتخاب بزنيم. با اين حال، يك نكته مهم وجود دارد. اينكه ما هر چه بخواهيم، يعني هر يك از موارد گفته شده باز هم باعث نمي‌شود كه به بعضي از گزينه‌هاي مطرح شده در اين روزها برسيم. به عنوان مثال وقتي از مربيان جوان مثل مهدي تارتار يا علي كريمي نام برده مي‌شود، با احترام به هر دو مربي كه جزو خوب‌هاي فوتبال ما هستند، بايد پرسيد كه فارغ از هدف فدراسيون و چشم‌انداز فوتبال ايران، اين مربيان يا مربياني از اين دست به كدام هدف مورد نظر مي‌توانند، دست پيدا كنند؟ با كدام رزومه؟ تارتار و كريمي در مدت مربيگري‌شان چه ويژگي منحصربه‌فردي از خودشان نشان دادند كه بتوان بر مبناي همان سكان هدايت تيم ملي را به آنان سپرد؟ نجات سپيدرود از سقوط به دسته پايين‌تر و چند هفته صدرنشيني پارس جنوبي جم در ليگ ايران نكات قابل توجهي است اما آيا براي نشستن روي نيمكت تيم ملي كافي است؟ بياييد كمي با خودمان صادق باشيم.

ليگ ايران چندين سال است كه هيچ پيشرفت رو به جلويي در زمينه تئوري فوتبال نداشته. يكي از دلايل اين امر هم نبود زيرساخت‌هاي مناسب است. زمين‌هاي چمني كه بعد از گذشت اين همه سال هنوز شبيه به مزارع كشت سيب‌زميني است، باعث شده مربيان هيچ‌گاه نتوانند به تاكتيك‌هاي روز دنيا متوسل شوند و ترجيح بدهند، سعي كنند گليم‌شان را از دل همين زمين‌ها بيرون بكشند. در اين شرايط سخت است باور اينكه برخي مربيان داخلي بتوانند به فوتبال ملي كمك كنند. از طرف ديگر برخي اسامي امتحان پس داده نيز مطرح شده‌اند؛ علي دايي و امير قلعه‌نويي. مربياني كه در سال‌هاي اخير و پس از ناكامي در تيم ملي موفقيت‌هاي خوبي در ليگ ايران كسب كرده‌اند. با اين حال نه قلعه‌نويي و نه دايي در يك دهه اخير تغيير محسوسي در ديدگاه‌شان نسبت به فوتبال رخ نداده. ديدگاه ژنرال و شهريار همان است كه بوده و البته ديدگاهي است كه كاملا در فوتبال ايران جواب مي‌دهد. اما در سطح بين‌المللي چه؟ اگر پپ گوارديولا به عنوان يك نسخه وطني مي‌رود به كاتالان و فوتبال بارسلونا را زير و رو مي‌كند به اين خاطر است كه توانسته بود نسخه جديدي براي نحوه بازي ارايه دهد.

همين مربي بعد از اينكه در بايرن نتوانست موفقيت اروپايي كسب كند در فلسفه‌اش تجديدنظر كرد تا همچنان تاپ باقي بماند. شايد مثال گوارديولا مثال خوبي نباشد، چرا كه او يك نابغه است، با اين حال خط‌مشي و ديدگاهش به ورزش فوتبال مي‌تواند مورد الگوبرداري قرار بگيرد، صرفا براي اينكه درك بهتري از اين ورزش داشته باشيم. بعد از علي كريمي و تارتار و ژنرال و شهريار، عجيب‌ترين نامي كه شنيده مي‌شود، حشمت مهاجراني است. مردي كه سال بعد به مرز 80 سالگي مي‌رسد و البته از صميم قلب اميدواريم كه اين مرد بزرگ ساليان سال سايه‌اش روي سر فوتبال كشور بماند. اما كساني كه نام مهاجراني را وسط مي‌كشند، از كساني كه به كريمي و رفقايش اشاره مي‌كنند هم نامفهوم‌تر هستند. انگار عده‌اي اصلا اعتقادي به بازنشستگي ندارند. حشمت مهاجراني ذخيره‌اي است كه مي‌تواند به شكل‌هاي گوناگون كمك حال فوتبال باشد، شكل‌هاي گوناگون جز سرمربيگري تيم ملي. جناب مهاجراني سال‌هاست از سطح اول فوتبال حرفه‌اي دور بوده و اين نكته بسيار مهمي است. ضمن اينكه به نظر مي‌رسد، مسووليت پرفشار و سنگين هدايت تيم ملي بدون شك براي سن و سال حشمت خان چندان مناسب نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون