عدم اطمينان و راههاي فرار شفر
استقلال به چيزي بيشتر از بهانه نياز دارد
علي ولياللهي
17 بازي و 28 امتياز حاصل كار آبيهاي پايتخت در ليگ تا به امروز است. استقلال يك بازي عقب افتاده با ذوب آهن دارد و در صورت برد در اين ديدار كه البته بسيار هم مشكل است، ميتواند 31 امتيازي شود اما همچنان در رتبه پنجم جدول باقي ميماند. يعني خارج از مربع قهرماني. آخرين باخت استقلال كه در ديدار حساس روز جمعه مقابل تراكتورسازي رقم خورد وضعيت شفر را بحراني كرده و هواداران ميترسند كه مبادا اين فصل هم قهرماني را در همين اواسط فصل از دست رفته ببينند. گرچه اين ترس نسبت نزديكي با واقعيت دارد و بايد پذيرفت كه تنها اتفاقات خاصي ميتواند باعث شود چهار تيم بالاي سر استقلال همگي با هم شروع كنند به امتياز از دست دادن و استقلال هم همه بازيهايش را با نتايج خوب پشت سر بگذارد. اتفاقات خاصي كه گر چه محال نيست ولي سخت به نظر ميرسند.
يك حساب سرانگشتي با نتايجي كه استقلال در اين فصل كسب كرده، حضور در رتبه پنجم ليگ و حذف از جام حذفي نشان ميدهد كه تيم شفر نتايج قابل قبولي كسب نكرده. اول از همه امتيازات اين تيم نشان ميدهد استقلال متوسط 1.6 امتياز در هر بازي را به دست آورده و اين قطعا براي تيمي كه ميخواهد قهرمان شود نااميدكننده است. اگر از امتياز گرفتن كه بگذريم و وارد جزييات شويم هم به چيز دندانگيري برنميخوريم. استقلال بهترين خط دفاعي ليگ را در اختيار دارد با تنها 7 گل خورده، اما وقتي اين كم گل خوردن را ميگذاريم كنار ضعف گلزني تيم، متوجه ميشويم كه خط دفاعي خوب استقلال سود چنداني نداشته. شايد در نگاه اول 22 گل زده استقلال كه اين تيم را در رده سوم بهترين خطوط حمله ليگ جاي ميدهد، در كنار پرسپوليس و بعد از سپاهان و تراكتور، نشان از يك خط حمله مقتدر داشته باشد، اما وقتي گلهاي استقلال را به تفكيك نگاه ميكنيم، ماجرا شكل ديگري به خودش ميگيرد. از 22 گل زده استقلال، آنها 14 گل، يعني بيش از 65 درصد گلهايشان را در 4 بازي به ثمر رساندهاند. 5 تا به سپيدرود، 4 تا به پيكان، 3 تا به صنعت نفت و 2 تا به ذوبآهن. چهار تيمي كه با رتبهاي دو رقمي در جدول براي فرار از سقوط ميجنگند. تنها برد خوب استقلال برميگردد به پيروزي 3 بر صفر آنها در نيم فصل اول مقابل تراكتورسازي در آزادي. البته اگر بخواهيم بدبينانه نگاه كنيم همين برد 3 بر صفر هم ميتواند به ركورد منفي استقلال در گل نزدن كمك كند. چرا كه ميشود گفت استقلال 19 گل از 22 گل زدهاش، يعني نزديك به 90 درصد گلهايش را در تنها 6 ديدار به ثمر رسانده و در 11 بازي ديگرش فقط 3 گل زده. حال اگر برد مقابل تراكتور در نيم فصل اول را فاكتور بگيريم، متوجه ميشويم كه استقلال در مقابل تيمهاي بالاي جدول هيچ بردي به دست نياورده. نه تنها بردي به دست نياورده بلكه گلي هم به ثمر نرسانده. مساوي بدون گل برابر تيمهاي پرسپوليس، پديده، فولاد و ماشينسازي و باخت مقابل پارس جنوبي جم و سپاهان و بازي برگشت مقابل تراكتور. اين آمار اگر يك شكست بزرگ به حساب نيايد، قطعا چيزي از فاجعه كم ندارد. چرا كه همه ميدانيم هر تيمي كه ميخواهد قهرمان شود بايد در مقابل تيمهاي بالاي جدول نتايج خوبي بگيرد. همان طور كه سالهاست قهرمان ليگ برتر انگليس، تيمي است كه توانسته بهترين عملكرد را مقابل تيمهاي مدعي داشته باشد. با توجه به آمار و ارقام ميتوان گفت انتقاداتي كه به شفر در مورد نتيجهگيري تيم استقلال وارد ميشود، بحق است. بسياري از كارشناسان بر اين باورند كه استقلال فقط در مقابل تيمهاي ته جدولي با رتبه دو رقمي ميتواند نتايج خوب كسب كند و از برد مقابل تيمهاي بزرگ عاجز است. هر چند استقلال به جز تراكتورسازي، هنوز 6 بازي دور برگشت مقابل بالانشينان جدول دارد و شايد شرايط در ادامه طور ديگري رقم بخورد كه البته مستلزم تغيير رويه در تفكرات شفر است. تفكرات بيرون زمين و تفكرات درون زمين.
اگر بخواهيم دقيقتر در مورد تفكرات شفر صحبت كنيم، بايد به دو مولفه اساسي اشاره كنيم. عدم اطمينان و راههاي فرار. منظور از عدم اطمينان، سرگيجه شفر در چيدمان تركيب استقلال است. شفر به طور مشخص هنوز نتوانسته به تركيب دلخواهش در تيم برسد. بعد از گذشت 18 هفته از ليگ. اين اتفاق در شرايطي رقم خورده كه مربي آلماني خودش به طور كامل بر بسته شدن تيم و اضافه شدن بازيكنان و روند آمادهسازي تيم براي فصل جديد نظارت داشته. به طور مثال هنوز پست وريا غفوري مشخص نيست. هنوز مهاجم هدف استقلال يك بازيكن ثابت نيست. هنوز شفر در نحوه استفاده از علي كريمي و روزبه چشمي به جمعبندي نرسيده و داريوش شجاعيان كه تازه از مصدوميت برگشته لنگ در هواست. شفر در نيم فصل اول دو بازيكن خارجي به تركيب تيم اضافه كرد و در نيمفصل دوم قيد آنها را با پرداخت غرامت سنگين زد. نيوماير و الحاجي گرو. بازيكناني كه قرار بود گره گشاي استقلال باشند اما يك نيم فصل زمان برد تا شفر متوجه شود كه گره تيمش به دستان اين بازيكنان باز نميشود. تمام اين آزمون و خطاها روي كيفيت كار استقلال تاثير گذاشته و بخشي از نتايج نه چندان خوب آبيها محصول همين عدم اطمينان است. شفر با عدم اطمينان از خواستههايش بازيكنان زيادي را به استقلال آورده كه بعضي از آنها شايد حتي فرصت بازي در ليگ را به دست نياورند.
در مورد راههاي فرار اما ماجرا به شكل ديگري است. شفر از روزي كه وارد استقلال شده با درك درست از مناسبات باشگاه و تاثيرگذاري نيروي هواداران بر تصميمات مديريتي باشگاه، وقت و انرژي زيادي را صرف ساختن پايگاه در اين جبهه كرده. شفر به خوبي فهميده اگر و فقط اگر هواداران از او حمايت كنند، توپ هم نميتواند تكانش بدهد. شفر با تكيه بر حمايت همين هواداران درست يك روز قبل از فينال جام حذفي درخواست تمديد قرارداد ميكند و رقم درخواستياش را از كمتر از 500 هزار دلار تا يك ميليون بالا ميبرد. چرا كه ميداند فشار هواداران مديران باشگاه را مجبور ميكند با خواسته او موافقت كنند. شفر بر اساس همان تجربه موفق در فصل جديد هم بيشتر از هر چيزي سعي بر اين داشته كه به هواداران بقبولاند در نتايج نه چندان خوب استقلال بيتقصير بوده. اگر به مصاحبههاي قبل و بعد بازي شفر در 10 هفته ابتدايي ليگ مراجعه كنيم، ميبينيم كه مرد آلماني هنوز در حال صحبت از تيام و جباروف است. بازيكناني كه در انتهاي فصل قبل از استقلال جدا شدند. بدون شك از دست دادن بازيكنان بزرگ روي كيفيت كار تيم تاثير ميگذارد اما اينكه بپذيريم يك مربي تا هفتههاي مياني فصل هنوز دلتنگ بازيكنان از دست رفتهاش است و نتايج تيم را به نبود آنها گره ميزند، بسيار سخت است. بعد از لوث شدن مرثيهسرايي براي نبود تيام و جباروف، در حالي كه استقلال بازيكنان زيادي به تركيب تيمش اضافه كرده بود كه در تاريخ ليگ برتر كم سابقه است، اين روزها نوبت به انتقاد مدام از نحوه آمادهسازي تيم و اردوها و زمين تمرين و البته درگيري با علي خطير، معاون باشگاه رسيده. شفر تقريبا در همه كنفرانسهاي مطبوعاتياش از شرايط تيم گله دارد و همه چيز را به آينده حواله ميدهد. نكته مهم اما در اين راه فرار، همراهي هواداران استقلال با مربي تيمشان است. هواداراني كه با دو، سه باخت، مرحوم حجازي را با شعار حيا كن رها كن به سمت درهاي خروجي باشگاه هدايت كردند، هواداراني كه پرويز سوبله چوبله را بعد از باخت مقابل پرسپوليس كله پا كردند، هواداراني كه هيچ وقت به هيچ مربياي فرصت كافي نميدادند، اين روزها به شكل عجيبي با پيرمرد آلماني راه ميآيند و همنوا با او، به جاي ديدن ضعفهاي تيم، مدام انگشت اتهامشان را به سمت وزارت ورزش و سازمان ليگ و داوري ميگيرند و هر روز از نبود تيام و جباروف و نداشتن زمين تمرين سخن ميگويند. به نظر ميرسد در اين راستا پيجهاي بزرگ هواداري استقلال نقش مهمي را ايفا ميكنند. جهتدهي افكار هواداران استقلال كاري است كه صفحات مجازي استقلال در اين مدت انجام دادهاند. پيجهايي كه شايعاتي مبني بر همكاريشان با سرمربي آلماني نيز به گوش ميرسيد و زماني قوت گرفت كه يكي از پيجهاي بزرگ استقلال بعد از نتايج نامطلوب استقلال در پستي اينستاگرامي خطاب به شفر نوشت: «ما 100 دلار شما را براي تعريف كردن نميخواهيم. لطفا به جاي درگير بودن در پستهاي اينتساگرام روي تاكتيك تيم كار كنيد.»
با توجه به توضيحات بالا شايد اين شائبه پيش بيايد كه هواداران استقلال بايد از بازي آينده پروژه عبور از شفر را كليد بزنند كه بايد گفت اصلا چنين منظوري مراد اين نوشته نيست. شفر مربي بادانشي است و اين را هم به خوبي نشان داده. آنچه بايد بين شفر و باشگاه استقلال و هواداران تغيير كند، نسبتها است. بدون شك تا وقتي بهانههاي شفر خريدار داشته باشد و مديران باشگاه و هواداران پا به پاي مربي تيمشان در بهانه آوردن همراهي كنند، نميتوان تغيير رويهاي براي آبيپوشان متصور بود. آنچه اين روزها جاي خالياش در استقلال به چشم ميخورد تعهد خواستن و كار كشيدن از مربي تيم است. حمايت با همدستي فرق دارد. تا صد سال آينده هم كه پيجهاي بزرگ استقلال از تيم حكومتي رقيب و بسيج دولت و وزارت و فدراسيون براي زمين زدن استقلال دم بزنند، تغييري در وضعيت موجود پديد نميآيد. وقتي محمد تقوي به عنوان يك استقلالي در تحليل بازي تيمش با تراكتور مينويسد استقلال در خلق موقعيت گل دچار مشكل است و تيم در ميانه ميدان سردرگم كار ميكند، يعني واقعا مشكلاتي وجود دارد. مشكلاتي كه با هيچ چسبي نميتوان آنها را به وزارت ورزش چسباند. از طرف ديگر بايد گفت تمام مربيان سابق استقلال و احتمالا آتي اين تيم به دليل آنچه ساختار نامناسب فوتبال ايران به حساب ميآيد با مشكلات مالي و كمپ اختصاصي نداشتن و رفتن بازيكنان بزرگ به تيمهاي عربي به خاطر پول مواجه بودهاند و خواهند بود. پس اين مورد هم نميتواند به عنوان يك بحران تازه در استقلال معرفي شود. البته بايد گفت كه نه فقط مربيان استقلال كه تمام اركان فوتبال باشگاهي ايران با اين مشكلات دست به گريبانند.
فرصتي تا شروع ليگ قهرمانان آسيا باقي نمانده. استقلال با شفر از جام حذفي كنار رفته و ليگ را هم تا حدي از دست داده. تنها اميد آبيها ليگ قهرمانان آسيا است. جايي كه كار البته از جام حذفي و ليگ بسيار سختتر است. استقلال بايد به مصاف الهلال و الدوحيلي برود كه بسيار وحشتناك به نظر ميرسند. فقط كافي است به دو خريد آخر اين دو تيم متمول نگاه كنيم تا كار سخت استقلال مشخص شود. حضور سباستين جووينكو در الهلال و مهدي بن عطيه در الدوحيل. در آن تورنمنت ديگر فرصتي براي بهانه آوردن نيست. آنجا ديگر ساشا شفر، پسر وينفرد شفر و مربي استقلال نميتواند خبرنگاران را در كنفرانس خبري «احمق» خطاب كند و بدون پاسخگويي بلند شود برود. شفر بار ديگر بايد خودش را ثابت كند و نشان بدهد كه ميتواند در مقابل تيمهاي قدر غرب آسيا قد علم كند و تيمش خوب نتيجه بگيرد. همان طور كه دور پيش با وجود قرار گرفتن در گروه مرگ به عنوان تيم صدرنشين صعود كرد. اين كار مستلزم تمركز همهجانبه بر وضعيت تيمي است كه هزينههاي زيادي را در چند سال اخير بابت رفت و آمد بازيكنان و مربيان پرداخت كرده اما بهره چنداني نبرده است.
يك حساب سرانگشتي با نتايجي كه استقلال در اين فصل كسب كرده، حضور در رتبه پنجم ليگ و حذف از جام حذفي نشان ميدهد كه تيم شفر نتايج قابل قبولي كسب نكرده. اول از همه امتيازات اين تيم نشان ميدهد استقلال متوسط 1.6 امتياز در هر بازي را به دست آورده و اين قطعا براي تيمي كه ميخواهد قهرمان شود نااميدكننده است. اگر از امتياز گرفتن كه بگذريم و وارد جزييات شويم هم به چيز دندانگيري برنميخوريم. استقلال بهترين خط دفاعي ليگ را در اختيار دارد با تنها 7 گل خورده، اما وقتي اين كم گل خوردن را ميگذاريم كنار ضعف گلزني تيم، متوجه ميشويم كه خط دفاعي خوب استقلال سود چنداني نداشته. شايد در نگاه اول 22 گل زده استقلال كه اين تيم را در رده سوم بهترين خطوط حمله ليگ جاي ميدهد، در كنار پرسپوليس و بعد از سپاهان و تراكتور، نشان از يك خط حمله مقتدر داشته باشد، اما وقتي گلهاي استقلال را به تفكيك نگاه ميكنيم، ماجرا شكل ديگري به خودش ميگيرد. از 22 گل زده استقلال، آنها 14 گل، يعني بيش از 65 درصد گلهايشان را در 4 بازي به ثمر رساندهاند.
5 تا به سپيدرود، 4 تا به پيكان، 3 تا به صنعت نفت و
2 تا به ذوبآهن. چهار تيمي كه با رتبهاي دو رقمي در جدول براي فرار از سقوط ميجنگند.