پسماند صفر روياي ملي
نيوشا طبيبي
سبك زندگي ايراني به نحوي بوده كه نياكان ما هيچ زباله و پسماندي از خود به جا نميگذاشتهاند. از آنجا كه پاكيزه نگه داشتن آب و خاك باوري ايراني بود و مواد و مصالح و محصولات مختلف به مرارت و سختي به دست ميآمد، پيشينيان ما تا همين يكي، دو نسل پيش، قدر و ارزش همهچيز را خوب ميدانسته و از آنها به بهترين نحو استفاده ميكردهاند. لباسها را با ظرافت و استادي وصله يا كوچك ميكردند كه تا سالهاي سال از آنها استفاده ميشد. دست آخر تكههاي پارچه لباس را تبديل به سفرهها و لحافهاي چهل تكه رنگارنگي ميكردند كه از زيبايي و ظرافت چشم را خيره ميكرد. گيوه، كفشي است كه سالهاي سال عمر ميكند، به راحتي قابل تعمير است، در سبك و سياق سنتي اجزاي آن همه قابل بازيافت هستند و مانند لاستيك كفشهاي صنعتي قرنها در طبيعت باقي نميمانند. در آشپزخانه هم ايراني، به دور ريختن خوراك را گناهي نابخشودني و مصداق كفران نعمت و موجب قطع رحمت و بركت ميدانست. براي همين ما خوراكهاي مختلفي از باقيمانده نان و برنج و مانند اينها درست ميكرديم.
سبك زندگي غربي اما ما را به مصرف بيشتر و بيشتر كشاند. بستهبنديهاي رنگارنگ ابزار مهم شيوه بازرگاني غربي است تا خريدار را بفريبند و كالا را به او بفروشند. (شركت يونيليور، غول صنعتي مواد آرايشي و بهداشتي هزاران نوع كالا با برندهاي رنگارنگ توليد ميكند. بسياري از اين كالاها فقط در بستهبندي و قيمت با هم تفاوت دارند و مواد سازنده و كيفيت آنها يكي است!)
اين مصرف بيحساب و افسارگسيخته هزاران تن پسماند روي دست ما باقي گذاشته. خودمان هم در مصرف پلاستيك و ديگر مواد آلاينده گوي رقابت را از ديگران ربوده و خاك و آب و جنگل و كويرمان را آلوده كردهايم. ما، ملتي كه مسالمت و مهرباني با محيط زيست سنت ديرينهاش بود، تحت تاثير سبك زندگي تحميلي، خود را گرفتار كردهايم.
رهايي از اين گرفتاري البته عزمي جدي ميخواهد. اول بايد شيوه مصرف تصحيح شود، بياموزيم كه خريد بيحساب كردن نه تنها باعث افتخار نيست بلكه خبر از پديدهاي ناخوش ميدهد. خريد بيحساب كالاهايي كه به كار نميآيند به ويژه از نوع خارجي آن، نشان ميدهد كه ما گول تبليغات آنها را خوردهايم و سرمايهداري غربي موفق شده جيب ما را خالي كند. نكته ديگر توجه به بستهبندي و ميزان مواد غير قابل بازگشت در ساخت كالاهاست. خريد فله بسياري از كالاها و در ظرفها و بستههايي كه با خود از خانه به بازار ميبريم يكي از اين راهحلهاست.
در اينستاگرام و شبكههاي اجتماعي افراد نيكانديش و ميهندوست، كارزاري به راه انداختهاند تا پسماند و دورريز خانوادههاي ايراني را به كمترين ميزان برسانند. اين كارزار وقتي به نتيجه برسد، كمك بسيار بزرگي به اقتصاد خانواده، اقتصاد ملي، محيط زيست و گردشگري و ايجاد اشتغال خواهد كرد. بايد خداوند را شاكر بود كه در مقابل پديده «شاخهاي ايستاگرامي» و سلبريتيهاي لوس و طلبكار كه جز نق زدن و ناليدن و مخالفخوانيهاي بيمزه و قاعده به قصد جذب «فالوور» بيشتر، افرادي بيسر و صدا و ادا از اين ابزار براي كارهاي بسيار خوب و مفيد بهره ميگيرند. مثلا خانم محترمي با شناسه Ayehh1 در اينستاگرام، جنبشي براي به صفر رساندن پسماند خانوادهها، خريد ميوههاي بد شكل و جلوگيري از دور ريز آنها، توجه به سلامت نان و از اين قبيل مباحث مفيد به حال جامعه و كشور و مردم به راه انداخته و دنبالكنندگان جدي دارد. گروه ديگري از جوانان مبتكر زنبيلهاي پارچهاي در ابعاد و اندازهها و براي كاربردهاي مختلف توليد ميكنند به نام «ما نيز» .maa_niiz آنها براي توليد محصولات خود زنان سرپرست خانواده را هم به كار گرفتهاند و دو كار خوب و مفيد را يك جا انجام ميدهند.
اي كاش قانونگذاران و دستگاههاي اجرايي تا دير نشده از مصلحتها درگذرند و قوانين سفت و سخت ضدپسماندي مبتني بر سبك زندگي ايراني - اسلامي تدوين و از توليد و مصرف بيرويه مواد غير قابل بازيافت به ويژه كيسههاي پلاستيك و ظروف يك بار مصرف جلوگيري كنند. تجربه چند كشور از جمله كنيا در ممنوعيت استفاده از كيسههاي پلاستيكي و بستن جريمههاي سنگين بر توليد يا فروش اين كيسهها، قابل توجه هستند. كشورهاي اسكانديناوي نيز تعمير كالاها و وصله كردن لباس را تشويق ميكنند و در مواردي براي اين كارها جوايز مالياتي تعيين كردهاند.