آرگوف زنده ماند اما فلج شد و از درد مرگباري رنج ميبرد كه منجر به مرگش در سال 2003 شد. به گفته ايگال سيمون، فرمانده سابق واحد 504 كه در آن زمان در ايستگاه موساد در لندن خدمت ميكرد، مدت كوتاهي بعد از ترور، اطلاعات اسراييل متوجه شد كه ابونضال، دشمن قسمخورده عرفات كه نام اصلياش صبري البنا بود، «به نيابت از بارزان التكريت، فرمانده سرويس امنيتي عراق، دستور حمله را داده بود.»
صدام حسين، برادر ناتني و رييس بارزان اميدوار بود كه اين ترور نبرد بزرگ نظامي را ميان سوريه و ساف و اسراييل، سه دشمن بزرگ خاورميانهاي او درست كند و حتي شايد تومار بزرگترين دشمن همه يعني – ايران - را نيز
در هم بپيچد.
صدام و كادر «باز»هاي شارون منافع مشتركي داشتند. در صبح روز چهارم ژوئن سال 1982 نخست وزير بگين اظهار كرد كه: «حمله به سفير به معناي حمله به دولت اسراييل است و ما جواب آن را خواهيم داد.» اما او به توصيه افراد اطلاعاتي خودش كه سعي داشتند به او بگويند كه ساف از تابستان يك سال پيش كه آتشبس ابداعي امريكا را قبول كرده، تروري نكرده و آرگوف توسط يك عضو شاخه ناراضي گروه فلسطيني كه ميخواهد عرفات را هم حذف كند، تير خورده، گوش نكرد. بگين ادعا كرد، «همه آنها ساف هستند.» ايتان، رييس ستاد ارتش هم فيالبداهه گفت: «ابونضال، ابوشيمدال. ما ضربه محكمي به ساف ميزنيم.»
كابينه بمباران وسيع هوايي بيروت و پايگاههاي ساف را تصويب كرد. واضح بود كه عرفات هم اجازه نميداد كه اين عمل بدون واكنش بماند. مدت كوتاهي بعد از بمباران، 29 شهرك اسراييلي منطقه شمالي زير آتش سنگين توپخانه ساف قرار گرفتند.
در لندن، سعيد به 30 سال حبس محكوم شد.
او در مصاحبههاي تلفني و نامههايي كه نوشت، گفت كه باور نميكند شليك او آغازگر جنگ اسراييلي در لبنان باشد. او گفت: «به هر صورت اين اتفاق ميافتاد؛ اين كار شايد بر زمان تجاوز اثر گذاشته باشد اما رافوئل و شارون ميخواستند در هر صورت لبنان را فتح كنند. آنها از آنچه من انجام دادم به عنوان يك بهانه
استفاده كردند.»
او شايد درست ميگفت؛ در هر صورت، جنگ لبنان روشن شده بود.
در روز 5 ژوئن، آريل شارون طرح مبني بر انتقام از شليك به آرگوف و ساكت كردن نيروهاي ساف به كابينه اسراييل ارايه داد . او نام اين طرح را «عمليات صلح براي جليله» نام نهاده بود، نامي كه با هدف تاثيرگذاري نهاده شده بود تا نشان دهد كه ماموريت اين عمليات اكراهآميزي براي حمايت
از خود است.
شارون به كابينه گفت كه اين يك تجاوز محدود است و هدف آن فقط اين است تا تهديد توپخانه ساف از شهرك نشينهاي اسراييل كنار گذاشته شود. اي دي اف بيشتر از 40 كيلومتر داخل خاك لبنان نخواهد رفت كه بالاترين برد سلاحهاي ساف در آن زمان بود.
تنها وزيري كه با اين طرح مخالفت كرد، مردخاي زيپوري بود كه حالا وزير ارتباطات بود. ظن او اين بود كه شارون اهداف بسيار بزرگتري دارد. زيپوري با سابقه نظامي كه داشت همچنين اين نكته را گرفت كه ضربه زدن تا آن عمق كه در طول نيروهاي سوري در لبنان هم است بدون شك به درگيري ميان نيروهاي اسراييلي و سوري خواهد انجاميد. اما بگين اعتراضات زيپوري را رد كرد و اظهار داشت، «من گفتهام كه به سوريها حمله نميكنيم.»
هرچند كه سوءظنهاي زيپوري يك بار ديگر هم اساسا درست از آب درآمد. اين طرح حقيقتا شروع طرح واقعي شارون بود. شارون همراه با رييس ستادش، ايتان يك برنامه مخفي داشت كه بسيار بزرگتر بود: او در نظر داشت تا از تانكهاي ايدياف براي كل تغيير خاورميانه استفاده كند. از نگاه او، نيروهاي اسراييلي و فالانژهاي متحد آنان لبنان را از مرز تا بيروت فتح خواهند كرد، تمامي نيروهاي ساف را نابود و آسيب شديدي بر واحدهاي سوري كه در آنجا هستند وارد
خواهند كرد.
با امن كردن پايتخت، اسراييليها رهبر فالانژها، بشير جميل را به عنوان رييسجمهور منصوب خواهند كرد كه با اين حساب لبنان به يك متحد قابل اطمينان تبديل خواهد شد. در مرحله بعد، جميل، فلسطينيها را به اردن تبعيد خواهد كرد، كشوري كه با توجه به اكثريتي كه به دست ميآورند قادر خواهد بود تا يك دولت فلسطيني به جاي پادشاهي اردن، تاسيس كنند. شارون حساب كرده بود كه با اين كار تقاضاي فلسطينيها براي يك دولت در منطقه يهودي و سامري – كرانه باختري – محملي نخواهد داشت بنابراين آن مناطق بخشي از اسراييل خواهند شد.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه