• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4310 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۳۰ بهمن

گوارديولا براي همه، همه براي مورينيو

علي ولي‌اللهي

 

 

-خودت متعجب نشدي كه مربيگريت به اين شكل پيش رفت و هميشه برنده بودي؟

-من تيم‌هاي خوبي داشتم.

-مربي خوبي هم بودي.

-تيم‌هاي خوبي داشتم. مربي كه بازي نمي‌كنه.

-اما تو هستي كه ميگي چه جوري بازي كنن.

-ممنونم از شما. من تلاشم رو كردم. مربي خوبي هستم اما تيم‌هاي خوبي داشتم. بچه‌هايي داشتم كه عالي بودن. در بارسلونا، در بايرن مونيخ و الان هم در منچسترسيتي كه سه تا باشگاه عالي هستن. اين تيم‌ها بازيكنان خوبي دارن. اونها هستن كه بازي مي‌كنن، نه من!

اين ديالوگي است بين پپ گوارديولا و مجري يك برنامه ورزشي در مورد موفقيت‌هاي پرتعداد و خيره‌كننده پپ. همان‌طور كه از ديالوگ‌ها هم مشخص است، نابغه اسپانيايي بخش اعظمي از موفقيتش را مديون بازيكنان مي‌داند و مدام جمله «من تيم‌هاي خوبي داشتم» را تكرار مي‌كند. در مورد اظهارات پپ مي‌توان دو برداشت متفاوت ارايه كرد. اول از همه فروتني و تواضع اين مربي و اعتقادش به تيم بودن است كه در نحوه بازي‌هاي شاگردانش در باشگاه‌هاي مختلف هم به وضوح ديده مي‌شود و دوم بازنشر همان انتقاد هميشگي كارشناسان به پپ اين‌بار از خودش است. اينكه گوارديولا فقط مي‌تواند با بهترين‌ها نتيجه بگيرد و اگر امكانات و فوتباليست‌هاي شاخص را از او بگيريم، نمي‌تواند موفق باشد.

گفته مي‌شود براي مشخص شدن يك وضعيت بهتر است آن را در مقايسه با يك وضعيت ديگر بررسي كرد. دو موقعيت متضاد مي‌توانند زواياي يكديگر را در مواجهه با هم روشن كنند. به همين خاطر در قصه‌نويسي به نويسندگان تاكيد مي‌شود كه سعي كنند شخصيت‌ها متضاد، موقعيت‌هاي متضاد و اهداف متضاد خلق كنند. شايد متضادترين شخصيت فوتبالي اين سال‌ها در مواجهه با گوارديولا، مورينيو باشد. آقاي خاص كه با غروري منحصربه‌فرد در مورد خودش و دستاورد‌هايش صحبت مي‌كند. كافي است سري به آخرين مصاحبه مرد مغرور پرتغالي با شبكه‌هاي انگليسي بزنيم تا متوجه تفاوت ديدگاه‌هاي مورينيو با همتاي اسپانيايي‌اش بشويم. مورينيو گرچه مثل گوارديولا بسيار خوش صحبت، جذاب و بانمك است، اما تفاوت بنياديني با او دارد. مي‌توان گفت كه آقاي خاص كلمه «من» از دهانش نمي‌افتد. مورينيو وقتي در مورد دوران حضورش در مادريد حرف مي‌زند از شكستن تمام ركوردها توسط خودش صحبت مي‌كند، از اينكه «من» بيشترين امتياز را در طول يك فصل به دست آوردم يا حتي آن كنفرانس خبري معروف مورينيو كه به خبرنگاران با دستش عدد 3 را نشان مي‌دهد و مي‌پرسد، مي‌دانيد معني اين چيست؟ بعد ادامه مي‌دهد كه «من» سه بار جام قهرماني ليگ برتر انگليس را بردم و 19 مربي ديگر روي هم دو بار برنده اين جام شدند. پس احترام بگذاريد. اين در حالي است كه گوارديولا در همين مصاحبه اخيرش وقتي در مورد جام‌هايي كه برده مورد سوال قرار مي‌گيرد، مي‌گويد: آنها خيلي زياد هستند و فكر مي‌كنم الان در خانه پدر و مادرم باشند. من معمولا آنها را نگاه نمي‌كنم يا مدام در حال تميز كردن‌شان نيستم. بررسي تضاد مورينيو و گوارديولا به معناي تاييد يكي و نفي ديگري نيست. هر دو اين مربيان جزو پرافتخارترين مربيان تاريخ هستند و اگر دوران ناموفق مورينيو در منچستر را كنار بگذاريم، تفاوت عمده‌اي بين دو مربي از لحاظ كسب موفقيت وجود ندارد. هر يك از اين مربيان هم دقيقا بر اساس همين شيوه تفكر در تيم‌شان رفتار كرده‌اند و به نتايج دلخواه رسيده‌اند.

پرستيژ گوارديولا بر اين اساس استوار است كه بايد در عين رسيدن به قله‌هاي افتخار هميشه فروتن بود و پيروزي تيمي را به برجستگي شخصي ارجح دانست. اگر دقت كنيم، مي‌بينيم كه تيم‌هاي تحت هدايت پپ نيز چنين رفتار مي‌كنند. هر 3 تيم بارسلونا و بايرن‌مونيخ و منچسترسيتي، تيم‌هايي هستند كه زيبايي فوتبال‌شان در كار گروهي است. بارها و بارها بينندگان تلويزيوني با حركات تيمي و پاسكاري‌هاي مويي بازيكنان تحت هدايت پپ به وجد آمده‌اند. بارها و بارها تيم‌هاي رو در روي اين مربي تا سر حد استيصال از مهار تيكي تاكاي گوارديولا پيش رفته‌اند و همه اينها ترجمه جمله معروف «يكي براي همه» است. به اين معنا كه اگر تيم موفق شود، همه موفق شده‌اند و اگر تيم ببازد همه باخته‌اند. گرچه بزرگان گفته‌اند كه فروتن بودن وقتي آدم موفق باشد، كار آساني است، اما گوارديولا قصد بزرگ‌تر به نظر رسيدن از طريق ابراز فروتني را ندارد. بلكه اين يك استراتژي براي او و تيمش به حساب مي‌آيد. در طرف مقابل مورينيو بيشتر طرفدار جمله «همه براي يكي» است. چيدمان اين مربي در زمين كه هنوز علاقه به استفاده از مهاجم هدف دارد و تيمش را ترغيب مي‌كند كه توپ را به مهاجم هدف برسانند، از همين طرفداري سرچشمه مي‌گيرد. شايد به همين خاطر هم باشد كه مورينيو اجازه نمي‌دهد در تيمش كسي بزرگ‌تر از خودش باشد. ماجراي مورينيو با كاسياس، مورينيو با هازارد و مورينيو با پوگبا را به ياد بياوريم. مورينيو احتمالا چنين استدلال مي‌كند كه وقتي كسي موفقيت‌هاي زيادي به دست مي‌آورد چرا مغرور نباشد؟ چرا بايد بگويد من اين موفقيت‌ها را به دست نياورده‌ام يا تلاش كند كه كسب موفقيت‌ها را به عواملي جز خودش مربوط كند؟ پر بيراه هم نيست. آيا كسي هست كه اعتقاد داشته باشد پورتو بدون مورينيو هم قهرمان اروپا مي‌شد؟ آيا كسي هست كه تصور كند مانچيني يا اسپالتي يا بنيتز هم مي‌توانستند يا مي‌توانند اينتر را بر بام اروپا بنشانند؟ اين در واقع پرستيژ مورينيو است. در حالي كه از آن طرف ديده‌ايم كه انريكه بعد از گوارديولا موفق شد بارسلونا را قهرمان راوپا كند و يوپ هاينكس هم توانست بايرن را به نيمه نهايي اروپا ببرد، با ذكر اين نكته كه خود هاينكس قبل از آمدن پپ با بايرن سه‌گانه برده بوده و منچسترسيتي با پلگريني و مانچيني هم قهرمان پريميرليگ شده بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون