كلام و كلمه در فوتبال ايران
محسن پاكپناه
كلام ما قدرت شگفتانگيزي دارد. حضرت مسيح(ع) ميفرمايند: «از كلام تو بر تو حكم ميشود». ما با گفتوگو و كلماتي كه به كار ميبريم، ميتوانيم فوتبالمان را به آيندهاي درخشان رهنمون كنيم يا بالعكس اين پديده زيبا را به سمت آيندهاي افتضاح هدايت كنيم! كاري كه تاكنون در اين باره انجام دادهايم، همين پيشروي با سرعت به سوي قهقراست! با يك نگاه اجمالي به تيتر اخبار ورزشي- و ايضا بيشتر حوزههاي فرهنگي و اجتماعي ديگر به سادگي ميتوان پي به اين راز ساده برد. گويي فراموش كردهايم، خدايي هنوز هم هست. عالم محضر اوست و چگونه ما كه دم از فرهنگ غني ايراني-اسلامي خود ميزنيم، ميتوانيم با جملات سراسر منفي و توهينآميز به مبارزه با طيف مقابل خود بپردازيم؟ با اندك تاملي در حوزه فوتبال ميتوان پي برد كه شرايط فرهنگي بسيار بدي براي خود رقم زدهايم و همه اينها تازه از نتايج سحر است! از ايرادات اساسي غالب اهالي فوتبال ما يكي اين است كه در شرايط سخت و گرفتار آمده در تنگنا، از زبانمان براي توضيح و به باور من در جهت توجيه شرايط استفاده ميكنيم كه رقتبارترين روش ممكن بيان حالات و احساسات دروني ما در آن لحظات سخت است.
به ياد بياوريد، ديالوگهاي بزرگان فوتبال اين مرز و بوم را (بزرگ به لحاظ فني مقصود من است و نه بزرگمنش و مرام و اخلاق) كه در چه موقعيتي و چگونه با قدرت كلمات خود قصد كوبيدن رقيب، حريف يا حتي كسي كه اظهارنظري ساده با نيت خير يا شر داشته است را در سر پروراندهاند. حتما از اين دست گفتوگوها را بسيار ديده و شنيدهايد و خوب به خاطر ميآوريد. اين خوب به خاطر داشتن دليلش آن است كه ذهن همواره منفيترين وقايع را راحتتر و با سرعت بالاتر ثبت و ضبط ميكند تا موارد مثبت و انرژيبخش. اصلا كار ذهن همين است، چرا كه شيطان تنها ميتواند از طريق انديشههاي پليد در «ذهن» ما مأوا بگيرد و برعكس، «دل» جايگاه لاهوتي خداوند است. پندار نيك، منجر به گفتار نيك و در نهايت هر دو اينها منتج به كردار نيك در همه عرصههاي زندگي خواهد شد. اين از فرمايشات حضرت زرتشت و خطمشي زندگاني ما ايرانيان بايد كه باشد.
مثال ديگر آنكه به ديالوگهاي درون زمين فوتبال بين بازيكنان تيم خودي با هم، بازيكنان خودي با حريف و كل بازيكنان با هم، بازيكنها، مربيان، سرمربيان و عوامل ديگر كنار زمين با داور مسابقه و داورها با آنها دقت بفرماييد! به سادگي در قاب تلويزيون هم قابل درك و مشاهده است كه اصلا گفتوگوهاي خوبي ميان داوران با افراد ياد شده بالا صورت نميگيرد. حتي يك نوجوان 13-12 ساله هم اين مساله را تشخيص ميدهد. يا افرادي را در استاديوم ميبينيم كه هنگام سر دادن شعارهاي آنچناني برخي تماشاگران، مجبورند گوش فرزندان خود را كه به شوق ديدن يك بازي ناب پاي به ورزشگاه نهادهاند، بگيرند تا نشنوند آنچه ما در فضاي فوتبالمان فرياد ميزنيم. اين يعني عمق فاجعه.
از ديدگاه كتب آسماني هرگز نبايد كلامي خلاف شأن بشر كه اشرف مخلوقات است و خداوند، خود را و در واقع انسان را با عبارت شگفتانگيز «فتباركالله احسن الخالقين» ميستايد، بر زبان بياوريم. عليالخصوص كه در آوردگاه مقدسي همچون زمين فوتبال باشد. خلاصه اينكه زبان ميتواند موجب ادامه حيات يا نابودي فوتبال ما شود. مثل تمامي اركان زندگي كه زبان و سخن راندن در آن ميتواند نقشي تعيينكننده داشته باشد. «حيات» ما را «آباد» سازد يا آن را «بر باد» دهد.