• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4317 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۸ اسفند

وجيه‌المله

حتي رفيق شاعري كه علي‌القاعده در آن وقت شب بايد به فكر شمع و پروانه و يار باشد، توسن تكتاز خيالش را به وادي سياست پي كرد و غزلي با رديف ظريف سرود و گفت «چاپش مي‌كني؟» ناخواسته ياد چند سال پيش افتادم كه رييس‌جمهور وقت، دفعتا واحده، وزير امور خارجه‌اش را روي هوا عزل كرد و خبرش روي زمين مثل بمب تركيد. آن موقع هم ما خيلي كنجكاو شديم و شروع به پرس‌وجو كرديم، اما از مردم عادي يادم نيست كسي به تك و تا يا دلش به هول و ولا افتاده باشد كه «تكليف ديپلماسي چه مي‌شود؟» مردم ما عادت دارند كه سريع‌السير با هر چيزي و هركسي شوخي بسازند؛ به خصوص حالا كه گوشي‌هاي موبايل با امكانات عجيب و غريب‌شان ملت را سر ذوق آورده‌اند، طنازان و بانمك‌ها هم معركه‌گردانند تا براي عمرو و زيد مضمون كوك كنند و آنها را دست بيندازند. از ركاكت هم پروا ندارند. اما خبر استعفاي ظريف آنقدر جدي و مهيب بود كه شوخي‌سازان غلاف كردند؛ لااقل در بيست و چهار ساعت اول حرمت ظريف را نگه داشتند. ما وزير مردمي كم نداريم. قبلا هم در كابينه‌هاي مختلف، وزير محبوب و خلقي داشته‌ايم. بعضي وزرا خلقي بودن را با جلوي دوربين بودن يكي گرفته‌اند. تقصير مشاوران‌شان شايد باشد. خواسته‌اند با مردم صميمي شوند ناخواسته تبديل به آقادوربيني شده‌اند. مردم هم معمولا خيلي خوب تشخيص مي‌دهند كه چه وزيري مردمي است و چه وزيري ادا درمي‌آورد. نمي‌خواهم با بالا بردن ظريف بقيه را پايين بياورم. شأن و مقام هركسي محفوظ است و هركسي اگر كار خوب و ماندگار كرده در پيش خدا و خلق خدا ماجور است. اما عرضم چيز ديگري است. مي‌خواهم بگويم كه با فاصله زياد ظريف مردمي‌ترين وزيري است كه ملت به خود ديده‌ است و برايش احترام قائل است. حتي دشمنان هم- لااقل آنها كه از نجابت و انصاف بهره‌مندند- او را به چشم ديگري مي‌نگرند و حرمتش را نگه مي‌دارند. من تعريف ظريف را هم از نخبه‌ها شنيده‌ام، هم از مردم كوچه و بازار. حتي راننده‌هاي اسنپ كه دل پري از زمين و آسمان دارند، ظريف و يكي، دو وزير ديگر را استثنا مي‌كنند. اين روزها كه مسابقه فحش به دولت راه افتاده و در بدگويي از وضعيت نامناسب اقتصادي عام و خاص گوي ناسزاگويي را از هم مي‌ربايند، سهم ظريف از همه كمتر است. گفت‌ گر رنج پيشت ‌آيد و‌گر راحت ‌اي حكيم/ نسبت مكن به غير كه اينها خدا كند. مهر افراد را نيز خدا به دل مردم مي‌اندازد. با رياكاري و ظاهرسازي و ادا درآوردن كسي نمي‌تواند محبوب‌القلوب و وجيه‌المله شود. بشود هم خيلي زود لو مي‌رود و تشتش از ‌بام مي‌افتد. خداوند است كه قلب‌ها را به هم پيوند مي‌زند و مهر را در دل كوچك و بزرگ روشن نگه مي‌دارد. ده سال بيشتر است كه توپخانه‌هاي سياسي مقر رييس‌جمهور اسبق را به توپ بسته‌اند و مدام برايش پرونده‌هاي عجيب و غريب رو كرده‌اند. او نه تلويزيون دارد، نه راديو، و نه حتي روزنامه‌ها مي‌توانند از او عكس و خبر منتشر كنند و نه... از آن طرف اما تا دل‌تان بخواهد بد و بيراه نثارش مي‌كنند. اما آيا جلوي دوست داشته شدنش را توانسته‌اند بگيرند؟ من نمي‌گويم مردم در «حب» به خطا نمي‌افتند. به وفور پيش آمده كه گنجشك را با قناري اشتباه گرفته‌اند و غراب را به جاي قمري دوست گرفته‌اند. به خصوص پروپاگاندا با ذهن و ضمير مردم كاري مي‌كند كه بعضي جهان سومي‌ها سربازان امريكايي را منجي مي‌گيرند. سلمنا. اما مهر پايدار، مهري كه سال‌ها بماند و گرد فراموشي مكدرش نكند، نسبت مكن به غير كه اينها خدا كند. مهر ظريف را هم خدا در دل ملت انداخته كه اتفاق مباركي است و بايد كه ملت و دولت ايران قدرش را بدانند. سياست اما علم پيچيده‌اي است و چندان مهر و محبت در آن نقش ندارد. سياستمدار خوب الزاما وجيه‌المله نيست. در تاريخ ما رجال سياس و كيس و هوشيار كم نبوده‌اند. بعضي از آنها را مردم نه مي‌شناختند، نه اگر مي‌شناختند دوست‌شان مي‌گرفتند. بخشي از پيچيدگي سياست هم به اين برمي‌گردد كه مناسبات ديگري بر آن حكم مي‌راند. ديپلمات خوب الزاما ديپلمات دوست‌داشتني نيست و به نظرم ظريف در تاريخ معاصر ايران يك استثنا است كه هم در كار و بارش حرفه‌اي است و هم محترم است و هم مقبول طبع عامه. يعني كه قدر اين موقعيت را بايد دانست. اين اتفاق تكرار شدني نيست و اين همه خصلت نيكو دير به دير در يك نفر جمع مي‌شود. پيش و بيش از همه خود ظريف بايد شكرگزار اين نعمت خدادادي باشد و بعدش هم ملت و دولت بايد قدرش را بدانند و بر صدرش بنشانند. در ساعتي كه من اين يادداشت را مي‌نويسم، اخبار ضد و نقيضي از اين طرف و آن طرف مي‌رسد. بعضي خبرها پيداست كه آرزوانديشي است. آنهايي كه دوست دارند ظريف بماند مي‌گويند به زودي رييس‌جمهور دلجويي مي‌كند و آب رفته را به جوي تدبير و اعتدال برمي‌گرداند. آنها هم كه از ظريف دل پري دارند، برعكس مي‌گويند كه نه؛ رفتنش قطعي است. من اما عرضم چيز ديگري است و آن اينكه اين اتفاق فرصت مغتنمي است كه مسوولان امر كمي به خود بيايند و ويژگي‌هاي زمان و مكان را ملاحظه فرمايند. اگر در دفتر رييس‌جمهور ناهماهنگي‌هايي اتفاق افتاده، دليلش هرچه باشد بد و نگران‌كننده است. دفتر رييس‌جمهور به نظر مي‌رسد كه متوجه موقعيت خطير كنوني نيست. نه فقط در ارتباط با وزرا كه كلا در برخورد با خبرها و اتفاقات مملكت، دفتر ريس‌جمهور دچار ناهماهنگي و سستي و كرختي است. كسي خدمت و توانايي برادران و عزيزان نهاد را منكر نمي‌شود. اما اظهر من الشمس است كه اين توانايي‌ها و خدمات با وضعيت فوق‌العاده كشور همخواني ندارد. براي اثبات عرايضم شواهد و مستنداتي دارم كه در جاي خودش مي‌گويم. ضمن اينكه انتقاد ما از دفتر و نهاد رياست‌جمهوري از سر خيرخواهي و همدلي است. از آنجايي كه ما رفيق دولتيم، از سر دلسوزي نقد مي‌كنيم و توقع داريم كه اين نقد را به حساب رقابت سياسي و خرده‌گيري‌هاي جناحي نگذارند. نكته دوم اما خطاب به آقاي ظريف است. استعفا در ساعات پاياني شب و از طريق اينستاگرام و لحن گلايه‌آميز استعفا و خبرهاي پراكنده در اطراف استعفا همگي گواهي مي‌دهند كه آقاي دكتر ظريف با دلخوري، كمي عصباني و احساساتي آن را نوشته‌اند. من فعلا كاري ندارم به اينكه حق ايشان و وزارت خارجه در مناسبات ديپلماتيك اخير تضييع شده يا نه. فرض مي‌گيريم كه شده. قصه هرچقدر هم كه تلخ و سخت و صعب باشد، مواجهه احساسي را توجيه نمي‌كند. خصوصا براي يك ديپلمات كاركشته فضيلت نيست كه احساساتي عمل كند. بازتاب سياسي و پيامدهاي ديپلماتيك اين استعفا متاسفانه تلخ‌تر و سخت‌تر و صعب‌تر از اصل ماجراست. شايد الان بيش از اين نتوانيم مساله را باز كنيم. نيازي هم نيست. از خدا مي‌خواهيم كه عاقبت همه اين قصه‌ها ختم به خير شود، اما از آن طرف به عنوان يك برادر كوچك و روزنامه‌نگار ساده مسوولان امر را توصيه مي‌كنم به اينكه اولا تا آنجا كه ممكن است مهار احساسات خود را در دست بگيرند و بر آن مسلط شوند ثانيا به پيامد سياسي و اجتماعي تصميمات‌شان بيش از پيش بينديشند. اين استعفا استعفاهاي ديگري را تداعي مي‌كند و اينكه برخورد امام‌خميني را به ياد مي‌آورد كه در مواجهه با بعضي دلخوري‌ها چه نكاتي را به مسوولان گوشزد كردند. آن نكات كماكان به قوت خود باقي مانده‌اند بلكه شديدتر و غليظ‌تر شده‌اند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون