به بهانه رونمايي آلبوم «حالا كه ميروي» با صداي محمد معتمدي
هياهوي بسيار براي هيچ
محمدجواد صحافي
از آنجا كه موسيقي آوازي ايران پرطرفدارتر از نوع بيكلام آن است، خوانندگان بيش از ساير هنرمندان در معرض توجه عموم قرار ميگيرند. گرچه اين سخن را نبايد به حساب برتري خوانندگان به نوازندگان دانست، چه بسا تجربه ثابت كرده كه عده بسياري از آهنگسازان نامدار موسيقي، جملگي از نوازندگان برتر بودهاند و كمتر خوانندهاي را در تاريخ موسيقي ميتوان يافت كه خالق آثار موسيقي باشد.
در سالهاي اخير و با وجود نگراني كارشناسان از عدم ظهور خوانندگان موسيقي كه بتوانند چراغ آواز را روشن نگه دارند، آوازخوانان بسياري در محضر اساتيد، پرورش يافته و نزد علاقهمندان براي خود طرفداراني نيز دست و پا كردهاند. در اين بين وجهه هنري هنرمندان، رفتارهاي اجتماعي، شيوه استفاده از فضاي مجازي در جذب مخاطب و نگاه پوپوليستي آنها ميتواند معيارهايي براي تعيين ميزان محبوبيتشان باشد. تجربه سالها فعاليت هنري اين افراد نشان داده است كه برخي از آنها با انجام بعضي رفتارهاي متناقض، مقبوليت خود نزد اهالي هنر را كاهش دادهاند. در شرايطي كه نمايش چهره بسياري از هنرمندان در شبكههاي ماهوارهاي فارسي زبان جرم محسوب ميشود و بهانهاي براي ممنوعالكاري آنهاست، سالار عقيلي از معدود هنرمنداني است كه با حضور در اين رسانهها و انجام مصاحبه طولاني در استوديوي آنها بدون هيچ مشكلي به فعاليت خود ادامه داده و حتي بعدها تصنيف «حماسه بصيرت» را نيز اجرا ميكند. او در هر برنامه تلويزيوني رسانه ملي حاضر شده و ساعتها روي آنتن تلويزيون خوش مينشيند. براي اين هنرمند آوازخوان حضور در عبديشو و خندوانه و فرمول يك با چشم شب روشن و دلنوازان و دورهمي تفاوتي نميكند. مهم حضورش به عنوان ميهمان در رسانه است. اما شرايط مشابهي نيز براي «محمد معتمدي» ديگر آوازخوان موسيقي وجود دارد؛ او كه روزي در قامت يك منتقد افشاگري كرده و در صفحه مجازي خود از پاره شدن تابلو آموزشگاهش توسط افراد ناشناس گله ميكند و يا نامه تحريم حضورش در صدا و سيما را رسانهاي كرده و خبر لغو كنسرت و ممنوعالكارياش را پخش ميكند، چندي نميگذرد كه باز هم در تلويزيون آفتابي ميشود. دورهمي، خندوانه، تب تاب، ساعت 25، با صبح، به وقت خواب و دهها برنامه تلويزيوني ديگر. معتمدي كه روزگاري چشم و چراغ حسين عليزاده بود و همنشين محمدرضا لطفي در كنسرتهايش محسوب ميشد، اين روزها رويهاي دگر در پيش گرفته است كه اگر سالها پيش اتفاق ميافتاد شايد هيچگاه افتخار همنشيني در كنار لطفي و عليزاده نصيب او نميشد. نام محمد معتمدي اين روزها باز هم بر زبان اهالي موسيقي جاري شده است. اين بار اين خواننده جوان، آلبومي با نام «حالا كه ميروي» با همكاري مركز آواي انقلاب اسلامي(مأوا) وابسته به موسسه اوج و در قالب موسيقي كلاسيك ايراني منتشر كرده كه شامل 8 قطعه موسيقي با اشعار محمدمهدي سيار(دكتراي فلسفه اسلامي و شاعر ارزشي) است و فريد سعادتمند آهنگسازي آن را بر عهده داشته است.
اين روزها توليد و انتشار آلبوم به خودي خود نميتواند اتفاق بزرگي محسوب شود، خاصه آنكه عوامل توليد يك آلبوم با نگاه صرفا مالي و ارجح دانستن كميت بر كيفيت اثر در مدتي كوتاه ميتوانند چندين آلبوم توليد كرده و بازار موسيقي را تسخير كنند؛ اتفاقي كه ميتواند در مورد معتمدي نيز صادق باشد. اما آنچه «حالا كه ميروي» را به عنوان آلبومي حاشيهساز معرفي كرده است، درج نام مركز مأوا از زيرمجموعههاي سازمان هنري- رسانهاي اوج، روي كاور آن است كه حكايت از حمايت كامل اين سازمان از آلبوم مورد اشاره دارد.
شايد در گذشته كمتر كسي نام موسسه اوج را شنيده و از ميزان فعاليتهاي اين نهاد آگاهي داشت اما توليد فيلم سينمايي «باديگارد» و «به وقت شام» به كارگرداني ابراهيم حاتميكيا و دريافت چند جايزه از جشنواره فيلم فجر و در پس آن توليد فيلم سينمايي «تنگه ابوقريب» و مجموعههاي تلويزيوني پايتخت 5 و مينو نشان داد اين مجموعه قصد دارد با انجام فعاليتهاي فرهنگي- هنري زمينه توليد و توزيع محصولات همسو با انقلاب اسلامي را فراهم كند.
در همين راستا مركز تخصصي مأوا نيز كه سياستگذاري راهبردي در حوزه توليدات موسيقي گفتمان انقلاب اسلامي از اهداف اصلي آن است و توليدات موسيقايي فارسي و عربي را با اجراي خوانندگاني همچون حجت اشرفزاده، اميرحسين مدرس، بابك مافي، حامد زماني، سيدمجيد بنيفاطمه و چند خواننده عرب زبان منتشر كرده است در همكاري جديدش معتمدي را انتخاب كرده تا با حمايت از وي در آلبوم جديدي كه شاعر و آهنگسازش سابقه همكاريهاي متعددي با اين مركز در توليد قطعات موسيقي و تيتراژ سريالهاي تلويزيوني را دارند، نام اين خواننده نيز در كنار ساير خوانندگاني كه سابقه همكاري با اين موسسه را داشتهاند، ثبت شود.
با اين حال آلبوم «حالا كه ميروي» برخلاف آنكه انتظار ميرفت به دليل حمايتهاي مالي يك اسپانسر قوي بتواند به عنوان اثري شاخص در موسيقي ايراني مطرح شود، حرفي براي گفتن نداشته و مشابه دهها آلبوم توليد شده در گذشته بود. به گونهاي كه حتي برخي از آنها به مراتب دلنشينتر بوده و با درك استقلال كامل توليدكنندگان اثر هنري بر ارزش آنها نيز افزوده ميشود.
گذشته از موارد اشاره شده، محمد معتمدي و احسان خداپرست، دبير طرح و برنامه مركز «مأوا» در نشست خبري رونمايي آلبوم كه پنجم اسفند ماه برگزار شد از واژه جديدي با نام «موسيقي سالم» نيز رونمايي كردند كه تا قبل از آن واژهاي ناآشنا براي اهالي موسيقي بود. خداپرست در اين نشست بيان كرده:«متاسفانه سالهاست كه موسيقيهاي مصرفي گوش مردم را به خود مشغول كرده و ما شاهد محصول سالمي نيستيم.» وي در ادامه مدعي شده:«به اعتقاد ما آلبوم «حالا كه ميروي» آلبوم سالمي است و مجموعه مأوا تصميم دارد، جاي خالي كارهاي انجام نشده را پركند.» او همچنين در تعريف موسيقي سالم اظهار كرد:«چندين بار درباره موسيقي سالم توضيحاتي را ارايه دادم اما باز هم ميگويم كه از نظر من موسيقي سالم همان موسيقي است كه بايد هم در فرآيند توليد و هم در بخشهاي ديگر بتواند دردي از جامعه را دوا كند»(خبرگزاري پانا) معتمدي نيز در بخشي از سخنان خود با اشاره به واژه موسيقي سالم اظهار كرد:«ما با همين كليدواژه موسيقي سالم ميتوانيم به طرح موضوعاتي در حوزه فقه و موسيقي بپردازيم كه ميتواند كمك زيادي به حل مشكلات موجود در حوزه موسيقي شود»(همان) تدقيق روي يكي از منابع درج نشست خبري اين آلبوم(خبرگزاري پانا) نشان ميدهد كه واژه «سالم» نزديك به 10 بار توسط دبير مركز مأوا و خواننده اثر بيان شده است. اصرار بر اين واژه و استفاده مكرر از آن ميتواند بيانگر آن باشد كه اين مركز با بهرهگيري از اين كليدواژه در پي آن است تا فعاليتهاي خود در حوزه موسيقي ايراني را با هدف گسترش موسيقي سالم افزايش دهد. در اين ميان سوالي كه مطرح ميشود آن است كه مديران محترم اين موسسه هنري، چه شاخصههايي براي توليد يك موسيقي سالم داشته و چه هنرمنداني را شايسته اجراي چنين توليداتي دانسته يا در آينده از وجود آنها بهره خواهند برد؟ از آنجا كه اين آلبوم در مجموعه موسيقي ايراني تهيه شده و نيز با توجه به نگاه كلي جناب خداپرست به موسيقي و اظهارات ايشان كه سالهاست خبري از توليد آثار سالم موسيقي نيست، ميتوان چنين استنباط كرد كه موسيقي كلاسيك و رديف دستگاهي نيز از هنرهايي است كه در آن آثار سالم موسيقي توليد نشده و توليدات اين حوزه گرفتار بيماريهاي متعددي است كه به جان فرهنگ و هنر ايران افتادهاند، جز «حالا كه ميروي»!
گذشته از آن محدوده دقيق «سالها»ي مد نظر جناب خداپرست چه زماني است تا مخاطب از اين سردرگمي رهايي يابد؟ چراكه با هر متر و معياري كه بتوان اين محدوده را تعيين كرد، باز هم آثاري با مضمون عاشقانه يافت ميشوند كه ارزش دهها بار شنيدن و لذت بردن را داشته و ارزش هنري آن از آلبوم تحت حمايت مركز مأوا بسيار بالاتر است. آثاري همچون «عاشق كيست» با صداي شهرام ناظري و شعر ابوسعيد ابوالخير به آهنگسازي امير پورخلجي يا «حريق خزان» با صداي عليرضا قرباني و آهنگسازي مهيار عليزاده. جستوجو در توليدات سالهاي گذشتهتر نيز ما را به آثار ارزشمندتري همچون «به تماشاي آبهاي سپيد» اثر حسين عليزاده، «شهر خاموش» اثر كيهان كلهر و دهها اثر ماندگار توليد شده با صداي جادويي بزرگان آواز و آهنگسازي نامداران موسيقي ايران ميرساند كه ارزش معنوي اين آلبوم در برابر موارد ذكر شده «هيچ» است. از طرفي با توجه به اظهارات ايشان در مورد معيوب بودن آثار موسيقي توليد شده در سالهاي اخير آيا ميتوان اين نتيجه را گرفت كه تمام اجراهاي خواننده اين آلبوم و آهنگها شامل تكترانهها، آلبومهاي متعدد، موسيقي فيلم همچنين آهنگهاي ساخته شده آهنگساز آن جملگي معيوب و بيمار بوده و فاقد ارزش هستند؟ از طرف ديگر، كاشكي جناب خداپرست به طور مشخص به اين نكته اشاره ميكردند كه «حالا كه ميروي» كدام درد جامعه را درمان كرده كه ساير آثار موسيقي نتوانستهاند و از همين رو نيز در قالب تعاريف ايشان از موسيقي سالم گنجانده شده است.
اين نكته را بايد مد نظر قرار داد كه سلامت يك اثر هنري نه توسط خواننده، نه تهيهكننده و نه هيچيك از عناصر توليد آن اثر تعيين نميشود بلكه تعريف واقعي يك اثر هنري سالم آن است كه با وجود گذشت سالهاي دراز از توليد آن هنوز هم در ميان علاقهمندان به هنر، جايگاه خاصي داشته و به دور از هر گونه رفتارهاي پوپوليستي رسالت اصلي خود كه ارايه كامل و بينقص هنر به دور از وابستگيهاي سياسي است را به طور كامل انجام دهد.