كودكان بيپناه؛ قربانيان مين
ليلا عليكرمي
«سعيد نيازي»، كودك عشاير كه در دل طبيعت آزادانه ميدويد و كسي نميتوانست جلودار او باشد، اما چند روزي است كه مين زميني او را خانهنشين كرده است. ماجرا از اين قرار است كه روز ۲۸ بهمن ماه، سعيد به همراه خانوادهاش در حال كوچ به منطقه ييلاقي همدان بودند كه در غرب كرخه مين زير پاي اين پسر ۹ ساله منفجر شد. دست سعيد از مچ قطع شده و ديد چشمانش نيز رفته است. در حال حاضر پزشكان در تلاش هستند كه چشمانش را تا جايي كه ميشود، حفظ كنند با اين اميد كه حداقل بينايي اين كودك برگردد.
در ايران هر ساله كودكاني قرباني مين و ادوات منفجر نشده باقيمانده از دوران جنگ ميشوند. عصر روز ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ «سعيده چناني» دختري ۱۵ ساله در منطقه «دشت عباس» شهرستان دهلران بر اثر انفجار مين جانش را از دست داد. چند ماه پيش در ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۷ پسري ۱۲ ساله به نام «محمدامين قالبيحاجيوند»، درست در منطقهاي كه اخيرا سعيد زخمي شده است، جان خود را از دست داد. او هم از عشاير بود. در ارديبهشت ماه ۱۳۹۷ بود كه «شايان فرجي» پسري ۱۲ ساله در راه برگشت از مريوان به سنندج وقتي براي استراحت در كنار جاده توقف كرده بودند، بر اثر انفجار مين دو دست و چشمهايش را از دست داد. ۱۳ مرداد ماه ۱۳۹۴ دو پسر ۱۲ ساله به نامهاي «بهزاد ابراهيمي» و «فرشاد يعقوبي» بر اثر انفجار مين دچار حادثه شدند. در اين حادثه بهزاد جان خود را از دست داد و يعقوب چشمش را. ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ بود كه انفجار مواد منفجره و مهمات عمل نكرده باقيمانده از دوران جنگ، در يكي از مناطق عشايري استان ايلام منجر به زخمي شدن 5 دانشآموز پسر شد. اين دانشآموزان در يك مدرسه عشايري كوچك در روستاي جعفرآباد مشغول تحصيل بودند. يكي از اين كودكان محمدهادي نام داشت. او بخشي از پاي چپ خود را بر اثر انفجار از دست داده بود؛ اما پزشكان مجبور شدند پاي راست او را هم قطع كنند. مدتي بعد از قطع پاي دوم، محمدهادي ديگر دوام نياورد و شب عيد و سال نو بود كه خانوادهاش سوگوار او شدند. ۲۶ مهر ۱۳۹۲ بود كه بازي كودكانه 7 كودك مريواني، بر اثر انفجار مين زير درخت گردو روستاي نشكاش، تبديل به كابوسي شد كه هنوز هم بچههاي روستا از يادآوري آن وحشت دارند. در اين حادثه تلخ، «گشين كريمي»، ۱۱ ساله يك پايش قطع شد و «آلا روبينا»، 6ساله چشم راستش ضربه ديد و متاسفانه بينايياش را از دست داد. هنوز مدت زيادي از حادثه نشكاش نگذشته بود كه دانا يوسفي، پسركي كه همراه خانوادهاش براي گردش به سرپلذهاب رفته بود، پايش را روي مين جا گذاشت.
ايران كشوري است كه مينهاي زيادي را در دل خود جاي داده است و با وجود پاكسازيهاي صورتگرفته هنوز مينهايي در دل خاك باقي مانده و از ميان شهروندان عادي قرباني ميگيرد؛ در حالي كه كودكان قرباني مين و خانواده آنها با مشكلات زيادي دستوپنجه نرم ميكنند، فقط تسهيلات محدودي براي حمايت از آنها وجود دارد. يكي از مشكلات عمده اين كودكان كند بودن روند رسيدگي به پرونده آنهاست. افراد صدمه ديده از مين بايد جانباز محسوب شده و دولت به وضع درماني آنان رسيدگي كند، ولي متاسفانه به پرونده اين افراد با سرعت و دقت رسيدگي نميشود؛ براي نمونه با اينكه گشين، ۴۵ درصد و آلا ۳۵ درصد معلوليت دارند تاكنون اقدامي درباره مقرري ماهانه آنها نشده است؛ يعني در واقع كمكي از نهادهاي مربوطه دريافت نميكنند و در شرايط ناگوار مالي به سر ميبرند. بنابراين نبود كمكهاي مالي در طول درمان براي كودكان و خانواده آنها از ديگر معضلات قربانيان مين است. روزي كه سعيد را از بيمارستان فارابي مرخص كردند يعني درست يك روز پس از عمل اولي كه روي چشمهايش صورت گرفته بود، قرار بود كه با اتوبوس به همدان برگردد. اما مردمي كه در جريان كار او بودند، نگذاشتند و او را با ماشين شخصي روانه كردند. الان هم با كمكهاي مردمي است كه در تهران براي ادامه درمان به سر ميبرد. خدمات پزشكي اورژانس و ادامه مراقبتهاي بهداشتي، توانبخشي فيزيكي، حمايت رواني و اجتماعي، تضمين فعاليتهاي اقتصادي، جمعآوري دادهها، قانونگذاري و سياستگذاري، 6 ركن اساسي كمك به مصدومان مين است. كنوانسيون حمايت از افراد داراي معلوليت استانداردهاي قوانين و مقررات حمايتي از معلولان را مشخص ميكند. مشاركت كامل و موثر و ورود در جامعه، برابري فرصتها، دسترسي و احترام به ظرفيتهاي قابل تحول كودكان داراي معلوليت به عنوان بخشي از تنوع انساني و بشريت از جمله اصولي است كه در اين سند بينالمللي به آن اشاره شده است. با وجود فعاليت سازمانهايي چون هلالاحمر و بهزيستي، در حال حاضر در كشورمان خلأهايي در اجرايي شدن 6 ركن اساسي حمايت از مصدومان مين وجود دارد كه نيازمند توجه جدي است. نبايد از نظر دور داشت كه كمك به مصدومان مين زماني تبديل به يك اصل پايدار شده و نتايج جدي به بار ميآورد كه وارد سياستهاي كلان و برنامههاي عمده ملي شود. تهيه و تدوين چارچوبهاي قانوني براي رسيدگي به حقوق افراد داراي معلوليت، بهداشت، آموزش، اشتغال و توسعه نيز از جمله اموري است كه بايد در برنامهريزيهاي كلان حمايتي از قربانيان مين مورد توجه قرار گيرد. قربانيان مين بايد بهطور برابر با ساير افراد حق دسترسي به خدمات را داشته و در مواقع لزوم دسترسي به خدمات تخصصي براي آنها ميسر باشد. تنها در صورت وجود برنامههاي كلان حمايتي براي مصدومان مين، قانونگذاري موثر، آگاهيرساني و دخالت دادن خود مصدومان در برنامهريزي، اجرا و ارزيابي برنامههاي حمايتي است كه ميتوان وضعيت قربانيان مين را بهبود بخشيد و آنها را به چرخه زندگي عمومي بازگرداند.
وكيل دادگستري