آيا مخاطب از پديده كنسرت - نمايش فاصله گرفته است؟
ظهور و افول يك مهمان ناخوانده
احسان صارمي
زمستان سال 1394 محمد رحمانيان طي يك نشست خبري در يكي از سالنهاي پرديس چهارسو به نكاتي اشاره كرد كه ميتوان آنها را شاهكليد ظهور پديدهاي به نام «كنسرت-نمايش» بدانيم: «تماشاگر خارج از كشور گرايش به كمدي دارد تا صرفا بخندد و برود. تماشاگران داخل ايران را نكتهسنجتر از تماشاگران خارج از كشور ميبينم. در خارج از ايران تئاتر بيشتر جنبه سرگرمي دارد. انتخاب كار در آنجا سخت و چالشبرانگيز است... در كانادا نمايشها از لسآنجلس ميآمد كه برخي بد و چند نمايش نفرتانگيز بودند. به نمايشي فكر ميكردم كه براي مخاطب جذاب باشد و او را تربيت كند. از اول ميدانستيم كه «هامونبازها» به اندازه «ترانههاي محلي» مخاطب نخواهد داشت.»
رحمانيان براي نمايشهايش از «ترانههاي محلي» گرفته تا «آدامسخواني» و «در روزهاي آخر اسفند» از شيوه منحصر به فردي ميگفت كه گويي محصول سفر سخت و درازش به كانادا بوده و رهاوردش براي او مخاطبان بسيار و تداوم حضورش روي صحنه بوده است. رحمانيان در اين سالها با كنسرت-نمايشهايش خوانندگان و موزيسينهاي بسياري از جمله رضا يزداني و كامكارها را روي صحنه برده است.
منتقدان رحمانيان ميگفتند آتراكسيون تكخواني خوانندگان زن و مرد با همراهي موزيسينهاي قابل رويت روي صحنه، به همراه قطعات فكاهي و عمليات ژانگولر و شعبدهبازي و رقصهاي محلي و مد روز، با همراهي يك نمايش كمدي سي تا چهل دقيقهاي است. در نمايش رحمانيان تكخواني و موسيقي با قطعات نمايشي وجود داشت؛ ولي خبري از ژانگولر و رقص نبود.
مدتي بعد بازار كنسرت-نمايشها داغ ميشود و حتي اهالي موسيقي را آلوده ميكند. «خط سوم»، «طرحي نو دaراندازيم» و ... به كارگرداني رضا موسوي يا همكاري امير دژاكام و پرواز هماي، نمونههاي يك سال گذشته بوده است. ديگر كنسرت- نمايش به رسميت رسيد و با پروژه «سي» به سيم آخر زد. همه چيز از يك بازار پررونق خبر ميداد اما واقعيت چيز ديگري بود.
به نظر ميرسيد كنسرت نمايشها سازوكارشان موقتي است. با ظهور موزيكالهاي كپي از نمونههاي خارجي مانند «بينوايان» و «اوليورتوييست» بازار تئاتر مخاطبانش را به سمت ديگري هدايت كرد؛ جايي كه قطعات موسيقي با بازي بازيگران اجرا ميشود و اشعار بار دراماتيك پيدا ميكند اما دقيقا در همين زمانه است كه از ديد مخاطب كنسرت- نمايش ديگر مصرف ندارد. قضيه عبور تماشاگر از اين گونه تازه وارد زماني داغتر شد كه كنسرت- نمايش «هفت شهر عشق» در چند شب اجراي خود حتي نتوانست يك دهم هواداران خوانندگان روي صحنه را به سالن دعوت كند. در نهايت هم كار به جايي رسيد كه نمايش در آخرين اجرا – كه به صحنه نرفت– كمتر از 200 عدد بليت ميفروشد. سالن رويالهال هم از دكور و اجراي نمايش خالي ميشود تا به زودي شاهد حضور يك موزيكال تازه باشد؛ موزيكالهايي كه گويي ذائقه مخاطب مصرفگراي تئاتر را تا مدتي اقناع ميكند اما آيا بازار تئاتر براي پس از آن هم ترفندي دارد يا خير؟ همه نشانهها كه از پايان بازي با تماشاگر حكايت ميكند.