• 1404 شنبه 24 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4340 -
  • 1398 پنج‌شنبه 22 فروردين

روايت خبرنگار اعزامي« اعتماد» به حميديه

تن‌به تن روبه‌روي سيل

امين شول سيرجاني| بيل‌ها بالا و پايين مي‌روند و شن‌ و خاك را در حلقوم گوني‌ها مي‌ريزند. هياهو و آمد و رفت در حميديه غوغا كرده و در اين ميان خالد يك گوشه ايستاده و چند دقيقه‌اي است كه زل زده به كرخه خروشان و وحشي. «ببين آب تا نزديكي خانه‌ها بالا آمده، چرا رها نمي‌كنيد؟ چرا نمي‌رويد؟» خالد همان‌طور خيره به شط مي‌گويد: «چرا بايد خانه‌هاي‌مان را رها كنيم؟ ما داريم جهاد مي‌كنيم.» براي خالد و تمام همسايه‌ها و آشناهايش كه دارند گوني به گوني مقابل كرخه سد مي‌زنند اين كار معناي جهاد است: «ما پاك‌باخته‌ايم. همه‌چيزمان را از دست داده‌ايم. مردم جز زمين‌هاي كشاورزي‌شان اميد ديگري كه نداشتند حالا مي‌دانيم كه آن هم از دست رفته و تنها كاري كه حالا از دست‌مان برمي‌آيد اين است كه خانه‌هاي‌مان را نگه داريم.» اين جمله‌ها از زبان زنان و مردان ديگري كه مخاطب سوال قرار مي‌گيرند تكرار مي‌شود. خالد دارد حرف اهالي حميديه را مي‌زند.

حميديه شبيه شهرهاي سيل‌زده نيست، به شهرهاي جنگ‌زده مي‌ماند. شلوغي و آشفتگي و رفت‌وآمد آدم‌ها و ماشين‌ها شبيه به منطقه‌اي نيست كه بايد تا حالا تخليه شده باشد. مغازه‌ها و اداره‌ها و بانك‌ها كركره‌ها را پايين كشيده‌اند و ديوارها را ايزوگام كرده‌اند تا اگر آب به ديوارها رسيد پشت لايه‌هاي قير بماند. اما مردم هستند، در آماده‌باش اما هستند و حاضر به تخليه شهر نيستند. شهر كه سهل است حتي با وجود تذكرهاي مدام، ساكنان روستاها هم حاضر به رها كردن خانه‌هاي‌شان نشدند. نقطه اصلي بحران حالا همين روستاهاي در محاصره آبند كه امدادرساني به آنها هم دشوار شده است. 15 روستا در چنين شرايطي به سر مي‌برند، مردم‌شان يا روي پشت‌بام خانه‌ها ساكن شده‌اند يا عاقبت رفته‌اند به سمت بلندي، به جايي كه نام «جنگل» به آن داده‌اند و در ميان درختان چادر زده‌اند. به آنهايي كه روي بام‌ها مانده‌اند يا با قايق مي‌شود رسيد يا بالگرد، اينها كساني هستند كه حتي در لحظه‌هاي آخر هم حاضر نشدند خانه‌هاي‌شان را رها كنند. حالا روي بام زندگي مي‌كنند، مراقبند كه وسايل‌شان و خانه و زندگي‌شان غارت نشود، با آب نرود و خودشان هم آواره نشوند. ترس از آوارگي روستانشينان حميديه را بر بام خانه‌ها، تنها نقطه‌هاي بيرون از آب نگه‌داشته است.

اما كساني كه در حميديه مشغول دفاع از شهر و خانه‌ها شده‌اند، در ميان اردوگاه‌ها و كرخه در رفت‌وآمدند. حليمه و شوهر و 5 بچه‌شان در اردوگاه جوادالائمه مستقر شده‌اند كه جمعيتي نزديك به 800 نفر را در خود جا داده است. اردوگاهي كه معمولا مورد استفاده مسافران راهيان نور است حالا منزلگاه موقت اهالي حميديه شده. چون امكان اختصاص چادر به همه خانواده‌ها نبوده، خوابگاه‌هاي زنانه و مردانه را از هم جدا كرده‌اند و محوطه اردوگاه هم چادرهاي هلال‌احمر براي اسكان تعداد بيشتري از اهالي برپا هستند. حليمه فارسي را نمي‌تواند آنقدري خوب حرف بزند كه منظورش را برساند، همراهش حرف‌هايش را ترجمه مي‌كند كه اول با شور و هيجان شروع مي‌كند به تشكر كردن از كمك‌هايي كه مردم فرستاده‌اند. اشاره‌اش به جواناني است كه از تهران آمده‌اند و در آشپزخانه در حال تهيه غذاي گرم براي ساكنان اردوگاه هستند. زن 48ساله مي‌گويد: «فكر نمي‌كرديم كسي به دادمان برسد.» با اين حال نگراني در چهره‌اش هويدا است. هر قدر هم كه كمك رسد و بداند كه بچه‌هايش از خطر سيل در امانند باز دارد به خانه و زمين‌هايي كه دارند زير آب فرو مي‌روند فكر مي‌كند: «فكر مي‌كنم از دست رفته‌ايم.» هفت روز است در اردوگاه ساكن شده و خودش و فرزندانش با همان لباسي كه به تن داشته‌اند سر مي‌كنند. براي همين است كه بيشتر از هر چيز ديگري دلش مي‌خواهد كه حمام و لوازم حمام و لباس پاكيزه به دست‌شان برسد. بعد كمي صدايش را پايين‌تر مي‌آورد و ديگر رو به همراهي كه دارد حرف‌هايش را ترجمه مي‌كند، مي‌گويد: «كاش دكتر هم بود كه مساله‌هاي‌مان را به او مي‌گفتيم.» حليمه شرم دارد كه در مورد دليل نيازش به پزشك حرف بزند. بخشي از زندگي حميديه در اردوگاه دوباره دارد شكل مي‌گيرد. زندگي غريبي كه صبح‌ها به جاي سر زمين و نگهداري از دام‌ها با رفتن به سمت خانه‌هاي در آب مانده و پر كردن گوني‌ها شروع مي‌شود. شوهر حليمه مثل ساير مردان اردوگاه كارشان همين است بيدار مي‌شوند، به سمت خانه‌هاي‌شان مي‌روند و زنجيره انساني و كار بي‌پايان پر كردن گوني‌ها و ساختن و ترميم سيل‌بند را انجام مي‌دهند.

وسط اين آمد و رفت‌ها بچه‌ها سعي مي‌كنند با بازي كردن سر خودشان را گرم كنند. اسباب‌بازي ندارند، گاهي مثل امروز پيش‌نماز اردوگاه بعد از نماز شروع مي‌كند براي بچه‌ها به صحبت كردن و گاهي وسط حرف‌هايش به عربي با آنها شوخي مي‌كند تا كمي بخندند. مثل همين بچه‌هاي قد و نيم‌قدر در چادرهاي جنگل هم هستند. جنگل همان تپه‌هاي ماسه‌اي است كه سال‌ها قبل براي جلوگيري از گسترش بيابان روي‌شان گونه‌هاي مقاوم گياهي مثل درختچه‌هاي كهور كاشته شد. حالا كهورها سايه‌سار سر سيل‌زدگان شده‌اند، بچه‌‌ها زيرشان بازي مي‌كنند و البته در اين ميان خطر مار و عقرب‌هاي در كمين در اين زمين بازي بدون اسباب‌بازي باقي است.

نگراني براي دام‌هاي در معرض خطر براي مردم حميديه دست كمي از نگراني براي خانه‌هاي‌شان ندارد. دام‌ها را تا جايي كه توانسته‌اند از محوطه خطر دور كرده‌اند اما نياز به مراقبت پزشكي و واكسن و رسيدگي سبب شده تا جاي خالي دامپزشك در منطقه به‌شدت احساس شود. خود اهالي بيل به دست مدام در حال دويدن به اين سمت و آن سمت هستند.و تا خبر مي‌رسد كه آب در حال پيش‌روي به اين سمت و آن سمت است سريع با گوني‌ها و بيل‌ها خودشان را مي‌رسانند تا نگذارند كرخه رخنه كند. راننده‌هاي لودر و خاكبردار شبانه‌روز پشت فرمان نشسته‌اند و گاهي از شدت خستگي ناچار مي‌شوند يكي، دو ساعتي را بخوابند، همان زماني كه ممكن است ناگهان آب مسير جديدي براي خودش باز كند و براي همين است كه اين دايره مدام تكرار مي‌شود. در حميديه نبرد تن به تن با آب تمامي ندارد.در اين ميانه حضور برخي ماشين‌هاي مدل بالا كه از شهرهايي مثل تهران و شيراز به منطقه آمده‌اند بدون اينكه بدانند دقيقا چه بايد بكنند تنها به شلوغي‌ها دامن مي‌زند.

مردم خسته‌اند اما نمي‌ايستند. گاهي اگر ماشين‌هايي از جنس غير از خودشان ببينند از كوره درمي‌روند. اما قدر ياري را خوب مي‌دانند. حالا كه در جريان سيل، براي امداد به مناطق سيل‌زده استان‌هاي معين مشخص شده‌اند تا اين ياري از خارج از منطقه بحران به دست اهالي برسد، نام استان كرمان به عنوان معين منطقه حميديه درآمده است. وقتي كه بخشدار حميديه براي مردم توضيح داد كه اين ماشين‌هاي تازه براي چه و از كجا آمده‌اند، خشم تبديل شد به روي خوش: «اهلا و سهلا» خوش‌آمد گفتند و ياريگران كرماني‌شان را با آغوش باز پذيرفتند. كمك‌ها مي‌رسد، حميديه و سيل‌بندهايش نمادهاي مقاومت در برابر سيل شده‌اند. يك مقام مطلع وزارت نيرو مستقر در خوزستان اميدوار است كه اين مقاومت به ثمر بنشيند: «با كمك سد سيمره خروجي توانستيم خروجي كرخه را از 2400 مترمكعب بر ثانيه به 1800 متر مكعب برسانيم. حالا دو موج بارشي در پيش داريم اولي در 26 فروردين كه انتظار مي‌رود چندان شديد نباشد و موج دوم در روزهاي دوم و سوم ارديبهشت. اگر از آنها به سلامت بگذريم شادي مردم حميديه كامل مي‌شود.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون