• 1404 شنبه 24 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4340 -
  • 1398 پنج‌شنبه 22 فروردين

پيامدهاي اجتماعي حوادث بزرگ طبيعي

نيوشا طبيبي

۱- حوادث بزرگ طبيعي كه روي مي‌دهند، پيامدهاي اجتماعي فراواني نيز به دنبال خود مي‌آورند. خسارت‌ديدگان دچار ضررهاي مالي و معنوي بي‌شماري مي‌شوند و هزينه‌هاي فراواني براي بازسازي ويراني‌هاي به جا مانده بايد صرف شود تا وضع به صورت پيشين بازگردد. اما همه اينها رويه ناخوش اين حوادث است و روي خوش ديگر آن يادآوري اين نكته است كه ما مردم ايران از هر قوم و عشيره و ايل و استان و محله‌اي كه باشيم و به هر زبان و لهجه‌اي كه سخن بگوييم فرزندان يك آب و خاك و خواهران و برادران نزديك و خويش و قوم يكديگريم. ما مصداق «چو عضوي به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار» هستيم. ماييم كه در كنار هم و با تكيه بر مهرباني هم، هزار مشكل را پشت سر گذاشته‌ايم و باز هم پشت سر خواهيم گذاشت.

۲- بروز حوادث در اين چند سال گذشته عيان شدن بيش از پيش اين نكته بود كه در ايران حكومتي شكل گرفته كه از صدر تا ذيل آن پاسخگو است. حكومت با تمام توان و آنچه در اختيار داشته براي كمك‌رساني آمده و به وظايف حاكميتي خود بسيار خوب و حتي بيش از آنچه معمول است عمل كرده. بي‌ترديد كه در امر كمك‌رساني‌هايي با اين حجم، سوء تدبير و اشتباه و غفلت و سهل‌انگاري هم پيش مي‌آيد. اما دستگاه‌هاي زيادي بودند كه به سرعت از كم و كاستي‌ها عذر خواستند و درصدد اصلاح بر آمدند. پوزش‌خواهي مديران از مردم هم البته شنيدني و ديدني بود. روزگاري اين سنت ژاپني‌ها كه مديران‌شان جلوي مردم از سوء عملكرد و اشتباهات‌شان عذرخواهي مي‌كردند موجب غبطه ما بود. هر جا بحثي در مي‌گرفت اخبار اين پوزش‌خواهي‌ها را با حسرت براي هم نقل مي‌كرديم و مي‌گفتيم دريغ از اينكه يك مدير ايراني از خطاي روشن خود پوزش بخواهد. معمول بود كه مدير خطاكار تا لحظه آخر كار خود را توجيه مي‌كرد. اما امروز، پاسخگويي و پوزش‌طلبي از خطا، امري معمول شده. آنقدر عادي شده كه ديگر ما آن را نمي‌بينيم و فراموش كرده‌ايم كه اين پاسخگويي و پوزش‌طلبي در اين بخش از دنيا و در منطقه غرب آسيا اتفاقي كم‌نظير است و از مطالبات جدي ايرانيان بوده. ۳- دست به كار شدن مردم براي نجات شهرها و روستاهاي خود از سيل و لحظات فوق‌العاده‌اي كه پيش چشم آورده شد را نبايد دست كم گرفت. اين خاك بي‌مدد مردم قابل حكمراني نيست. سنت حكومتداري در ايران چنين بوده. مردم بسياري از كارها را خود براي شهرها و روستاهاي‌شان انجام مي‌داده‌اند. قنات حفر مي‌كردند، مدرسه و مسجد و كاروانسرا و جاده مي‌ساختند و منتظر آمدن حكومت نمي‌ماندند. اما حكومت پيشين رويه را تغيير داد و با تحميل مدل توسعه غربي، شور و نشاط مردم را براي آبادسازي ميهن‌شان گرفت. زمستان چند سال پيش را در تهران به ياد داريد؟ كمتر كسي حاضر شد برف جلو خانه‌اش را بروبد! اما امروز را نگاه كنيد كه چگونه مردم از اقصي نقاط كشور به همراهي نيروهاي مسلح سرفراز كشور و دستگاه‌هاي ديگر امدادي و عمراني براي كمك و پاكسازي و بازسازي ميهن دست به كار شده‌اند. حقيقتا اين درجه از احساس مسووليت اجتماعي، ميهن‌دوستي و مهرباني در جهان كم‌نظير و شايد بي‌نظير و موجب افتخار و مباهات است. همين ميزان از نوعدوستي و احساس مسووليت انساني و اجتماعي و همبستگي است كه اين سرزمين را در طول تاريخ بسيار بلند خود پابرجا و زنده نگه داشته. ايرانيان از روزگار ديرين در كنار هم مانده و بر مشكلات فائق آمده‌اند. دشمنان ديروز اين ملك همه رفته و مضمحل شده‌اند و نام‌شان فقط در تاريخ به سياهي باقي مانده اما ايران زنده و با نشاط تا ابد خواهد ماند. ان‌شاءالله.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون