اولين استاندار خوزستان پس از انقلاب
به گذشته نگاه كردن و ايراد گرفتن به اندازه كافي انجام شده است
سيدمحمد غرضي، وزير اسبق نفت و ارتباطات و همچنين بنيانگذار سازمان نظام مهندسي كشور كه سابقه استانداري خوزستان در ابتداي انقلاب را هم در كارنامه خود داشته است، به اين سوال كه «بعد از وقوع سيل، مديران اجرايي و غيراجرايي در نخستين واكنشهاي خود، براي تسكين غم عمومي و ايجاد جريان اميد در كشور، وعدههاي فراواني دادند. آيا وعدههاي ستادي دولت با امكانات امروز اين قوه همخواني دارد؟» پاسخ داد: «اتفاقي كه افتاد اين بود كه بدنه دولت بسيار فعالتر از ستاد دولت شد و من كه حداقل 60 سال است كه اقتصاد را ميشناسم و در دولت كار ميكنم، اذعان دارم كه بدنه دولت بهشدت نگران بود و به دنبال كمك به مردم بود؛ البته ابعاد اين فاجعه بر هيچكس روشن نبود و هرقدر هم كه فاجعه تندتر و شديدتر شد، ستاد هم تحرك بيشتري پيدا كرد، منتها ديگر بدنه و مردم يكي شده بودند و الان هم ميبينيد كه استعداد جالبي از سپاه، ارتش و كمكهاي مردمي و موكبهاي اربعين به رفع مشكلات فاجعه ميپردازند.»
به گزارش ايلنا، او ادامه داد: «آنچه در اين قضيه روشن شد اين بود كه دانش مردم نسبت به اين بحران طبيعي افزايش يافت و امروز مردم به تخصص مورد نياز براي مواجهه با بحرانها دست يافتهاند. آنچه من هميشه دلم ميخواهد در مورد زلزله و ساير اتفاقات فاجعهآميز و همينطور جنگ، تخصص عمومي بالا برود و البته زمينه اين كار فراوان شده است و اگر دولت و ساير قوا بتوانند اين زمينه مثبت را به دانشگاه بزرگي تبديل كنند كه چطور شهر و خانه بسازيم و بلاهاي طبيعي را پيشبيني كنيم، تنها دستاوردي است كه ميتوانيم از اين ماجراها داشته باشيم در غير اين صورت، به گذشته نگاه كردن و ايراد گرفتن به اندازه كافي انجام شده است!»
او معتقد است كه بايد شهرسازي، جادهسازي، راهآهن، فرودگاه و خانهسازي، با مشخصات فيزيكي به تمامي شهرها ابلاغ شود و همه مردم، مهندسين مشاور و نظام مهندسي و دستگاههاي دولتي و وزارتخانههاي مختلف، هر چه در آينده ميخواهند انجام دهند، مبدا تصميمگيريشان نرمها و استانداردهاي موجود متناسب با پهنهبندي سيل در هر استان باشد.
غرضي درباره وعدههاي دولت در شرايط بحراني گفت: «من بيشتر توجهم، معطوف به آينده است و اگر وعدههايي كه دولت ميدهد يكدرصد هم اجرا شود، بسيار عالي است چون هر چه سرمايه در گذشته در مجموعه شهرسازي كشور كردهاند در حال حاضر دچار گرفتاري است و ما صد سال است كه فعاليت ميكنيم كه چند فرودگاه و راهآهن و سد بسازيم اما چنين حرفهاي منفياي زده ميشود. اگر قضيه به اين صورت باشد در مواردي كه دولت اقدام ميكند با اين دليل كه دولت مثلا ورشكسته است -نه اين دولت- اين سوال مطرح ميشود كه آيا دولتي كه توان اداره خودش را ندارد، ميتواند اداره كشور را
به عهده بگيرد يا خير؟ براي ما مساله اصلي اين است! لذا وقتي كه دولت هزينه ميكند، هزينهها
به بار نمينشيند.»
غرضي به اين سوال كه «آيا با وجود نقصان در اجراي پروژههاي كنوني، مردم ميتوانند وعدههاي بازسازي را با اميدواري قبول كنند؟» هم پاسخ داد: «در مورد پروژههاي عمراني كشور شما ببينيد كه چه چيزي ماندگار است. هيچكس با انگيزه و درست كار نميكند! ما 30 سال در نظام مهندسي كار كرده و سعي كردهايم فنون را به جامعه منتقل كنيم اما فنون كه خود به خود عملياتي نميشوند. تقريبا ميشود گفت كه تمام ساختمانهاي كشور مانند ساختمان پلاسكو است. يعني پولي هزينه ميشود و ساختمان ساخته ميشود، 30 يا 40 سال بعد به بدترين شكل از بين ميرود. از اين صحبتها ميخواهم اين نتيجه را بگيرم كه شما در اداره كشور با كسر زندگي مردم، دولت موفق تشكيل نخواهيد داد. همه چيز در اضطرار انجام ميشود، ساخت كارخانه و فرآيند توليد هم در اضطرار انجام ميشود. يك جايي بايد كشور در حالتي عادي بايستد. اين سوءاستفادههايي كه احزاب و گروهها براي بهجاي هم نشستن دارند، به جايي نميرسد.»
او همچنين درباره نقش دولت در رفع و رجوع اين بحرانها گفت: «شما ملاحظه كنيد وقتي كه جريان عامه مردم براي دسترسي به مايحتاج اوليه دچار زحمت ميشود، نقش دولت نقش گويايي نيست، بلكه نقشي در نزديكي حوادث است! صاحب امتيازهاي مختلف فقط براي مصادره امتياز ميآيند و جامعه رشد نميكند. انقلاب سر جاي خودش است ولي دولتها توفيق بهرهبرداري از اين استعداد را ندارند به اين دليل كه امتيازطلبند. هشتصد سال پيش بند امير و پانصد سال پيش پلهاي زايندهرود ساخته شده است و سر جايشان هستند. هيچ چيز به ثبات نميرسد الا اينكه قرار طبيعي خودش را به دست بياورد. قرار طبيعي با ذهنيت منطبق با نياز و رضايت عامل حاصل ميشود. با نارضايتي چيزي حاصل نميشود.»
غرضي ادامه داد: «به دنبال اين نباشيد كه دولت تكليفش را انجام ميدهد يا نميدهد؛ حتي وقتي سرمايه عظيم دلار و ريال ميرود، كارها به عمق نميرسد! من چهار هزار كيلومتر جاده روستايي در سال 58 در كردستان ساختم و نظريهام هم اين بود كه تا زماني كه روستا به شهر وصل نشود، گرفتاريهاي روستا كم نميشود، همينطور كه در زمينه مخابرات اين كار را كردم ولي امروز يك متر از اين جادهها باقي نمانده و تمام آنها را يا سيل برده يا پلهايش خراب شده است. اين را بدانيد كه هر چه پل و جاده و پروژه عمراني دنبال كردهايم، خيرش به مردم نرسيده است. مردم بايد ما را حلال كنند. اين سبك مديريت به هيچ جايي نميرسد!»