در طول دو سال گذشته بارها پاي موسسه همشهري به صحن شورا و كميسيونهاي آن باز شده است. از تحقيق و تفحص آن تا تغيير مديريت و اين آخرين چالش موسسه يعني تعديل نيروهاي آن. موضوع از اين قرار است كه برخي از خبرنگاران همشهري روز جمعه گذشته وقتي براي آغاز كار خود در سال جديد به موسسه ميروند، متوجه ميشوند كه تعديل شدهاند و ديگر جايي در آن مجموعه ندارند. اين رفتار و شيوه عمل، با واكنش تند حسن خليلآبادي، عضو كميسيون فرهنگي شوراي شهر مواجه و باعث شد وي چندين بار در اين خصوص به شهردار تهران تذكر دهد. به همين بهانه گفتوگوي كوتاهي با خليلآبادي انجام دادهايم كه در زير ميخوانيد.
آقاي خليلآبادي در چند روز گذشته شما بارها در مورد تعديل نيروهاي انساني در موسسه همشهري به شهردار و شهرداري تذكر دادهايد. استدلالتان هم اين بود كه تعديلهايي به اين وسعت در شأن جايگاه خبرنگاران و موسسهاي مانند همشهري نيست. اما از سويي دستاندركاران همشهري هم ميگويند براي اداره اين موسسه بايد دستشان باز باشد تا بتوانند با بهينهسازي و رويههاي نوين مديريتي، سيستم قديمي و ناكارآمد اين موسسه را بازسازي كنند. سوال اينجاست كه فكر نميكنيد، تذكرات اعضاي شورا به اين مساله خودش به نوعي تداخل در مديريت موسسه همشهري و اصلاح ساختار آن باشد؟
ببينيد شايد همشهري مثل خيلي ديگر از موسسات مطبوعاتي و رسانهها، نيروي مازاد داشته باشد و بخواهد به آنها سر و ساماني بدهد، ولي صحبت ما اين است؛ راهي كه براي اين مساله انتخاب كردهاند، اشتباه است. اينكه خبرنگاري وقتي ميخواهد بعد از دو هفته ساعت كاري بزند؛ اما دستگاه اعلام كند كه اثر انگشتش نامعتبر است، اين اصلا رفتار درست و صحيحي نيست. نبايد به اينها شوك وارد كرد. شما خودتان خبرنگاريد، خبرنگاران معمولا در طول سال و در برهههاي مختلف به دليل جنس كارشان با تنشها و استرسهاي فراواني مواجهند، بنابراين روا نيست كه خود رسانهها نيز با آنها چنين رفتاري را داشته باشند! ضمن آنكه خبرنگاران اصولا افرادي منطقي و روشنفكر هستند و ميشود با آنها نشست و به صورت منطقي مسائل را با آنها در ميان گذاشت و بگويند: ما در فلان قسمت اضافه نيرو داريم. شما خودتان بر حسب علايقتان بياييد و برويد در بخشهاي ديگري كه نيرو نياز دارند، كار كنيد يا اصلا ميتوانيد پروژه تعريف كنيد و به اين شكل با موسسه همكاريتان را ادامه دهيد. همشهري كلي مجله و آگهي و ويژهنامه داشت. ميشد اينها را با كمي نوآوري و مديريت، از نابودي و تعطيلي و كسادي نجات داد.
سوال ديگري كه مطرح ميشود، اينجاست كه واقعا آيا همشهري كه هميشه به خاطر درآمدهاي ناشي از بخش آگهيهايش زبانزد رسانهها بوده، اين همه به مشكل اقتصادي برخورده كه بخواهد در چنين سطح گستردهاي نيروهايش را تعديل كند؟!
بله، اين يك واقعيت است. اوضاع اقتصادي همشهري اصلا خوب نيست. مثلا همان آگهيها كه شما از آن به عنوان نقطه اتكا و نقطه قوت همشهري ياد ميكنيد، در دوره قبل پيشخور شده است.
يعني چطور؟
اگر درست به خاطر داشته باشم، تمام آگهيهاي همشهري را تا پايان سال 97 به فردي واگذار كرده بودند كه قانونا هم نميتوانستند آن را پس بگيرند. ضمن آنكه در دوره مديريت قبلي شهري، ارتباط مديران موسسه همشهري هم با اعضاي كميسيون فرهنگي ضعيف و محدود بود.
فكر ميكنم يكي ديگر از آسيبها هم اين باشد كه مديراني كه منصوب ميشوند چندان به دنبال اطلاعرساني و گفتوگو با رسانهها و توضيح عملكردشان نيستند.
به هر حال اينها را شهردار انتخاب ميكند.
خب در مورد اين انتصابهاي فرهنگي و رسانهاي با اعضاي كميسيون مشورت نميكنند؟
از من كه تاكنون مشورتي در اين زمينه نخواستهاند.
و شخصا آينده همشهري را در سال پيشرو چگونه ميبينيد و ارزيابي ميكنيد؟
همشهري وضع خوبي ندارد. البته اين به مديران كنوني ربطي ندارد. بلكه مديران كنوني ميراثدار مديران گذشته هستند و نبايد در اين زمينه فرافكني كرد. ولي بهطور كلي بايد گفت موسسهاي مثل همشهري، مديريتي خلاق را ميطلبد. همشهري يك رسانه ملي است و فقط رسانه شهرداري نيست. شما به خوبي تاثيرات روزنامه همشهري را در سطح جامعه ميبينيد. همشهري هنوز هم بيشترين مخاطب را بين رسانههاي مكتوب دارد. بنابراين بايد مديريتي قوي و خلاق بر چنين مجموعهاي نظارت داشته باشد.
پس شما نبايد چندان هم با تعطيلي نشريات موسسه همشهري موافق باشيد.
البته من زياد در اين بخش اشراف ندارم ولي معتقدم وقتي پتانسيلي وجود دارد بايد به دنبال احيا و تقويت آن بود نه اينكه بخواهيم با تعطيلي آن، دردي را به دردهاي كاركنان و بدنه آن مجموعه اضافه كنيم. چرا نبايد به فكر انتشار روزنامه يا نشريات آن به شكلي نوين باشيم تا دوباره پرمخاطب شود و به روزهاي اوج خود برگردد. موضوعات فرهنگي را ميشود با راهكارهايي اصلاح كرد و اين همان اقداماتي است كه يك مدير موفق بايد انجام دهد.