• 1404 يکشنبه 21 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4345 -
  • 1398 چهارشنبه 28 فروردين

سرنوشت كتاب‌ها در زبان فارسي گاهي عوض مي‌شود

عجايب هفت‌گانه بازار ترجمه

احسان رضايي

 

 

دوران جديد ترجمه در ايران، از زمان ناصرالدين شاه شروع شد كه گروهي را مامور ترجمه از ادبيات فرانسه كرد. از آن زمان تا به امروز، آثار ترجمه چنان رونقي در بازار نشر ما پيدا كرده‌اند كه گاهي حتي نويسندگان ايراني آثار خود را براي فروش به اسم ترجمه جا مي‌زدند. چنان‌كه از آگاتا كريستي و ميكي اسپيلين (ماجراهاي مايك هامر)، آثاري به زبان فارسي منتشر شده است كه در زبان انگليسي وجود ندارد و ظاهرا خود آگاتا كريستي هم در سفر سال 1351 خودش به ايران، با اين پديده آشنا شد! اين پديده و نمونه‌هاي شبيه به ذبيح‌الله منصوري، در دوران اخير و با گسترش اينترنت و امكان دسترسي سريع به اصل آثار تقريبا از ميان رفته، اما مشكل جديدي جايگزين آن شده است؛ ترجمه‌هاي متعدد از آثار و گاهي از يك اثر يك نويسنده. با اينكه خيلي از آثار معروف و كلاسيك هنوز به فارسي برگردانده نشده، اما در مقابل هر از چندي با موفقيت فروش آثار يك نويسنده خاص، كل بازار نشر به سمت ترجمه آثار او مي‌روند. شل سيلوراستاين، جبران خليل جبران، ميلان كوندرا، پائولو كوئيلو، جي. كي. رولينگ، گابريل گارسيا ماركز، اريك امانوئل اشميت، هاروكي موراكامي و... از نويسندگاني بودند كه در سه دهه اخير با اين وضعيت مواجه شده و به نوعي «تب» شدند. اين وضعيت گاهي باعث اتفاقات عجيب و خنده‌دار هم مي‌شود. مثلا زماني كه موج هري پاتر در جريان بود، آن هم در وضعيتي كه خوانندگان مجموعه داستان‌هاي هري پاتر، با ترجمه‌هاي ويدا اسلاميه ارتباط بيشتري برقرار كرده بودند و خود رولينگ هم خانم اسلاميه را به عنوان مترجم خودش در ايران معرفي كرده بود، در جريان انتشار هر جلد جديد از سري هفت‌گانه هري پاتر رقابتي بين ناشران براي انتشار سريع‌تر در جريان بود. مثلا 18 ناشر ترجمه جلد پنجم داستان (هري پاتر و محفل ققنوس) را منتشر كردند. يك بار سر جلد هفتم (هري پاتر و يادگاران مرگ)، يك ناشر، براي شركت در اين مسابقه ترجمه نسخه‌اي اينترنتي را منتشر كرد كه مدعي بود توانسته قبل از انتشار رسمي، با شكستن سيستم امنيتي انتشارات بلومزبري به داستان دسترسي پيدا كند. طبيعتا اين نسخه تقلبي هيچ ارتباطي با داستان اصلي نداشت و كيفيت ترجمه آن هم طوري بود كه مترجم عبارت
deathly hallows در عنوان داستان را deathly hollows خوانده بود و ترجمه كرده بود «هري پاتر و غارهاي مرگبار.» البته هميشه هم اين‌طوري نيست كه ناشرها
بر سر انتشار زودتر رقابت كنند. در سال‌هاي اخير گزارش‌هاي زيادي منتشر شده از ناشرهايي كه ترجمه‌هاي ديگران را جلوي روي خودشان مي‌گذارند و با كمي تغيير الفاظ و افعال، يك به اصطلاح ترجمه جديد منتشر مي‌كنند. مهرماه سال گذشته انتشارات كوله‌پشتي از ناشري به دادگاه شكايت كرد كه كتاب «دختري در قطار» آنها را عينا و فقط با تغيير اسم مترجم منتشر كرده بود. اما نكته عجيب در مورد اين مترجمِ جديد در نشر دوم اين بود كه طبق اطلاعات فيپاي مندرج در ابتداي كتاب، دختري ۱۵ساله بود. عجيب‌تر اينكه معلوم شد اين مترجم ۱۵ساله ۵ ترجمه ديگر هم از جورج اورول، اوريانا فالاچي و آلبر كامو داشت. يعني در سني كه خيلي از نوجوان‌ها اجازه خواندن اورول و كامو ندارند، اين دختر نابغه اين كتاب‌ها را ترجمه هم كرده بود! اين وسط از آن دست اتفاقات خنده‌دار هم كم نيست. يك‌بار پيمان خاكسار اين نكته را نشان داد كه ناشري موقع رونويسي از ترجمه او از «عامه‌پسند» چارلز بوكوفسكي، فحشي را در ديالوگ‌هاي داستان اشتباه خوانده و قاف را «ت» خوانده و شخصيتي با نام «ريتو» به داستان اضافه شده است! بگذاريد اين يادداشت كوتاه را با ذكر مثال عكس تمام كنيم. گاهي هم هست كه برعكس اين موارد، يك ترجمه از كتاب، راه را بر ترجمه‌هاي ديگر مي‌بندد. مثلا ترجمه استاد پرويز ناتل‌خانلري در سال 1310 «دختر سروان» پوشكين را از زبان واسطِ فرانسه ترجمه كرد (البته در چاپ اول، عنوان اثر «دختر سلطان» بود و ظاهرا در ويراست دوم با كمك دوستانش تغييراتي در متن داده شد). شهرت اين استاد برجسته باعث شد ديگر كسي سراغ اين اثر نرود تا نيم‌قرن بعد كه سال ۱۳۶۳ يك مترجم اين رمان را از ترجمه انگليسي‌اش برگرداند و عاقبت حميدرضا آتش‌برآب در سال 1393 رمان را از اصل روسي ترجمه كرد. خلاصه كه دنياي عجيبي است عالم ترجمه!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون