ادامه از صفحه اول
دايره تنگ خوديها
عليرغم تاكيد زعماي قوم مبني بر «جذب حداكثري و دفع حداقلي»، در عمل تنگنظري نهادينه شده نگذاشت جلوي كوچك شدن دايره خوديها را بگيريم. كوچك شدن دايره خوديها را بخواهيم يا نخواهيم بايد به معني توسعه حيرتآور دايره غيرخوديها معني كنيم. ما – شرمندهام كه بگويم ـ دست به طردمان خوب است و خيلي زود و اغلب به بهانههاي واهي، ديگران را از خود دور ميكنيم و به جبهه دشمن ميفرستيم. اينكه هنوز بعضي از مطرودين به جبهه دشمن نپيوستهاند از بزرگواري خودشان است وگرنه هيچ از دل بيرحم ما تقصيري صورت نگرفته. ميگويند همان اول انقلاب عكس يكي از مسوولان كشور را به امام نشان دادند و سعايتش كردند كه فلاني زنش بيحجاب است. امام اما نهتنها چشم بر عكس زن بيروسري بستند بلكه منتشركنندگان عكس را توبيخ و ملامت كردند و از اين كار غيراخلاقي باز داشتند. حرف امام و سيره امام اين بود كه جبهه انقلاب اسلامي را نبايد منحصر به چند روحاني و بچهحزباللهي متشرع كرد. حتي اگر همسر آقاي دكتر بيحجاب باشد، منعي ندارد كه به انقلابيون بپيوندد و تا حد رياست جمهوري بالا برود. بالا هم رفت،اما قضاياي ديگري پيش آمد كه دوستان سابق دشمن لاحق هم شدند و رفت آنچه نبايد ميرفت. معذلك آرمانهاي انقلاب و آن سوداهاي عدالتطلبانه كه ما در سر داريم اقتضا ميكنند هر آنچه عده و عُده داريم گرد هم بياوريم و خود را قويتر و بزرگتر و متحدتر از آنچه هستيم نشان دهيم. پيامبر اسلام(ص) براي اينكه تعداد مسلمانان در چشم كفار هيبت بيشتري داشته باشد دستور داده بودند، شبها آتش بيشتري بيفروزند. ما متاسفانه برعكس عمل ميكنيم و در اين جور مواقع نه تنها آتشها را ميكشيم بلكه به هر بهانهاي همراهان خود را كاري ميكنيم كه طاقتشان طاق شود و دنبال ويزاي كانادا و استراليا بيفتند و به هزاران فرسنگ از ما دور شوند. عجيب آنكه – همين من و شما وقتي به خارج ولو همين لبنان ميرويم، وسعت مشرب پيدا ميكنيم و سهلگير ميشويم و ميگوييم در جبهه حزبالله جا براي همه هست و حتي دختران بيحجاب هم ميتوانند قربانصدقه سيدحسن نصرالله بروند و لباس زرد بپوشند و مرگ بر اسراييل بگويند. وقتي به جبهه ضدامپرياليستي حوزه بالكان ميرويم نه با ريش مردها كار داريم، نه با مقنعه زنان. در امريكاي لاتين حتي كمونيستها را دعوت ميكنيم تا با ما در مبارزه با امپرياليسم شريك شوند. خيلي هم خوب. كار درست همين است. عقلي و شرعي بايد با طوايف مختلف متحد شويم تا امريكا بترسد و پا پس بكشد. اتفاقا سياست جمهوري اسلامي در حوزه بينالملل خوب و معقول و قابل دفاع است. با چينيها و روسها و مائوييستها و كمونيستها شريك ميشويم تا شر سرمايهداري امريكا را از سر خود كم كنيم. اما به داخل كه ميرسيم يكباره رفتارمان تغيير ميكند، تنگنظر ميشويم، مته به خشخاش ميگذاريم و سر يك تار مو، ملت را از خود دور ميكنيم و... يكي از علماي بزرگوار كه در دفتر اسلامي لندن كار ميكرد ميگفت «يك روز يك پسر ايراني با موي بلند به ديدنم آمد تا سوال شرعياش را جواب دهم. آمده بود حكمي بپرسد. از آنجايي كه ميخواستم جذبش كنم با لحن لين و پدرانه گفتم چه موي بلند و آراستهاي. احسنت. آيا ميداني پيامبر هم موهايشان بلند بود و روي شانهشان ميريخت؟ جوان نگاه ملامتباري به من كرد و گفت اگر در همان ايران با اين لحن با من حرف ميزديد من امروز غربتنشين نبودم. اما در تهران مرا به جرم موي بلند تحقير كرديد، سرم را تراشيديد و جلوي خانواده و دوست و آشنا و غريبه، سرافكندهام كرديد. حالا كه آلاخون والاخون لندن شدهام، از محاسن موي بلند ميگوييد؟» نيازي نيست بگويم آن عالم جليلالقدر چه گفت و چه انديشيد. تصورش سخت نيست... همين ديروز، پريروز كه براي عده زيادي از مردم، نيروي انتظامي پيامك فرستاد كه براي پاسخگويي به ارتكاب جرم بدحجابي به پليس مراجعه كنيد، ياد اين حكايت افتادم. از آن طرف امريكا شمشير از رو بسته و مشغول اذيت و آزار است. بدتر از امريكا پيادهنظام رسانهاي اوست كه بيست و چهارساعته مشغول نااميد كردن مردمند و به هزار حيله و دروغ ميخواهند بين دولت و ملت شكاف بيندازند و بديها و نارساييهاي حكومت را ضربدر صد كنند و توي دل ملت را خالي كنند. آنها خوبيهاي كشور ما را لاپوشاني ميكنند و بديهايش را به منظور بهرهبرداري سياسي در بوق و كرنا ميكنند. ما براي مقابله با تحريم و براي ايستادن جلوي امريكا نياز به وحدت داريم. وحدت آدابي دارد كه دو طرف ماجرا بايد رعايتش كنند. نميشود من مدام در مقام حرف مردم را تكريم كنم و آنها را به ايستادگي در برابر نظام سلطه بخوانم اما در عمل به هر بهانهاي آنها را سرافكنده كنم و بديهايشان را عكس بگيرم و با سند و مدرك به خانوادهشان اطلاع بدهم. بياييد فعلا كاري به حكم شرعي ماجرا نداشته باشيم. بحث قانون هم حكما و عقلا هستند طرح بحث كردهاند و ميكنند. اما من به عنوان يك روزنامهنگار به نيروي انتظامي انتقاد ميكنم و متواضعانه به ايشان ميگويم كه موقع خوبي براي فرستادن اين اساماسها پيدا نكرديد و طرح امنيت اخلاقي را در چنين ايامي به دست خود از بينش برديد. پدران زيادي را سراغ دارم كه از وقتي مسيج شما را ديدهاند دنيا جلوي چشمشان تيره و تار شده و خجالتزده شدهاند. هركس نداند شما خوب ميدانيد كه خيلي از والدين زورشان به فرزندانشان نميرسد. بلا روزگاري شده است و پدران زياد سخت بگيرند بچهها ول ميكنند و ميروند. پس راهي نميماند براي والدين جز مدارا. مجبورند مدارا كنند بلكه خدا به داد برسد و اين التهابات جواني بگذرد و دوره تهاجم فرهنگي سرآيد. نميگويم دست روي دست ميگذارند، نه. اتفاقا تلاش هم ميكنند اما از آن طرف باور كنيد كه سمبه پرزور است و به اين سادگيها مشكل امنيت اخلاقي حل نميشود. اگر با ون حل نشده مطمئن باشيد با اساماس هم نميشود. تنها فايدهاش اين است كه عدهاي را هواي مهاجرت در سرشان بيندازد و عدهاي را هم از صف وحدت بيرون بكشد و بين ملت افتراق بيندازد ما براي اين دوره سياسي با يك گروه بچهحزباللهي كارمان راه نميافتد. ايضاً هيچ نيروي سياسي و عقيدتي نيست كه بتواند بار مبارزه با امريكا را به تنهايي بر دوش بكشد. بلكه اين قضيه يك كار ملي است حتي فراملي. ما بايد دوشادوش هم در كنار هم بايستيم تا از اين گردنه تحريم به سلامت بگذريم. نهتنها نبايد تفرقه انداخت و گروههاي سياسي را از قطار انقلاب بيرون نينداخت بلكه بايد نسل جوان را- با هر گرايشي- به ميدان آورد و دلشان را با انقلاب صاف كرد و تجربه مبارزه با امپرياليسم را از آنها دريغ نكرد. اينها بايد بفهمند كه پدرانشان در انقلاب و جنگ چه كردند و چه امانتي را به نسل امروز رساندند.
ارز و واقعيتهاي اقتصادي
از هزينهها كم كنند و با واقعي كردن قيمتها از هدر رفتن بيتالمال به اسم يارانه جلوگيري كنند. به عنوان مثال در كشور ما به صورت روزانه بيش از يكهزار ميليارد تومان سوبسيد براي بنزين اختصاص مييابد و معادل همين يارانه به ساير حاملهاي انرژي و همين حدود نيز به پولهاي راكد توسط بانكهاي دولتي و غيردولتي بهره پرداخت ميشود كه اينها همه مستقيم و غيرمستقيم باعث خلق پول و نهايتا افزايش نرخ تورم در كشور ميشود.
البته دادن يارانه در برخي موارد مانند: بهداشت و درمان و آموزش و پرورش، نظام قضايي و امنيت مانعي ندارد و بلكه لازم و ممدوح و مفيد است. اما در خيلي از موارد دادن يارانه غيرمنطقي و باعث اتلاف منابع مالي كشور و از آن بدتر هم باعث ايجاد رانت و فساد و هم باعث رفتارهاي غيراقتصادي توسط بهرهوران از آن يارانه ميشود. در نهايت بايد بر اين موضوع تاكيد داشت كه علم اقتصاد براي خودش علمي مستقل است و اصول و مباني خود را دارد كه بايد ضوابط اقتصادي را در چارچوب آن مورد توجه قرار داد.
رييس اسبق كانون صرافان