• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4370 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۹ ارديبهشت

از خشونت زنان چماق نسازيم

هومان دورانديش

كتك‌كاري در فوتبال زنان، واقعه‌اي است مستعد تفسيرهاي جنسيت‌زده. مردسالاراني كه حضور زنان را در عرصه عمومي خوش ندارند، حتي اگر عملا به چنين حضوري تن داده باشند، يا كساني كه به علل گوناگون كم‌وبيش زن‌ستيزند، طبيعتا مايلند از وقايعي نظير زد و خورد در فوتبال زنان تحليلي به دست دهند كه به سود زنان (يا آزادي زنان) نيست. اين قبيل تحليل‌هاي جنسيت‌زده، نهايتا قرار است به اين نقطه ختم شوند كه زنان را چه به فوتبال؟ يا زنان را چه به سياست؟ والخ. اگر از زن‌ستيزان كم‌سواد بگذريم، زن‌ستيزاني كه از فضل و سواد بيشتري برخوردارند، مي‌توانند وقايعي نظير كتك‌كاري در فوتبال زنان را مشمول تفسير و تحليل‌هاي جدي‌تري كنند. هربرت ماركوزه در گفت‌وگوي مشهورش با برايان مگي، در كتاب مردان انديشه به اين نكته اشاره كرده است كه اگر سياست زنانه شود، دموكراتيك‌تر خواهد شد، چراكه مهرباني و پذيرندگي در زنان بيشتر از مردان است و اصولا زنان توان كمتري براي خشونت‌ورزي دارند و اين به اصطلاح «ضعف زنانه» در كنار فضايلي چون مهرورزي و پذيرندگي، فضاي ملايم‌تري در دنياي سياست ايجاد مي‌كند كه با دموكراتيك شدن سياست سازگارتر است. حالا كساني كه كم‌وبيش زن‌ستيزند، مي‌توانند در نقض مدعاي ماركوزه به وقايعي مثل زد و خورد زنان در فوتبال اشاره كنند و مدعي شوند كه پايين‌تر بودن توان خشونت‌ورزي زنان، افسانه‌اي بيش نيست؛ افسانه‌اي كه ناشي از پرده‌نشيني زنان يا فقدان حكمراني آنان در اكثر برهه‌هاي تاريخ بشر است. از اين منظر، مدعيان مي‌توانند مدعي شوند كه زنان آب نديده‌اند وگرنه شناگران قابلي‌اند. يعني اگر زين پس شاهد حضور برابر زنان و مردان در سطوح بالاي سياستگذاري و حكومتگري باشيم، خواهيم ديد كه خشونت زنانه و مردانه ندارد. كسي كه قدرتمند يا كنشگر است، ممكن است كم‌وبيش، دير يا زود، به درجات مختلف به خشونت و قساوت آلوده شود. چنين استدلالي اگرچه جنسيت‌زده نيست ولي زن‌ستيزانه است، زيرا مدلولش اين است كه كسي نمي‌تواند بگويد با پررنگ شدن نقش زنان در عرصه عمومي، بوي بهبود از اوضاع جهان مي‌شنوم و حال كه چنين است، به قول نيچه، زنان را دو چيز زيبنده است: سكوت و جامه تيره! در واقع اگر «تلطيف فضا» را مبناي حضور پررنگ‌تر زنان در عرصه عمومي قرار دهيم، ممكن است به چنين نتايجي هم برسيم. استدلال ماركوزه در ميان دموكرات‌ها و فمينيست‌ها نيز منتقداني داشت، چراكه آنها قائل به «ذات زنانه» يا امور «ذاتا زنانه» نبودند؛ در نتيجه ثمرات نيكوي احتمالي افزايش كنشگري و نقش‌آفريني زنان در سياست يا عرصه عمومي را ناشي از «اموري اختصاصا زنانه» نمي‌دانستند. در واقع منتقدان دموكرات ماركوزه مي‌گفتند، ممكن است حضور زنان در عرصه سياست به تلطيف فضا و تصميمات سياسي منتهي نشود؛ اما زنان در هر صورت بايد در عرصه سياست نقش‌آفرين باشند و حضورشان در اين وادي، در گرو نتايجي مثل تلطيف سياست يا كاسته شدن از خشونت‌هاي سياسي نيست. از اين منظر، حضور زنان در سياست و ساير حوزه‌هاي عرصه عمومي (مثل فوتبال) يك «حق نامشروط» است. بنابراين همان‌طور كه مردان حق دارند در فوتبال از در زد و خورد با يكديگر درآيند، زنان هم واجد چنين حقي هستند. كتك‌كاري فراموش‌نشدني بازيكنان استقلال و پرسپوليس در سال‌هاي 1373 و 1379، به مراتب بدتر از چيزي بود كه جمعه شب در مسابقه شهرداري سيرجان و ذوب‌آهن اصفهان در ليگ برتر فوتبال زنان ايران رخ داد. اگر بازيكنان استقلال و پرسپوليس – به يك معنا – حق خبط داشتند، دختران شهرداري سيرجان و ذوب‌آهن اصفهان هم مي‌توانند چنين خبطي مرتكب شوند. همان‌طور كه در سال 1379 كسي به جنسيت بازيكنان پرسپوليس و استقلال كاري نداشت، اينجا هم نيازي نيست زوم كنيم روي جنسيت بازيكنان شهرداري سيرجان و ذوب‌آهن اصفهان. چنين تمركزي ناشي از نوعي عقب‌ماندگي فرهنگي و اجتماعي است. مورخان فوتبال نوشته‌اند كه در قرن بيستم، زماني كه فوتبال در برزيل و ساير كشورهاي دنيا راه‌اندازي شده بود، تماشاگران مرد به بسياري از حركات زنان فوتباليست يا وقايعي كه در مسابقه آنها رخ مي‌داد، مي‌خنديدند. تكل زدن زنان، خطا كردن‌شان، زمين خوردن‌شان و حتي پا به توپ شدن‌شان براي تماشاگران مرد و شايد حتي تماشاگران زن خنده‌دار بود. اما به تدريج كه فوتبال زنان در برزيل و ساير كشورهاي دنيا رايج شد، آن خنده‌هاي تمسخرآلود ناشي از عقب‌ماندگي فرهنگي و اجتماعي هم رخت بر بستند و به تاريخ پيوستند. زد و خورد بازيكنان هم بخشي از فوتبال است. چه به اين واقعه بخنديم چه آن را محكوم كنيم، اين جزء از بازي فوتبال را بايد به رسميت بشناسيم و مجازات متناسب با آن را نيز تدارك ببينيم؛ كمااينكه چنين مجازاتي تدارك ديده شده است. اما اينكه از كتك‌كاري چند زن فوتباليست در يك مسابقه فوتبال چماقي بسازيم براي كوبيدن بر سر فوتبال زنان، با ارزش‌هاي انساني و دموكراتيك در حال جا افتادن در جامعه به كلي منافات دارد. نيز نبايد فراموش كنيم كه واقعه به وقوع پيوسته در ليگ برتر فوتبال زنان ايران، تا حدي محصول سطح نه چندان بالاي حرفه‌اي‌گري فوتبال زنان در ايران است. ليگ برتر فوتبال زنان در ايران يازده ساله است و در اين مدت هم پول و امكانات چنداني
پشتوانه اين ليگ نبوده است. چنين وقايعي در جام جهاني فوتبال زنان يا در مسابقات باشگاهي معتبر و قديمي فوتبال زنان در جهان رخ نمي‌دهد يا بسيار كمتر رخ مي‌دهد.
قطعا با رشد عمر فوتبال زنان ايران و افزايش سطححرفه‌اي اين مسابقات، چنين وقايعي نيز كمتر در فوتبال زنان ايران رخ خواهد داد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون