ملاحظاتي درباره
طرح اداره صداوسيما
طيبه سياوشي
اولويت بررسي طرح قانون نظارت بر سازمان صداوسيما چندي پيش در دستور كار مجلس قرار گرفت كه درنهايت به چند دليل متفاوت از يكديگر از تصويب بازماند؛ مجموعه دلايلي كه بخشي، ناشي از لابي سنگين مسوولان سازمان صداوسيما براي ممانعت از تصويب اين طرح بود و بخشي نيز از نوعي كمكاري خود طراحان و موافقان اين طرح نشات ميگرفت. همزمان موضوع سومي نيز در اين بحث موردتوجه است كه انتقاد بخشي از افكار عمومي، جامعه مدني و كارشناسان به محتواي اين طرح بود، چنانچه بهزعم اين گروه از ناظران، طرح اخير مجلس توقعات جامعه مدني را برآورده نميكرد.
شايد نخستين موضوعي كه بايد مدنظر باشد، همان لابي سنگيني است كه عليه اين طرح شكل گرفت؛ تلاشي كه بهويژه از سوي مديران و بخشي از بدنه سازمان صداوسيما شكل گرفت كه بر اين اساس، معتقد بودند كه قوانين كافي براي اداره سازمان صداوسيما وجود دارد. بهباور مديران و مسوولان فعلي صداوسيما، مجموعه قوانيني كه در اين 40 سال و حتي دوران پيش از پيروزي انقلاب در اين رابطه وجود دارد، براي اداره سازمان صداوسيما كفايت ميكرد و بهتر بود كه طراحان در زمان طراحي اين طرح، اين مجموعه قوانين و آييننامهها و مقررات داخلي سازمان را مدنظر قرار ميدادند كه اگرچه بهگفته طراحان اين موارد نيز موردتوجه بوده اما به نظر ميرسد چنانكه بايد و شايد به اين مساله توجه نشده است. اين گروه از مديران صداوسيما با تاكيد بر ايده اداره سازمان صداوسيما بهصورت هياتامنايي، ميگويند در صورت عملياتي شدن اين ايده، رييس سازمان ديگر قدرت كافي براي مديريت را نخواهد داشت. بماند كه هماكنون نيز شخصا توجيه نيستم كه آيا در شرايط فعلي، رييس سازمان قدرت كافي براي اداره سازمان را دارد يا خير.
بحث ديگر كه بهنحوي مانع از توفيق اين طرح در مجلس شد به بحث كمكاري تشكيلاتي طراحان و موافقان طرح مربوط است. متاسفانه در جريان بررسي طرح در كميسيون و در ادامه رسيدگي به آن در صحن علني مجلس، جلسات توجيهي كافي براي نمايندگان برگزار نشد و حتي اصلاحطلبان و اعضاي فراكسيون اميد نيز بهخوبي توجيه نشدند كه اهميت تصويب اين طرح چگونه است. اهميت اين مساله بهويژه وقتي آشكارتر ميشود كه توجه داشته باشيم اولويت اين طرح، تنها با 4 راي اختلاف از تصويب بازماند.
درواقع اين كمكاري از علل مهمي بود كه مانع از تصويب اولويت رسيدگي به اين طرح شد و بنابراين تنها بحث لابي سنگين و خود سازمان صداوسيما نبود كه مانع از موفقيت طرح شد؛ بلكه موافقان نيز چنان كه بايد و شايد وارد ميدان نشدند.
در نهايت نيز بايد به ديدگاه انتقادي بخشي از جامعه مدني توجه كنيم كه معتقد بودند اين طرح، حتي در صورت تصويب نيز چنان كه انتظار ميرود تغييراتي اساسي در اداره و نظارت بر صداوسيما به وجود نميآورد كه البته شخصا تا حدودي با ديدگاه اين عزيزان موافق هستم. با اين همه اما بحث اين است كه اگرچه اين طرح تغييراتي اساسي در نحوه اداره و نظارت صداوسيما ايجاد نميكند اما به هر حال ميتوانست تا حدودي مديريت سازمان را نظاممند كند و بابت بودجههايي كه دريافت ميكنند و همچنين تصميماتي كه در اين سازمان اتخاذ ميشود، تاثيرگذار شده و نقش و جايگاه مردم و نمايندگانشان را در اداره اين رسانه بزرگ پررنگتر سازد. بايد توجه داشته باشيم كه در حال حاضر نهتنها شهروندان، بلكه حتي نمايندگان در مجلس و ديگر نهادها نيز نقشي در اداره سازمان ندارند و اين در حالي است كه هماكنون مردم هيچ انتخابي بهجز همين برنامههاي فعلي تلويزيوني ندارند.
عضو كميسيون فرهنگي مجلس