• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4375 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۴ خرداد

بحث اخلاقي نصيحت كردن نيست

محسن آزموده

يك تصور رايج اما نادرست در ميان عموم اين است كه گفتار يا بحث اخلاقي، مترادف با مجموعه‎اي از نصايح و توصيه‌هاي قشنگ اما غيركاربردي، خسته‌‎كننده، ملال‎انگيز و احساسي و عاطفي است كه ربطي به زندگي روزمره و واقعي ندارد. وقتي مي‎گوييم فلاني معلم اخلاق است، مخاطب به سرعت تصوير آدمي مهربان اما پرچانه به ذهنش متبادر مي‎شود كه مدام از موضعي بالا در حال حرف زدن و نصيحت كردن است كه اين كار را بكن و آن كار را نكن، اين حرف را بزن و آن حرف را نزن، اين رفتار خوب است و آن رفتار زشت و ناپسند و... تصور عمومي هم اين است كه اين معلمان اخلاق، كساني هستند كه خودشان كمتر از بقيه به حرف‎هاي‌شان عمل مي‎كنند.

شكل‎گيري اين تصور قالبي اما غلط، از اخلاق و معلم اخلاق، نيز بدون علت نيست. در تاريخ فرهنگي ما معمولا مكتوباتي كه موضوع‎شان اخلاق است، سرشارند از همين اندرزها و توصيه‎ها. يعني كتاب‎هاي «اخلاقي» بدون بحثي جدي و دقيق از چرايي اخلاقي زيستن مجموعه‎اي از «بايد»ها و «نبايد»ها را بيان مي‎كنند. البته لابه‌لاي اين اندرزها حكايات يا سخناني قصار هم بيان مي‎شود يا به پيامدها و نتايج اخلاقي عمل كردن/نكردن اشاره مي‎شود، اما به‌ندرت شاهديم بحثي مستقل درباره مباني اخلاق يا تمايز اخلاق با ساير نظام‌هاي هنجارگذار مثل آداب و رسوم و فرهنگ و دين و... صورت بگيرد.

براي روشن‎تر شدن بحث بايد درنظر داشت كه اخلاق تنها يكي از منابع هنجارگذار در زندگي انسان است. منبع هنجارگذار، انباني است كه احكام و گزاره‎هاي هنجاري، يعني دستوراتي كه مستلزم عمل هستند و در آنها بايد و نبايد وجود دارد، از آن در مي‎آيد. يكي از پژوهشگران نامدار اخلاق در ايران، ميان 6 منبع هنجارگذار تمايز گذاشته است: 1. آداب و رسوم، 2. عرف و عادات اجتماع، 3. مناسك و شعاير ديني، 4. زيبايي‎شناسي، 5. مصلحت‎انديشي و 6. اخلاق. به‌عبارت ديگر، هر جمله يا عبارتي كه مستلزم يك بايد يا نبايد است، در توجيه نهايي، دست‌كم به يكي از اين منابع 6گانه متكي است، اگرچه ممكن است در تعداد بيشتري از اين منابع به اين حكم هنجاري (بايد و نبايد) سفارش شده باشد يا امكانش هست كه گاهي ميان اين منابع، تعارض يا حتي تضاد اتفاق بيفتد، يعني ممكن است كاري به لحاظ اخلاقي درست باشد، اما از ديد عرف و عادات جامعه غلط باشد و...

آنچه اخلاق را از ساير منابع هنجارگذار متمايز مي‎سازد، ملاك و مناط عقلي آن است؛ يعني اگر در ساير منابع هنجارگذار، علت و توجيه حكم هنجاري، از جايي بيرون از انسان آمده است، مثلا از تاريخ يا فرهنگ يا...، در اخلاق، علت و توجيه عمل، دروني و عقلاني بودن آن است. حالا اين عقلاني بودن مي‎تواند براساس هر يك از مكاتب سه‌گانه اخلاق، يعني فضيلت‎گرايي يا پيامدگرايي يا وظيفه‎گرايي تلقي شود يا ممكن است در نتيجه بحثي استدلالي درنهايت به اين نتيجه برسيم كه از نظر اخلاقي (يعني عقلي) هيچ ملاك مطلقي براي اخلاقي بودن نداريم، اما نبايد فراموش كرد كه در هر صورت، پذيرش يا عدم پذيرش هر يك از رويكردها، با استدلال عقلي و توجيه عقلاني ارايه شده، نه براساس صرف مصلحت‎انديشي (كه خودش مي‎تواند ذيل پيامدگرايي، مورد بحث قرار بگيرد) يا به دليل اينكه گذشتگان گفته‎اند يا جامعه چنين مي‎پسندد يا... بنابراين صرف تكيه بر مجموعه‌اي از آداب و رسوم متفاوت در فرهنگ‎هاي مختلف، به معناي نسبي بودن اخلاق نيست، گو اينكه اخلاق در اين دو، صرفا اشتراك لفظي است، يعني در بحث تخصصي، اخلاقي بودن، به معناي عقلاني بودن و خوداتكايي عمل به يك هنجار است، اما در بحث روزمره، ممكن است اخلاق به آداب و رسومي اطلاق شود كه مردمان يك منطقه، مطابق آن عمل مي‎كنند.

كوتاه سخن آنكه بحث «اخلاقي» به معناي دقيق لفظ، نه آن طور كه در افواه رواج يافته، بحث عقلاني و استدلالي از قاعده‎هاي عمل در زندگي روزمره در عرصه‎هاي مختلف است، اينكه چرا و به كدام دليل خردپسندانه «بايد راست بگوييم» يا «نبايد در امانت خيانت كنيم» يا «به اموال ديگران دست‎اندازي نكنيم.» گزاره‎هايي از اين دست، ممكن است در نظام‎هاي معرفتي و معنايي ديگر نيز بيان شوند (كه مي‎شوند)، اما اين اخلاق است كه مي‎كوشد توجيه عقلاني آنها را ارايه كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون