• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4376 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۵ خرداد

ضمير مجهول

سيد محمد بهشتي

از همه محروم‌تر خفاش بود/ كه عدو آفتاب فاش بود

شوراي عالي شهرسازي، شوراي برنامه‌ريزي و توسعه، بنياد مسكن، شوراي عالي ترافيك، معاونت‌هاي تخصصي، كميته‌هاي تخصصي شهرداري، سازمان نظام مهندسي، كميسيون‌هاي تخصصي، كميسيون ماده پنج، كميسيون ماده ۱۲، كميسيون ماده ۱۰۰، سازمان برنامه و بودجه، سازمان نظارت بر شهرداري‌ها، شوراهاي اداري و... تقريبا همه ساز و كارهاي توسعه‌اي كشور را زيرنظر دارند. مثلا تصويب طرح‌هاي جامع و تفصيلي شهري بر عهده شوراي عالي شهرسازي است يا شوراي عالي ترافيك وظيفه طراحي، برنامه‌ريزي و سازماندهي معابر شهري را عهده‌دار است. كارشناسان متعددي بنا به تخصص به عنوان واضعان، عاملان و ناظران در هر يك از اين شوراها و كميسيون‌ها حضور دارند. در عين حال شايد كسي را پيدا نكنيم كه از وضعيت معماري و شهر راضي باشد. چنانچه هر ساختماني كه ساخته مي‌شود از زيبايي شهر مي‌كاهد و مشكلي بر مشكلات آن مي‌افزايد. پل‌ها، تونل‌ها و زيرگذرها هيچ باعث نشده كه مدت كمتري در ترافيك باشيم يا كمكي به رفع آلودگي‌ها نكرده است. وضعيت صنعت، كشاورزي و آموزش و پرورش نيز بهتر از اين نيست. گاه اظهارات دردمندانه مسوولان آنان را نيز از كاستي‌هاي برنامه‌ريزي و اجرايي ناراضي نشان مي‌دهد و ما سردرگم‌تر از خود مي‌پرسيم پس «چه كسي» مسوول اين اشكالات است؟ وقتي پلي تازه‌ساز بر اثر سيل خراب مي‌شود چه كسي را بايد توبيخ كنيم؟ آن مديري كه ساخت پل را در دستور كار قرار داده بود، آن شورايي كه بررسي طرح را برعهده گرفته بود، شوراي برنامه‌ريزي و كميسيون ماده پنج يا شوراي عالي شهرسازي كه ضرورت پل را تاييد كرده بود، مشاوري كه براي طراحي تاييد صلاحيت شده بود، پيمانكاري كه اجراي آن را بر عهده گرفته بود يا كارشناساني كه از جانب كارفرما بر كل اين روند نظارت داشتند. واقعيت آن است كه همه اين اشخاص حقوقي از مدير تا كارشناس يا ناظر همگي متصديان قانونند؛ يعني واضع قانون‌، عامل قانون، مجري قانون يا ناظرين بر حُسن اجراي آن هستند و اي ‌بسا در كل روند ساخته شدن پل هيچ كار غيرقانوني‌اي صورت نگرفته باشد. اما قانون در بهترين حالت مي‌تواند تضمين‌كننده تحقق كمّيات باشد و نه كيفيات. كيفيت آن چيزي نيست كه به پيمايش قانون دربيايد. وقتي كه قانون يگانه معيار حُسن اجراي امور باشد مثل وقتي است كه تنها متكي بر حس لامسه بخواهيم به زندگي ادامه دهيم. پيداست كه تنها در تاريكي و در غياب حس بينايي است كه حس لامسه تبديل به مهم‌ترين حواس ما مي‌شود. سيطره قوانين بر برنامه‌هاي توسعه‌اي نشان مي‌دهد كه فضا بسيار تاريك است. تاريكي عرصه جولان كميات است؛ «بيمارستان ۵۰۰ تختخوابي»، «خيابان ۴۶ متري»، «شهرك ۱۰۰۰ دستگاه»، «كيلومتر ۱۸ جاده مخصوص»، «سد سوم كارون»، «پل آهني» و ... همه آن چيزي است كه در حاكميت تاريكي و با رعايت همه ضوابط قانوني ساخته شده. اما پل، خيابان، بيمارستان، خانه و خلاصه هر آن چيزي كه محصول تاريكي است حداقل كيفياتِ خيابان بودن، بيمارستان بودن، خانه بودن و پل بودن را ندارد. يعني نه زيباست، نه مقاوم، نه حتي مبتني بر ضرورتي حقيقي و نه در جاي درستي واقع شده‌ است. در تاريكي همه اينها مثل احجامي بدقواره از بتن، سنگ و فولاد است كه تنها به اعتبار حس لامسه پل، خانه و بيمارستان به نظر مي‌آيد. هيچ كدام اينها به يادماندني، نشان‌دادني و مثال زدني نيست. پس هيچكدام‌شان تبديل به نشاني‌اي براي رهايي از تاريكي و گمگشتگي نمي‌شود. در تاريكي چهره‌ها قابل تشخيص نيست، پس يگانه راه تشخيص مقصرينِ توليد ناكجاها، پيدا كردن كساني است كه از اين وضعيت سود مي‌برند. در هر پروژه شهري، شهرداري در مقام كارفرما سود مي‌برد، مشاوران سود مي‌برند، پيمانكاران سود مي‌برند، ناظران هم سود مي‌برند. در پروژه‌هاي خصوصي، شهرداري ذي‌نفع است، بنگا‌ه‌ معاملات ملكي ذي‌نفع است، سازنده سود مي‌برد و خريدار نيز منتفع مي‌شود. آنكه در تاريكي جاخوش كرده و از آن سود مي‌برد، «ضمير مجهول» است. همان طور كه در تاريكي افراد تنها به اعتبار قد، هيكل و وزن‌شان از هم تمايز مي‌يابند، ضمير مجهول نيز همچون جعبه‌هايي با ابعاد مختلف است كه گاه مدير، گاه ناظر، گاه مشاور و اصطلاحا «ذي‌نفع» خطاب مي‌شود. در جوف اين جعبه‌ها «كسي» پنهان نيست. محتويات جعبه‌ها آنقدر اعتباري است كه دائما در حال تغيير است؛ شخصي كه تا ديروز در جعبه كميته تخصصي بود از امروز به جعبه كميسيون منتقل مي‌شود يا بالعكس. اصلا ضمير مجهول هرقدر مجهول‌تر باشد از تاريكي سود بيشتري مي‌برد و لاجرم با روشنايي در نزاع جدي‌تري است. هنر ضمير مجهول توليد «ناچيز» و «ناكجا»ست. ناچيزها و ناكجاهايي كه حتي پيش از آمدن سيل و زلزله، ويرانه‌هايي بيش نيستند. در اين وضعيت آنچه بيش از همه متضرر مي‌شود، ضماير معلومند؛ يعني «كسان»، «جاها» و «چيزها». مظلومين واقعي همين‌هايند؛ يعني كساني‌ كه به تاريكي تبعيد شده‌اند. باطل‌السحر اين وضعيت روشنايي است؛ اگر به اندازه آذرخشي باشد يا حتي جرقه‌اي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون