• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4382 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۳ خرداد

محمد نعيمي‌پور، عضو حزب اتحاد ملت ايران:

اگر قرار بود تيري اصلاحات را از پا در بياورد، بعد از ‌انتخابات 88 اصلاحات كشته مي‌شد

روز بعد از قتل ميترا استاد به دست محمدعلي نجفي و بعد از اعتراف نجفي به قتل، روزنامه وطن‌امروز تيتر اصلي صفحه اول اين روزنامه را «شليك به قلب اصلاحات» انتخاب كرد. تيتري كه يادآور «شليك به مغز اصلاحات»، 20 سال پيش و در جريان ترور سعيد حجاريان در روزنامه اصلاح‌طلب «امروز» منتشر شد. آيا شما به عنوان يك اصلاح‌طلب اين اتفاق را «شليك به اصلاحات» تحليل و تفسير مي‌كنيد؟

حتما چنين مفهومي صحيح نيست و ناشي از ناپختگي و بي‌تجربگي گويندگان اين گزاره است. البته اين افراد و رسانه‌هاي‌شان و آزادي عمل گسترده‌اي دارند به همين دليل است كه هر چه مي‌خواهند، مي‌گويند و به كسي يا نهاد و سازماني هم پاسخگو نيستند. اما فارغ از رانت‌هاي برخي رسانه‌ها و افراد و گروه‌ها در بيان مسائل در پاسخ به اين سوال كه آيا به واقع قتلي كه محمدعلي نجفي انجام داده، شليك به قلب اصلاحات است بايد پاسخ دهم كه اگر قرار بود به اصلاح‌طلبي شليكي شود و اين جريان سياسي تيري بخورد كه منجر به كشته ‌شدن شود بايد در سال 88 و پس از انتخابات آن سال رخ مي‌داد. اين در حالي است كه همه ديدند و باور كردند كه اصلاح‌طلبي نابود شدني نيست و نخواهد بود چون تا زماني كه افراد موثر و قوي با تكيه ‌بر آزادي‌هاي مصرح در چارچوب قانون اساسي نسبت به اصلاح بسياري از امور مصمم باشند؛ اصلاح‌طلبي خواهد ماند و خدشه‌اي به آن وارد نخواهد شد.

اما به نظر مي‌رسد كه نگاه مردم با فعالان سياسي اين جريان تا حدي متفاوت است. واكنش‌هاي مردم نه كساني كه الزاما فعال سياسي، خبرنگار يا از نزديكان فعالان سياسي هستند، با نااميدي بيشتري به اين جريان سياسي نگريستند. در واقع بعد از عملكرد قابل نقد دولتي كه اصلاح‌طلبان در روي كار آمدنش نقش داشتند و مجلسي كه فراكسيوني اصلاح‌طلب دارد اين نااميدي به وجود آمده بود و با اتفاقي كه براي سياستمدار وابسته به اين جريان افتاد گويا اين نااميدي تقويت شد. اين موضوع دست‌كم از اظهارنظرهاي واقعي و مجازي آنها قابل رويت نيست؟

بله، درست است. در مدت محدود، خصوصا در ابتداي حادثه همه جور اظهار نظري صورت مي‌گيرد و برخي اظهارات حتي تحت تاثير شرايط و ساعات اوليه حادثه است. اما به مرور و بعد از مشخص‌تر شدن ابعاد حادثه ممكن است، شرايط و اظهارنظرها هم متفاوت شود. به هر روي اصلاح‌طلبي، استمرار خواهد داشت حتي با وجود بيان جملاتي چون «اصلاح‌طلب، اصولگرا ديگه تمومه ماجرا» يا انتقادها به وضعيت موجود.

بنابراين نمي‌توان با اين اتفاق قضاوت كرد كه اصلاح‌طلبي پايان يافته است، بلكه برعكس در خارج از چارچوب‌هاي براندازانه يا حب و بغض‌هاي سياسي، اصلاح‌طلبي ضرورتي انكار ناشدني براي اصلاح عملكرد و رويكردهاي نظام جمهوري اسلامي است تا «جمهوري اسلامي» مدنظر امام خميني(ره) مستقر شود.

موضوعاتي كه شما به آن اشاره مي‌كنيد، بيشتر در مورد تفكر يا انديشه اصلاح‌طلبانه است كه شايد كمتر متاثر از حوادث و اتفاقات باشد اما نمي‌توان ناديده گرفت كه چنين اتفاقي (قتل از سوي يك چهره اصلاح‌طلب كه اتفاقا ابعاد سياسي و امنيتي نيز دارد) در نگاه مردم به كارگزاران اصلاح‌طلب يا اصلاح‌طلبان تاثيرگذار است. به نظر شما اين تاثير در عرصه عمل و در بزنگاه‌هاي سياسي همچون انتخابات (كه عرصه عمل و شايد مهم‌ترين كنش يك جريان سياسي است) وجود ندارد؟

حوادثي كه رخ مي‌دهد و نحوه عملكرد سياست‌ورزان منتسب به اصلاح‌طلبي حتما تاثيرات مثبت يا منفي خود را خواهد گذاشت، اما اگر بخواهيم در مورد انتخاب مردم يا نتيجه اين مهم‌ترين كنش (انتخابات) صحبت كنيم بايد گفت كه مردم در روزهاي نزديك به انتخابات قضاوت نهايي را خواهند داشت و نشان خواهند داد. به هر حال قضاوت يك سويه نيست و چند سو و وجه در آن تاثيرگذار است كه نهايتا باعث مي‌شود بخشي از مردم به تصميم نهايي برسند. لذا در اين خصوص قضاوت عجولانه كردن درست نيست.

البته بايد تاكيد كنم كه آنچه اهميت دارد، انديشه اصلاح‌طلبي است وگرنه آمد‌و‌رفت افراد و عملكرد آنها نمي‌تواند اين‌گونه تبيين شود كه اصلاح‌طلبي دچار مشكل اساسي شده است يا كارايي لازم را ندارد. لازم است يادآور شوم كه برخي در سال 78 هم فكر مي‌كردند كه مغز اصلاح‌طلبي را با گلوله از بين برده‌اند، اما 20 سال از آن زمان گذشته و اصلاح‌طلبي وجود دارد، فكر اصلاح‌طلبي وجود دارد و حتي سعيد حجاريان با وجود مشكلات جسمي هنوز متفكر بزرگي است و اصلاح‌طلبان و اصلاح‌طلبي از نظريات آن بهره مي‌برند.

بعد از وقوع قتل از سوي محمدعلي نجفي حزب كارگزاران سازندگي، مشخصا دبيركل اين حزب واكنشي نشان داد كه بحث‌برانگيز شد. شما اين واكنش را چگونه تحليل مي‌كنيد؟

از همان زماني كه قرار شد، شهردار تهران را شوراي پنجم انتخاب كند، در ميان مجموعه كارگزاران دو دستگي به وجود آمد. عده‌اي معتقد بودند كه آقاي محسن هاشمي مي‌تواند شهردار مناسبي باشد و كارگزاران را نمايندگي كند اما برخي معتقد بودند محمدعلي نجفي گزينه بهتري است و در مجموعه اصلاح‌طلبان جايگاه بهتري دارد. بيان اين دو نظر لزوما به معني مقايسه محسن هاشمي با محمدعلي نجفي نبود، بلكه بسياري معتقد بودند كه آقاي محسن هاشمي كه راي اول شورا را آورده‌اند نبايد از شورا خارج شوند تا تجربه تلخي كه در شوراي اول حادث شد، مجددا به وجود نيايد.

در ادامه جريان مخالف آقاي نجفي بيشتر بر اين مخالفت اصرار كرد، چرا كه نتوانست در شهرداري دسترسي‌هاي مطلوب خود را داشته ‌باشد و عملا از مسووليت‌هاي مورد نظر كنار گذاشته‌ شد. اين موضوع شايد دلخوري‌ها و گلايه‌هاي آنها را بيشتر كرد و نهايتا درست در زماني كه آقاي نجفي تحت فشارهاي بي‌امان برخي نهادها بود، آنها هم مترصد اين بودند كه در بزنگاهي آقاي نجفي را از ميدان به در كنند. به همين دليل هم به هر شكل و طريقي ابراز مي‌كردند كه طول عمر اين شهردار بيش از 6 ماه نخواهد بود.

همان گروه و مجموعه در راستاي اين فشارها، فشارهاي ديگري وارد كردند و عملا اعلام كردند كه با آقاي نجفي همراهي نخواهند كرد. نهايتا فشارهاي نهادهاي خاص و نحوه برخورد بازپرس دستگاه قضا آقاي نجفي را در شرايط بسيار بدي قرار داد. اين ماجرا باعث شد شخصيت نجفي عملا فرو بريزد. مع‌الاسف هم فعالان سياسي اصلاح‌طلب و هم بزرگان اصلاح‌طلب به جاي اينكه دقيقا وارد ماجرا شوند و مساله يا مسائل اصلي را شناسايي كنند به ناگهان عليه نجفي اقدام كردند و عملا با تعمد نهادها و كج‌سليقگي برخي افراد وارد اين بازي شدند كه آقاي نجفي را از گردونه سياست و اصلاح‌طلبي خارج‌ كنند. به محض اينكه اين اتفاق افتاد و نجفي از گردونه خارج شد همه زندگي او تحت نظر قرار گرفت و طوري برنامه‌ريزي شد كه آقاي نجفي دست به يك انتحار سياسي و يك جرم بزرگ زد. من در اين ارتباط از بزرگان اصلاح‌طلب سوال مي‌كنم كه آيا رفتارشان با آقاي نجفي درست بوده است يا اينكه آنها هم عملا با جريان‌سازها همراهي كردند؟

شما معتقديد كه واكنش‌هايي كه كارگزاراني‌ها به موضوع قتل نجفي نشان دادند، نوعي واكنش در مورد بحث شهرداري تهران بود؟

نمي‌توان به راحتي چنين قضاوتي داشت كه اين نوعي انتقام‌گيري است، اما فكر مي‌كنم برخي براي اينكه اثبات كنند از ابتدا مخالف نجفي بودند و تا انتها پاي حرف‌هاي‌شان ايستاده‌اند، اين واكنش‌ها را نشان دادند و از اين بابت ابراز خوشنودي مي‌كنند.

در كنار واكنش‌هايي از اين دست جرياني هم دائما تلاش دارد موضوع قتل را ناديده گرفته و با پررنگ‌كردن صفات ديگر نجفي به نوعي دست به تطهير بزند، در اين راستا نيز اساسا به وقوع عمل غيرانساني قتل توجهي نمي‌شود. به نظر شما اين جريان هم مي‌تواند براي جريان اصلاحات و هم براي شخص نجفي آسيب‌زا باشد يا خير؟

نبايد اين مسائل را كاملا جرياني ديد و بررسي كرد. از سويي نبايد هم نظرات شخصي برخي افراد را به حساب يك جريان گذاشت كه به دنبال تطهير نجفي هستند. البته هر كس و هر جرياني، هر قدر هم تلاش كند نجفي از جرمي كه انجام داده، تطهير نخواهد شد. متاسفانه نجفي توسط عده‌اي از خدا بي‌خبر ترور شخصيت شد، از سوي دوستانش رها و به او پشت شد و نهايتا راهي براي نجفي باقي نماند جز دست زدن به يك انتحار سياسي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون