• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4382 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۳ خرداد

گفت‌وگو با فاطمه علاقه‌بندي، پژوهشگر علوم قرآني درباره رويكرد تفسيري فضل‌الرحمان متفكر پاكستاني

قرآن خود سخن بگويد

محسن آزموده

 

 

از ميان متفكران معاصر مسلمان و نوانديشان جديد، فضل‌الرحمان (1988-1919) محقق و انديشمند مسلمان پاكستاني، در ايران كمتر از بقيه شناخته شده است، حال آنكه چنانكه مهرداد عباسي، پژوهشگر ايراني و از معدود محققاني كه تا پيش از اين درباره فضل‌الرحمان مطالبي نوشته، او را يكي از اصيل‌ترين و روش‌مندترين نوانديشان ديني در قرن بيستم خوانده است: فضل‌الرحمان «آثار تحقيقي مهمي درباره فلسفه ابن‌سينا، ملاصدرا و ميرداماد نوشته است، شهرت او در ميان اسلام‌شناسان بيشتر به سبب نوشته‌ها و تلاش‌هايش در باب رفع مساله تقابل اسلام و مدرنيته است.» فضل‌الرحمان متولد منطقه هزاره هند، در خانواده‌اي مذهبي و زير نظر پدري عالم پرورش يافت، سپس به انگلستان رفت و در سال 1950 با نگارش رساله‌اي درباره ابن‌سينا، از دانشگاه آكسفورد دكترا گرفت و در دانشگاه دورهام به تدريس پرداخت. در سال 1958 به كانادا رفت و در دانشگاه مك گيل به مرتبه دانشياري رسيد. سپس به دعوت ژنرال ايوب خان، رييس‌جمهور اصلاح‌طلب پاكستان به پاكستان بازگشت و رياست موسسه تحقيقات اسلامي كراچي را برعهده گرفت، اما فعاليت‌هايش با مخالفت تندروها و افراط‌گرايان مواجه شد تا جايي كه ناگزير شد در سال 1968 پاكستان را ترك كند. او تا پايان عمر در امريكا به سر برد و در دانشگاه شيكاگو به عنوان استاد انديشه اسلامي فعاليت كرد. بسياري از امهات انديشه‌هاي فضل‌الرحمان، در رويكرد جديدش به سنت، آگاهانه يا ناآگاهانه در آثار مهم‌ترين نوانديشان ديني ايراني يافت مي‌شود. البته اين تنها دليلي نيست كه رجوع به اصل آثار او را ضروري مي‌كند. نگاه روش‌مند، دقيق و دغدغه‌مند اين متفكر مسلمان، نه فقط ما را با انديشمندان ديگر سرزمين‌هاي اسلامي آشنا مي‌كند، بلكه ادبيات نوانديشي ديني به مثابه كوششي ارزنده براي يافتن قرائتي عقلاني و صلح‌آميز از سنت ديني در دنياي وانفساي كنوني را غنا مي‌بخشد. خوشبختانه در سال گذشته نشر كرگدن ترجمه‌هاي معتبري از دو تا از مهم‌ترين آثار فضل‌الرحمان منتشر كرده است: مضامين اصلي قرآن با ترجمه فاطمه علاقه‌بندي و اسلام و مدرنيته: تحول يك سنت فكري با ترجمه زهرا ايران‌بان. اين دو كتاب تحت مجموعه اسلام‌پژوهي و زيرنظر مهرداد عباسي، استاد رشته علوم قرآن و حديث، عضو هيات علمي واحد علوم تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي منتشر شده است. به اين بهانه با دكتر فاطمه علاقه‌بندي، پژوهشگر علوم قرآن و مترجم كتاب مضامين اصلي قرآن، درباره رويكرد تفسيري فضل‌الرحمان و انديشه‌هاي او در اين زمينه گفت‌وگويي صورت داديم كه از نظر مي‌گذرد.

نخست درباره انگيزه فضل‌الرحمان از تاليف اين كتاب و اهميت اين كتاب در ميان ساير آثاري كه به شرح و تفسير قرآن كريم مي‌پردازند، توضيح دهيد.

فضل‌الرحمان در مقدمه كتاب، هدف خود از تاليف اين كتاب را اولا: ارايه راه‌حلي بر روش تفسيري سنتي آيه به آيه مسلمانان ذكر كرده است، چرا كه معتقد است اين روش تفسير، علاوه براينكه كارآمد نبوده بلكه نمي‌تواند بينشي منسجم نسبت به هستي و زندگي انسان دهد. ثانيا: واكنش او نسبت به رهيافت‌هاي خاورشناسان خصوصا ونسبرا و مبني بر شكل گرفتن قرآن در بستر مجادله‌هاي فرقه‌اي يهودي و مسيحي است. درباره اهميت بين‌المللي مضامين اصلي قرآن، بايد اضافه كنم كه مرجع برخي كتب درباره مفاهيم قرآن است. دايره‌المعارف قرآن ليدن از جمله آثاري است كه در 41 مدخل آن از اين كتاب استفاده شده است. مدخل‌هايي مثل: خودپسندي، شجاعت، فرشته، ايمان، جبرئيل، بهشت، پارسايي، وحي و .... .

به نظر مي‌آيد فضل‌الرحمان يكي از متفكران و نوانديشان ديني مسلمان است كه در سنت ديني اسلامي، به قرآن توجه ويژه‌اي دارد (مثل ابوزيد يا سروش يا مجتهد شبستري يا عابدالجابري يا ...) . قرآن كريم در منظومه فكري او چه جايگاهي دارد؟

محور انديشه فضل‌الرحمان همواره قرآن و دغدغه اصلي او ارايه روشي درست براي فهم و تفسير قرآن بود. تاثير متقابل وحي الهي و تاريخ يعني تاثير جامعه عصر نزول قرآن از سوي خدا به پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله در ذهن فضل‌الرحمان اين سوال مبنايي را پايه‌ريزي كرد كه چطور اصول و ارزش‌هاي قرآن بدون هيچ كهنگي در جوامع اسلامي قابل اجراست؟

فضل‌الرحمان در مقدمه كتاب حاضر و همچنين در مقدمه كتاب اسلام و مدرنيته، اشاراتي به رويكرد تفسيري خود و روش آن كرده است. جايگاه فضل‌الرحمان در ميان جريان‌هاي تفسيري و به‌طور كلي تاريخ تفسير در كجاست و او را در كدام دسته‌بندي قرار مي‌دهند؟

او معتقد است اغلب تفاسير مسلمانان، متن قرآن را آيه به آيه بررسي كرده‌اند. اشكال اين رويكرد جزءنگرانه، تهي بودن آن از نگرش منسجم متن قرآن به هستي است. هر چند در سال‌هاي اخير، تفسير موضوعي در بين مسلمانان و غيرمسلمانان رواج يافته و اين رويكرد به عنوان يك منبع موضوعي كارآمد است اما براي دانشجويي كه مي‌خواهد با ديدگاه قرآن درباره خدا، انسان يا جامعه آشنا شود، چندان كارآمد نخواهد بود. از نظر او اولين گام مطالعه كلي و جزيي متن قرآن است كه مي‌تواند مبنايي بر فهم حقيقي قرآن در سياق اخلاقي-اجتماعي جامعه نبوي و تصوير روشن‌تر از كلام آن زمان باشد. پس مطالعه بايد يك بيان قرآني مفهوم و كلي و روشمند از اصول اخلاقي و ارزش‌هاي زيربنايي احكام دستوري، در بر داشته باشد. در اينجاست كه اسباب نزول و نسخ از ميان علوم شناخته شده تفسيري موثر خواهد افتاد. گام دوم مستلزم تلاش براي به كارگيري اصول اخلاقي و ارزش‌هاي كلي و روشمند مخاطب‌هاي عصر نزول است. يعني به كارگيري ارزش‌هاي به دست آمده تاريخي در عصر حاضر كه نيازمند تجزيه و تحليل بسيار موشكافانه است.

فضل‌الرحمان، آثار غربيان درباره قرآن را به سه دسته كلي تقسيم مي‌كند و معتقد است آثار دسته سوم كه به محتواي قرآن اختصاص دارند، با وجود اهميت از نظر او، كمتر هستند. آيا كتاب و نوع رويكرد خود او را مي‌توان در اين دسته قرار داد؟

پس از ترجمه‌هاي مختلف قرآن به زبان انگليسي نخستين آثار مدرن غربي درباره قرآن به سه دسته اصلي قابل تقسيم‌اند: 1) آثاري كه در جست‌وجوي ردپاي تاثيرات انديشه‌هاي يهودي و مسيحي در قرآن‌اند؛ 2) آثاري كه در پي بازسازي ترتيب زماني متن قرآن‌اند و 3) آثاري كه به شرح محتواي قرآن، چه به‌طور كلي چه از برخي جنبه‌ها مي‌پردازند. اگرچه انتظار مي‌رود به آثار دسته سوم بيشتر توجه شده باشد، اين آثار كمترين توجه را به خود جلب كرده‌اند. شايد محققان غربي اين كار را وظيفه مسلمانان مي‌دانند. به هر حال، قصور در تحقيقات قرآني، از ميان گروه‌هاي سه‌گانه ذكر شده، در سومين گروه كه با محتواي قرآن سر و كار دارند، از بقيه مشهودتر است. بيشتر آنها به جوانب خاصي از قرآن پرداخته‌اند و هيچ يك در خود قرآن ريشه ندارند. فضل‌الرحمان در كتاب مضامين اصلي قرآن، چنانكه از توضيحات مولف در مقدمه آن برمي‌آيد، بيش‌از هر چيز ‌در پي تصحيح و نقد روشي و محتوايي پژوهش‌هاي برخي قرآن‌پژوهان غربي از جمله جان ونسبرا (د. 2002)، در تبيين مفاهيم و مضامين قرآن (رويكرد دسته سوم) پرداخته است. بناي فضل‌الرحمان اين بوده است كه قرآن خود سخن بگويد؛ تفسير فقط براي به‌هم‌پيوستن مفاهيم لازم دانسته شده و به كار رفته است.

فضل‌الرحمان در مقدمه كتاب اسلام و مدرنيته به روش دو حركتي خود در تفسير قرآن (و سنت به طور كلي) اشاره مي‌كند. اگر ممكن است درباره اين روش دو حركتي توضيح بدهيد.

روش فضل‌الرحمان براي فهم معاني آموزه‌هاي قرآني، هرمنوتيك يا معناكاوي قرآني بود. او رويكرد ناقص، گزينشي و بيرون‌نگر به قرآن را نقد مي‌كرد و از اينكه هنوز مفسران معاصر از اين روش براي فهم قرآن استفاده مي‌كنند، ناراضي بود. فرآيند هرمنوتيك قرآني نزد فضل‌الرحمان شامل دو حركت ذهني است: حركت اول از حال به گذشته[زمان نزول قرآن] و حركت دوم بازگشت به حال، زيرا قرآني كه وحي الهي است و از مجاري ذهن پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله گذشته، هم ناظر به موقعيت اخلاقي و اجتماعي عربستان زمان پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله بوده و هم براي همه زمان‌ها و مكان‌هاست. فضل‌الرحمان تصريح مي‌كند كه رفتارهاي معين پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله در شرايط خاص تاريخي صادر شده اما كاربرد آن تنها براي برهه خاصي از تاريخ نيست. او وجه تمايز پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله را از ساير بينش‌وران در همين جا مي‌داند. از نظر او روح پيام الهي با اينكه در موقعيت خاصي شكل گرفته اما بايد فراتر از عصر نزول جريان يابد. در واقع فضل‌الرحمان تحقيق در مورد وضعيت كلان اجتماع، مذهب، آداب و رسوم و به‌طور كلي شيوه زندگي در عربستان عصر نزول را براي فهم معناي هر آموزه قرآني لازم مي‌داند. او معتقد است كه در حركت نخست بايد معناي قرآن را در كل و نسبت با پاسخ‌هايي كه به موارد خاص داده است، بفهميم. در اين مرحله مفسر معني اصلي و مدنظر آموزه‌ها به خصوص آموزه‌هايي كه بار اجتماعي و حقوقي دارند را بر دو اساس مورد بررسي قرار مي‌دهد: اول طبق ترتيب نزول و توجه به شرايط تاريخي و اجتماعي عصر نزول، دوم توجه به معناي كلي و روح كلي پيام. سپس در حركت دوم، پاسخ‌هاي جزيي را تعميم داده و به شكل آموزه‌هاي اخلاقي- اجتماعي عام كه از متن خاص استخراج شده است، در عصر حاضر به كار مي‌بندد. از آنجايي كه قرآن در مجموع رويكرد و جهان‌بيني مشخصي دارد و اختلافي در آن نيست؛ نكته قابل توجه در اين فرآيند عنايت به كل‌نگري در آيه‌هاست تا هر معنا، قانون و اصلي كه تبيين مي‌شود با ساير اجزا تناسب داشته‌ باشد. در حركت دوم مفسر روح كلي را بر شرايط خاص جامعه و عصر حاضر منطبق مي‌كند تا پيامد آن دستورها را در عصر حاضر با شرايط خاص موجود هماهنگ كند و بدين طريق، معناي آيه‌ها در شرايط مختلف و خاص كار آمد مي‌شود. حركت اول با توجه به موارد خاصي كه در قرآن آمده است، به تدوين اصول و ارزش‌هاي كلي و اهداف درازمدت مي‌انجامد. در حركت دوم كه حركتي از كل به جزء و از عام به خاص است، از اين اصول و ارزش‌هاي كلي يكسري اصول معين برداشت و به كار گرفته مي‌شود. اين شيوه فهم قرآن، احكام كلي قرآن را در عصر امروز عملي مي‌كند. آنچه مسلم است، گام اول در تخصص تاريخ‌نگاران و گام دوم در حيطه كار عالمان اجتماعي و در همه حال مهندسي اخلاقي، بر عهده عالمان اخلاق است. او تصريح مي‌كند كه نزول وحي همواره سببي داشته و تعاليم قرآن، مرتبط با رفتار پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله در سياستگذاري، فرمانروايي و تصميم‌گيري عرضه شده است و جزو زندگاني پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله و محيطي كه ايشان در آن مي‌زيسته است، مبنايي براي انسجام بخشيدن به تعاليم قرآن وجود ندارد.

فضل‌الرحمان در همان مقدمه، ضمن توجه به رويكرد هرمنوتيكي گادامر، در مواردي با او مخالفت مي‌كند. نسبتي كه او با جريان‌هاي هرمنوتيكي معاصر برقرار مي‌كند، چگونه است؟

فضل‌الرحمان در تلاش براي شرح روش سنت عقلاني در تاريخ با گادامر (2002-1900م) همفكر بود، اما ديدگاه حقوقدان و فيلسوف ايتاليايي اميلو بتي (د1968م) را در تئوري هرمنوتيك ترجيح داد و به صراحت برتري ديدگاه بتي را تصديق كرد. فضل‌الرحمان و بتي هر دو طرفدار نظريه عيني‌گرا بودند. طبق اين نظريه، تفسير يك روند سه مرحله‌اي است. وقتي مفسر درك معنا‌داري از تجسم ذهني پيدا مي‌كند، به آن دست مي‌يابد به‌طوري كه فعاليت خلاق اصلي آفريننده را دوباره مي‌سازد. عيني‌گرايي در مقابل نسبي‌گرايي است. طرح فضل‌الرحمان از هرمنوتيك يا معناكاوي قرآني واكنشي به جزيي‌نگري غالب و رويكرد سده‌هاي مياني و حتي تفاسير معاصر سنتي بود. اين رويكرد انسجام و بخش زيربنايي پيام روشنگر را ناديده مي‌گيرد و از زايش جهان‌بيني قرآني كه بر اساس خود قرآن است، جلوگيري مي‌كند. نكته بارز رويكرد جزيي‌نگري قانون‌زدگي خشك و بي‌روح است. بر اين اساس كسي در حيطه عملكرد شرعي به دنبال فرهنگ مشروع پويا و فعال نيست. قوانين و اصول مفسران، تاكيد بر آيه‌هاي خاص دارند كه عام را مخاطب قرار داده است. اما توجه چنداني به زيربناي كلي اصول اخلاقي آيه‌ها يا مضامين خاص نشده است. بدون داشتن نگرش دقيق به قرآن، مفسران مدرن قادر به بازشناختن آداب و رسوم و شرايط اجتماعي عصر نزول موثر بر وحي نخواهند بود. علاوه بر اين آرمان‌گرايي، هرمنوتيك فضل‌الرحمان به شناخت وجه تاريخي و ارزش‌هاي قرآني نيز مربوط مي‌شود.

در رويكرد تفسيري فضل‌الرحمان، نگاه اخلاقي و توجه به سويه‌هاي اخلاقي به جاي توجه به سويه‌هاي فقهي و تاريخي برجسته است. اين رويكرد اخلاقي چه ويژگي‌هايي دارد؟

در يك كلام راه‌حل اساسي فضل‌الرحمان در پروژه اصلاح ديني، بازسازي يك نظام اخلاقي قرآن محور است. همان‌طور كه اشاره شد، او براي رسيدن به اين هدف، روش تفسير دو حركتي را ارايه مي‌دهد. روش هرمنوتيك يا روش تفسيري «دوحركتي» فضل‌الرحمان بر دو پيش فرض استوار است: اول اينكه آنچه در قرآن آمده يك كل منسجم است و بين اجزاي آن ارتباط وجود دارد. دوم اينكه روح يا پيام اين كل منسجم، پيامي اخلاقي براي انسان در تمام اعصار است. بر همين اساس، فضل‌الرحمان فهم و تفسيرهاي گذشته را به غفلت از اين دو پيش‌فرض متهم مي‌كند. اين غفلت باعث شده تا در برخي آموزه‌هاي اجتماعي-حقوقي مثل حقوق زنان تناقضي با روح و اخلاق زمان انسان معاصر ايجاد شود. فضل‌الرحمان با مطالعه قرآن در كنار سيره پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله گامي جديد از درك معنا و مراد قرآن برداشت. او كه علت انحطاط جوامع اسلامي را فاصله گرفتن از قرآن و راز اصلاح آن را بازگشت به قرآن مي‌دانست، با فاصله گرفتن از آراي فلاسفه سعي كرد با محور قرار دادن قرآن، نظامي اخلاقي و حقوقي متناسب با دنياي امروز بنا كند.

از ديد شما به عنوان پژوهشگري كه پيرامون آراي فضل‌الرحمان درباره قرآن تحقيق كرده‌ايد، نقاط قوت و ضعف رويكرد او چيست؟

اگرچه عده‌اي در اين امر كه فضل‌الرحمان را از دانشمندان مهم مسلمان در ميان دانشمندان اواخر قرن بيستم به شمار آورند، مردد هستند، اما به هر حال او به خاطر هوش، افكار قاطع، حافظه تحسين برانگيز و توانايي منحصر‌به‌فردش در تلفيق مسائل پيچيده به بيان روشن، فراموش نخواهد شد. او قادر به مخفي كردن باورهايش در برابر تعهد اخلاقي نسبت به حقيقت نبود. فضل‌الرحمان با صراحت در جست‌وجوي جنبه‌هاي انسان‌گرايانه اسلام بود. او با شور و شوق تمام، سعي بر يافتن تعادل معقول بين عقل و وحي داشت. من با نظر ابراهيم موسي در نقد فضل‌الرحمان كاملا موافقم. ابراهيم موسي، در سال 2009 با كمك انتشارات شيكاگو و اضافه كردن پيشگفتار بر اين كتاب، اقدام به چاپ مجدد آن كرد. ابراهيم موسي، پروفسور مطالعات اسلامي، استاد دانشگاه نوتردام است. وي عضو دپارتمان تاريخ و انستيتو كرك در مطالعات بين‌المللي است. او با رويكرد تاريخ‌گراي تجددگرايانه، خود را از روابط بومي- سنتي رها كرده و هر چيزي را كه با پيشرفت علمي و اقتصادي جوامع اسلامي مطابقت ندارد، رد كرده است. براي همين گاهي نگاه گزينشي به تحولات تاريخي داشته است.

 


محور انديشه فضل‌الرحمان همواره قرآن و دغدغه اصلي او ارايه روشي درست براي فهم و تفسير قرآن بود. تاثير متقابل وحي الهي و تاريخ يعني تاثير جامعه عصر نزول قرآن در الهام خدا به پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله در ذهن فضل‌الرحمان اين سوال مبنايي را پايه‌ريزي كرد كه چه طور اصول و ارزش‌هاي قرآن بدون هيچ كهنگي در جوامع اسلامي قابل اجراست؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون