كلمبيا آرژانتين را با دو گل مغلوب كرد
مسي مغلوب انديشههاي كيروش شد
علي ولياللهي
آنچه در ورزشگاه ايتايپاوا آرنا فونته نوآوا بر آرژانتين و كلمبيا گذشت، فارغ از نتيجه و برد دو بر صفر كلمبيا معاني ديگري را نيز در خود داشت. كلمبيا با كارلوس كيروش در اولين ديدار رسمياش موفق شد، يكي از اصليترين مدعيان كسب عنوان قهرماني كوپا آمهريكا را با نتيجه دو بر صفر شكست دهد. برد كيروش از اين جهت مهم بود كه ما ايرانيها دوست داشتيم، ببينيم كسي كه هشت سال مربي ما بود و تازه چند ماه پيش از ايرانيها خداحافظي كرد، با تيم جديدش چه كار ميكند. آيا باز هم سيستمي تدافعي خواهد داشت يا با توجه به قابليت ستارههاي بزرگش نظير خامس و فالكائو و كوادرادو براي نمايش فوتبال هجومي تلاش خواهد كرد. در طرف ديگر ما مسي را داشتيم. فوق ستارهاي كه هر جا باشد، حساسيتها را برميانگيزد. طرفداران مسي اميدوار بودند، فصل ضعيف او با بارسا از لحاظ كسب افتخار تيمي با كمك به آرژانتين پوشش داده شود. ضمن اينكه مسي و كيروش هم يك خرده حساب تسويه نشده از جام جهاني 2014 با هم داشتند كه بخشي از فرآيند حساسسازي بازي را بر دوش ميكشيد. همچنين اسكالوني را داشتيم كه اولين تجربه حضورش در يك تورنمنت معتبر را به عنوان سرمربي تجربه ميكرد. مربي 41 سالهاي كه وظيفه سنگين بيرون كشيدن آرژانتين از منجلاب چند سال اخير را به عهده گرفته است.
كلمبيا با دو گل راجر مارتينز و دووان زاپاتا آرژانتين را برد تا مسي مثل چند سال اخير با سري پايين راهي رختكن شود. مسي آبي و آسماني به تن، نه مسي آبياناري پوش. شايد در ديالوگهاي فوتبالي بعد از بازي بين مخاطبان فوتبال اين ديالوگ زياد شنيده شود كه «مسي آرژانتين، مسي بارسلونا نيست». اين جمله در زير متن ميخواهد بار تقصيرات شكستهاي آرژانتين را به گردن مسي بيندازد. اما يك نگاه ساده به بازي كلمبيا با آرژانتين اين سوال را پيش روي ما قرار ميدهد كه چرا انتظار داريد مسي آرژانتين مسي بارسلونا باشد؟ البته اين هم حرف تازهاي نيست. سالهاست كارشناسان فوتبال با مقايسه وضعيت كيفيت بازيكنان در آرژانتين و بارسلونا ميگويند، نميتوان از مسي انتظار داشت كه همانطور كه در بارسلونا كار ميكند در آرژانتين هم بدرخشد. اسباب و لوازم اين درخشيدن در آرژانتين فراهم نيست. با اين حال مخالفان با نشان دادن بازيكنان با كيفيت آرژانتين نظير ديماريا و ماسكرانو و اور بانگا كه كنار و پشت مسي حضور دارند، نظريه تنها بودن مسي در تيم ملي كشورش را زير سوال ميبرند. اما آيا وضعيت براي مسي در بامداد روز يكشنبه نيز به همين شكل بود؟
به تركيب آرژانتين نگاه كنيم. سيستم 2-4-4 خطي. با حضور دو سوپر مهاجم در خط حمله يعني آگوئرو و مسي. با چهار هافبك پشت سرشان. ديماريا، لنالدو پاردس، گوئيدو رودريگز و جيواني لوسلسو. غير از ديماريا كه بازيكن شناخته شدهاي محسوب ميشود، سه هافبك ديگر آرژانتين بازيكناني معمولي و در بهترين حالت استعدادهايي هستند كه هنوز به كمال نرسيدهاند. پاردس سابقه حضور در امپولي و زنيت سنپترزبورگ را دارد و تازه به پياسجي ملحق شده. رودريگز در ليگ نه چندان سطح بالاي مكزيك و در تيم آمهريكا توپ ميزند و لوسلسو به صورت قرضي در بتيس مشغول فعاليت است. چنين خط هافبكي كه وظيفهاش توپرساني و فضاسازي براي مهاجمان است در مقابل هافبكهاي كلمبيا نه كه مقابل تاكتيكهاي مرد باهوشي چون كارلوس كيروش شانس چنداني نميتوانستند داشته باشند. كما اينكه كيروش با هافبكهاي تيم ملي ايران كه به مراتب سطح پايينتري از بازيكنان كلمبيا دارند هم موفق شده بود، هافبكهاي خوب آرژانتين را در جام جهاني 2014 مهار كند. كيروش با يك بازي درگيرانه در مركز زمين اجازه حركت به مسي و آگوئرو را نداد. بعد وقتي كه حسابي عرق هافبكهاي جوان آرژانتين را در آورد با دو تعويض طلايي خورشيد آلبي سلسته را خاموش كرد. ميتوان گفت كه در تفكرات كيروش هيچ تغييري نسبت به زماني كه در ايران حضور داشت، ديده نشد. تنها تفاوت كيروش ايران با كيروش كلمبيا كيفيت بازيكنان بود كه نتيجه را رقم زد و اين نه تقصير مسي است نه آگوئرو. شايد بتوان گفت كه مسي ميتوانست روي يك موقعيت بادآورده گلزني كند و دقت كافي را نداشت، اما نميتوان مسي را عامل باخت تيمش دانست. كيروش فوتبالي را به تيم آرژانتين تحميل كرد كه نتيجهاش برد دو بر صفر تيمش بود. اسكالوني جوان هم خامتر از آن بود كه در شطرنج مرد پرتغالي حرفي براي گفتن داشته باشد. در چنين شرايطي طبيعي بود كه اسكالوني بعد از بازي بدون توجه به آنچه در زمين گذشته بود، به وضعيت چمن ورزشگاه گير بدهد. اما كيروش بعد از بازي گفت: «كلمبيا نشان داد چه تيم باشخصيتي است. تيم ما در طول بازي انضباط تاكتيكي داشت و همه بازيكنان ما آنچه از آنها انتظار ميرفت را انجام دادند. از اين گذشته در هر لحظه از بازي دو، سه بازيكن از تيم ما هر جا كه توپ بود، حضور داشتند. ما امروز نسبت به آرژانتين تيم بهتري بوديم.» در مقابل تيمي كه هافبكهاي خلاقي ندارد، اين بهترين راه است. كافي است بازيكن صاحب توپ را تحت فشار قرار داد تا حمله حريف خنثي شود. بعد هم انتقال سريع توپ به خط حمله و تمام و اين دقيقا كاري است كه كيروش و كلمبيا آن را انجام دادند.