برگزاري شبي از شبهاي بخارا به ياد شاهين سركيسيان
سروي كه زير بار حسد قامت خم نكرد
گروه هنر و ادبيات
به مناسبت انتشار مجدد سريال روزنه آبي و نمايشگاه شاهين سركيسيان در گالري جاويد، شبي از شبهاي بخارا اختصاص يافته است به تجليل از خدمات تئاتري و بنيادي در حوزه تئاتر نوين زندهياد شاهين سركيسيان از جمله هنرمندان مهم و البته همواره مهجورمانده هنر نمايش ايران كه نميتوان خدمات دلسوزانه و ارزندهاش بهويژه در زمينه آشنايي هنرمندان ايراني با تئاتر نوين جهان را انكار كرد. اگر در جهان سينما با عشاق فيلم يا همان سينهفيلها مواجه هستيم، شاهين سركيسيان را بحق بايد يك عاشق پروپاقرص تئاتر ناميد؛ چهرهاي كه به گفته دوستان و نزديكانش، وقتي در فرانسه مشغول تحصيل بود اندك پسانداز ماهيانه خود را نيز در راه خريد بليت و تماشاي تئاترها هزينه ميكرد. او در اين مسير به قدري جنونآسا ثابتقدم بوده كه نقل است حتي يك سالي در زمستان سوزان توان خريد لباس گرم نداشته و به گفته خودش زير پالتو و دور تنش روزنامه و مجله پيچده تا بتواند در برابر دماي هوا تاب بياورد و به تماشاي تئاتر بنشيند. ميخواهم بگويم تئاتر و فرهنگ ايران در سالهاي حدود 1315 با چنين عاشق پاكباختهاي مواجه بود ولي عدهاي كه آن زمان امكاناتي در اختيار داشتند عامدانه ناديدهاش گرفتند تا زير تيغ حسد و كينه و باندبازي نابود شود. شاهين سركيسيان در ورناي بلغارستان از مادر و پدري ارمنيتبار متولد شد، بعدها براي تحصيل در رشته حقوق به كشور فرانسه رفت اما تئاتر تمام هوش و حواسش را معطوف خود كرد. ترجمه آثاري از هنريك ايبسن، آلفرد ژاري، آگوت استريندبرگ، ژان كوكتو، فرانسوا گروسور همه نشاندهنده ذهن نوگرا و گرايش سركيسيان به شكل و شيوه نمايشي است كه آن سالها در ايران چندان شناخته نميشد و به همين علت او را بايد پيشگام معرفي تئاتر نوين و مدرن جهان به هنر ايران تلقي كنيم. چنانچه بعدها افرادي مانند آربي اوانسيان به عنوان محصول كلاسهاي خانگي آموزشي او خود به نوعي جايگاه هنرمندان آوانگارد تئاتر ايران در دهه 40 شمسي را تصاحب كردند. او پس از بازگشت به ايران در سال ۱۳۱۵ خورشيدي (۱۹۳۶ ميلادي) به عنوان منتقد هنري در نشريه «ژورنال دو تهران» مشغول به كار شد و همزمان همكاري خويش را با گروههاي تئاتر «فردوسي» «سعدي» و «آناهيد» آغاز كرد. سركيسيان در اوايل سالهاي ۱۳۳۰ خورشيدي (۱۹۵۱ ميلادي) با همكاري عدهاي از جوانان علاقهمند به تئاتر، از جمله خجستهكيا، علي نصيريان، جمشيد لايق، عباس جوانمرد، بيژن مفيد و جعفر والي شروع به تمرين نمايشنامههايي از ادبيات جهان و تشكيل جلسات بحث و گفتوگو پيرامون مسائل مطرح در تئاتر معاصر و بهطور كلي هنر تئاتر كرد اما از آنجا كه عدهاي! امكانات را از او دريغ ميكردند، كلاسها بعضا در منزل مادرياش برگزار ميشد كه معمولا تا طلوع خورشيد ادامه داشت. جمشيد لايق درباره استاد خود گفته است: براي ما شاگردانش تنها افسوسي تلخ باقي مانده است، دريغي بزرگ، كوتاهي، كمكاري و بيانصافي در حق اين مرد بزرگ. ياد و خاطره او هميشه روحم را معذب ميكند. هرچه كردم، نتوانستم دين خود را ادا كنم؛ حتي با چاپ كتابي دربارهاش.