• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4398 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۴ تير

آخرين شانس‌هاي اروپا

ايران و 1 + 4 با پايان دوره صبر راهبردي، تشديد تنش را تجربه مي‌كنند

سارا معصومي

هر يك ساعت چند خبر درباره ايران در رسانه‌هاي بين‌المللي منتشر مي‌شود. تهران پس از روزهاي تلاش 1+5 براي رسيدن به توافقي با آن دوباره به سر خط دايمي اخبار بازگشته و اين‌بار خبرها يا پيرامون نزديك شدن به پايان توافق هسته‌اي است يا جنگ و درگيري ميان ايران و ايالات متحده امريكا. توافق هسته‌اي ميان ايران و 1+4 (برجام) در حالت اغما به سر مي‌برد و همزمان امريكا نيز شطرنجي خطرناك را با مهره‌هاي باقيمانده روي صحنه پيش‌ مي‌برد. فرجام برجام، مسير درگيري‌هاي منطقه‌اي و امنيت تنگه هرمز و سلامت جريان نقل و انتقال نفت در سايه تحريم نفتي ايران موضوعاتي هستند كه اين روزها نه فقط بازيگران حاضر در برجام بلكه غيربرجامي‌هاي منتفع از امنيت منطقه و خليج‌فارس را هم درگير خود كرده‌اند.

 

روزهاي پاياني گام نخست ايران

توافق هسته‌اي از روز 18 ارديبهشت 1398 با كاهش سطح تعهدات برجامي ايران وارد فاز جديدي شد. تهران 60 روز بازه زماني در اختيار كشورهاي باقيمانده در برجام قرار داد تا تعهدات فراموش‌شده خود در توافق هسته‌اي را به ‌جا آورند. اين شمارش معكوس روز 6 تير (پنجشنبه) به پايان مي‌رسد و صبح روز 7 تير، برجام يا به حالت اوليه بازگشته يا ايران گام دوم از مراحل كاهش سطح تعهدات را برداشته است. شروط تهران مشخص است: عادي‌سازي روابط بانكي و مالي به اضافه بازگشت شرايط فروش نفت به قبل از خروج امريكا از توافق هسته‌اي. در حالي كه كمتر از 72 ساعت تا پايان زماني گام نخست ايران باقي مانده، اروپايي‌ها همچنان در پاسخ به سوال درباره وارد فاز اجرايي شدن سازوكار مالي براي كار با ايران موسوم به اينستكس مي‌گويند: به‌زودي برخي از منابع ايراني مي‌گويند نخستين تبادل مالي در قالب اينستكس تا پايان هفته انجام خواهد شد و با تخصيص اعتبار بيشتر به اين پروژه مي‌توان به كارايي نسبي آن در ميدان عمل اميدوار بود. سه كشور اروپايي در حالي بر مساله حفظ توافق هسته‌اي اتفاق نظر دارند كه به نظر مي‌رسد ساير مسائل غيربرجامي ميان آلمان و فرانسه با بريتانيا شكاف‌هايي ايجاد كرده است؛ شكاف‌هايي كه نمونه آن را در اظهارات چند هفته اخير مقام‌هاي انگليسي به خصوص جرمي هانت، وزير خارجه و نامزد پست نخست‌وزيري اين كشور شاهد هستيم. در حالي كه جنب و جوش اروپايي‌ها براي عملياتي كردن اينستكس در وعده‌هاي شفاهي و تنوع و تعدد سفر مقام‌هايي از سه كشور خلاصه شده، مديران سياسي 6 كشور روز جمعه 7 تير در وين گردهم مي‌آيند تا يا خبر گشايش جدي در پرونده برجام و بازگشت ايران به وضعيت قبل از 18 ارديبهشت را گزارش بدهند يا از ورود ايران به گام بعد سخن بگويند. به گفته مقام‌هاي ايراني، جلسه كميسيون مشترك برجام براي نخستين‌بار از زمان كاهش تعهدات برجامي ايران در حالي برنامه‌ريزي شده كه تهران به صراحت به پايتخت‌هاي 1+4 اعلام كرده به دنبال «نمايش گشايش اقتصادي» نيست و به عكس‌هاي مديران سياسي 6 كشور دور يك ميز نياز ندارد بلكه آنچه در وين در آخر هفته رخ مي‌دهد بايد دستاوردي ملموس و ميداني براي ايران باشد. برخي منابع آگاه در وزارت‌خارجه ايران پيش‌بيني مي‌كنند كه نشست روز 7 تير نشستي چالشي براي تهراني باشد كه مي‌گويد دوره صبر به سر آمد و اروپايي كه ظاهرا نمي‌تواند از زير سايه سياسي و اقتصادي امريكا خود را خلاص كند.

 

از سياست تعامل تا صبر راهبردي

آيا ايران و 1+4 در حال بازگشت تدريجي به شرايط پيش از توافق هسته‌اي هستند؟ مسير تعاملي كه با توافق به دست آمده در جولاي سال 2015 آغاز شده بود تا جولاي سال 2019 به مسير تقابل قديمي تبديل خواهد شد؟ پاسخ به اين سوال‌ها را بايد در رفتار ايالات متحده امريكا در دو سال گذشته و البته تعلل 1+4 جست‌وجو كرد. به گفته كارشناسان، ايران و غرب با برجام آغاز دوره تعامل را تجربه كردند؛ دوره‌اي كه البته با مشخص شدن رياست‌جمهوري دونالد ترامپ به دولت مستعجل تبديل شد. با كناره‌گيري امريكا از توافق هسته‌اي با ايران، سياست تعاملي كه مبناي كار ايران و 1+5 وقت قرار گرفته بود با اختلال‌هايي روبه‌رو شد. به‌طور خلاصه مي‌توان رابطه ايران و غرب از ماه‌هاي منتهي به حصول برجام در جولاي سال 2015 تا امروز را در سه مرحله توصيف كرد: 1- تعامل 2- صبر راهبردي 3- تشديد تنش (escalation). دوره صبر راهبردي ايران از 18 ارديبهشت سال گذشته با كناره‌گيري امريكا از توافق هسته‌اي آغاز شد و تا 18 ارديبهشت سال جاري ادامه پيدا كرد اما با كاهش سطح تعهدات برجامي ايران عملا به پايان رسيد. در دوره 365 روزه صبر راهبردي يا استراتژيك سوال بسياري از منتقدان برجام و حتي ناظران اين بود كه چرا با وجود بازگشت تحريم‌هاي هسته‌اي و تعلل 1+4 در جبران نبود امريكا در توافق هسته‌اي در حالي كه ايران از منافع اقتصادي برجام منتفع نمي‌شود، تهران همچنان توافق را حفظ كرده است؟ پاسخ اهل فن به اين سوال در تامين منافع راهبردي ايران نهفته است؛ به زبان ساده‌تر مي‌توان گفت كه اين منافع راهبردي و تا حدودي غيربرجامي ايران از برجام بود كه دوره يك‌ساله صبر راهبردي يا استراتژيك را رقم زد. تحولاتي كه امروز پيرامون ايران رخ مي‌دهد حقانيت تصميم تهران را در يك سال گذشته اثبات كرده است. صبر راهبردي ايران در يك سال گذشته دست ما را در تحولات امروزي بالاتر برده و همين امر باعث شده كه تلاش‌هاي امريكا براي شكل دادن به اجماعي عليه ايران در مسائل مختلف مانند يمن، حمله به تانكرهاي نفتي در بندر الفجيره يا هدف قرار گرفتن نفتكش‌ها در درياي عمان ره به جايي نبرد. صبر راهبردي ايران در كنار برچيده‌شدن قطعنامه‌هاي شوراي امنيت عليه ايران در برجام مانع از اين شد كه اجماع بين‌المللي عليه ايران شكل بگيرد يا چهره‌اي مانند دونالد ترامپ با تندروهاي ضدايراني كمين كرده در كاخ سفيد بتوانند با استناد به اين قطعنامه‌ها، استفاده احتمالي از گزينه نظامي عليه ايران را مشروع بدانند. به عنوان نمونه اگر قطعنامه 1929 همچنان عليه ايران در شوراي امنيت وجهه قانوني داشت دونالد ترامپ ساده‌تر از امروز مي‌توانست از كارت آن براي مشروع نشان دادن گزينه نظامي ولو محدود عليه ايران استفاده كند.

يكي ديگر از فوايد صبر راهبردي ايران، نزديك شدن بيشتر به تاريخ برگزاري انتخابات امريكا در سال 2020 بود. ايران برخلاف برخي گمانه‌زني‌ها مبني بر اينكه تهران تا مشخص شدن نتيجه انتخابات رياست‌جمهوري 2020 در برجام باقي مي‌ماند به اميد آنكه رييس‌جمهور بعدي مردي يا زني از تبار دموكرات‌هاي هم‌حزب باراك اوباما (معمار امريكايي برجام) باشد چنين دورنمايي را در ذهن نداشته اما صبر راهبردي ايران در سه سال گذشته باعث شد امروز پرونده ايران در حالي همچنان مفتوح اما در بن‌بست روي ميز دونالد ترامپ قرار داشته باشد كه تصميم‌هاي رييس‌جمهور امريكا درباره ايران پيش از اجرا با اين مكث روبه‌رو مي‌شود كه آيا اين تصميم منجر به ريزش يا رويش آراي من در انتخابات مي‌شود؟

يكي ديگر از دلايل پايان دوره صبر راهبردي ايران اقدام امريكا در تلاش براي به صفر رساندن صادرات نفتي ايران بود؛ اقدامي كه با لغو معافيت‌هاي تحريمي 8 كشور رقم خورد و به زبان ساده كاسه صبر ايران را لبريز كرد تا تهران زنگ خطر برجام را براي جامعه جهاني به صدا درآورد.

تشديد كنترل شده تنش؟

اين روزها اخبار پيرامون ايران هيچ‌كدام از حيث رسانه‌اي اخبار به اصطلاح گل و بلبلي به حساب نمي‌آيد. يا تهران با كاهش از سطح تعهدات برجامي تلويحا 1+4 را تهديد مي‌كند يا اروپايي‌ها هم در ديدارهاي خصوصي و هم محافل عمومي از موجود بودن گزينه ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت سخن مي‌گويند يا ناظران با توجه به افزايش سطح اصطكاك تهران و واشنگتن مي‌گويند شايد جنگي در راه باشد. در اين ميان عده‌اي مانند آبه شينزو، نخست‌وزير ژاپن يا برخي نمايندگان كشورهاي اروپايي كه در چند هفته اخير به تهران آمده‌اند به دنبال كاستن از سطح تنش هستند، عده‌اي مانند بنيامين نتانياهو، نخست‌وزير رژيم اسراييل در ديدار با جان بولتون، مشاور امنيت ملي امريكا به عادت بزرگنمايي تهديد ايران ادامه مي‌دهند و عده‌اي هم مانند مايك پمپئو با سفر به عربستان و امارات اجماعي عليه تهران را جست‌وجو مي‌كنند. تهران در اين ميانه ناظر ساكتي نيست كه روند تحولات پيراموني خود را به نظاره نشسته باشد. اگر اين امريكا بود كه در يك سال گذشته (تا روز 18 ارديبهشت جاري) سطح رابطه با تهران را با انواع اقدام‌هاي منفي اقتصادي، سياسي، امنيتي و نظامي بالا برد اين تهران بود كه از صبح نوزدهم ارديبهشت بازي را با كاستن از سطح تعهدات برجامي منطبق با حقوق حقه در برجام (بندهاي 36 و 37) در دست گرفت. در حال حاضر مي‌توان گفت كه ايران و جامعه جهاني به خصوص كشورهاي باقيمانده در برجام يا كشورهايي كه از بي‌ثباتي و اوضاع متزلزل در منطقه غرب آسيا تاثير مي‌پذيرند در حال تجربه دوران «تشديد تنش» هستند. دوره‌اي كه به نظر مي‌رسد تاكنون تنش آن كنترل شده بوده اما هيچ ضمانتي براي مديريت دايمي آن وجود ندارد و به زبان ساده مانند راه رفتن همه روي ‌بندي باريك است. مختصات اين دوره چيست؟ در اين دوره نه تنها تشديد مشكلات موجود رقم مي‌خورد بلكه ابعاد آن نيز وسيع‌تر مي‌شود. هدف نيز ورود بازيگران درگير به دوره تشديد تنش و نيل اهدافي است كه پيش از اين دوره با راه‌هاي ديگر حاصل نشده‌اند. اصلي‌ترين مخاطره اين دوره كه آن را به قماري براي همه تبديل مي‌كند كنترل ناپذيري يا عدم مديريت آن است. به گفته كارشناسان اگر طرفين مخاصمه در اين دوره نتوانند مهره‌هاي چيده‌شده به منظور رسيدن به هدف تعيين‌شده را حساب شده جابه‌جا كنند، امكان تخريب روند و چرخش نتيجه از برد – برد به باخت – باخت براي همه وجود دارد.

در حال حاضر برجام روزهاي تشديد تنش را تجربه مي‌كند و هدف ايران از برهم زدن روند اجراي تعهدات نه تخريب توافق بلكه نجات آن از طريق متوازن‌سازي داده‌ها و ستانده‌ طرف‌هاي باقيمانده بوده است. هرچند كه در رسانه‌هاي بين‌المللي در سه هفته گذشته به خصوص ده روز اخير پس از تعيين تاريخ 6 تير براي ورود به گام دوم اين‌گونه القا شد كه تهران در مسير تخريب برجام با كاستن از سطح تعهدات قرار گرفته اما نگاهي به گام نخست و حتي جزييات گام دوم اعلام شده از سوي ايران نشان مي‌دهد كه تهران از ميان گزينه‌هاي متعدد براي كاستن از سطح تعهدات برجامي دست به انتخاب مواردي زده كه برگشت‌پذيري آسان و سريع دارند.

فرجام تنش درر ابطه ايران و اروپا

سوال اينجاست كه آيا خروج برجام از دوره صبر راهبردي ايران به دور تشديد تنش ضمانتي بر بقاي آن است يا خير؟ اگر اروپايي‌ها مانند يك سال گذشته تعهدات را در ايستگاه وعده‌هاي شفاهي متوقف نگه دارند گام بعدي چيست؟ آيا تهران از مسيري كه آمده بازمي‌گردد يا از سطح توقعات مطرح شده مي‌كاهد؟ به گفته مقام‌هاي وزارت خارجه و شوراي عالي امنيت ملي تصميم ايران براي كاستن از سطح تعهدات برجامي تصميم ملي و غيرقابل بازگشت تا حصول نتيجه است. در چند روز گذشته از محمد جواد ظريف وزير خارجه تا علي شمخاني، دبير شوراي عالي امنيت ملي، از سيد عباس عراقچي، معاون سياسي وزير خارجه تا كمال خرازي، رييس شوراي راهبردي روابط خارجي در ديدارها و موضع‌گيري‌ها اعلام كرده‌اند كه تصميم برجامي اخير ايران توقف‌پذير نيست. اين موضع واحد در حالي از ايران به گوش مي‌رسد كه چهره‌هايي چون امانوئل ماكرون رييس‌جمهور فرانسه يا آنگلا مركل صدراعظم آلمان تهديد كرده‌اند كه اقدام‌هاي برجامي اخير ايران در صورت تداوم با تبعاتي همراه خواهد بود. همزمان ما شاهد موضع‌گيري‌هاي تند و تيز از سوي چهره‌هاي سياسي در بريتانيا هستيم و به عنوان نمونه جرمي هانت در چند روز اخير بارها ايران را به دست داشتن در حمله به نفتكش‌ها در درياي عمان متهم كرده و در ماجراي ساقط شدن پهپاد جاسوسي امريكا توسط ايران نيز در موضع‌گيري عجولانه از روايت امريكايي دفاع كرد. در داخل ايران اين خوش‌رقصي‌هاي بريتانيا با نگاهي به تحولات داخلي در اين كشور تفسير مي‌شود. لندن اين روزها شاهد ماراتني سياسي براي يافتن جايگزين ترزا مي، نخست‌وزير است و همزمان بن‌بست در پرونده خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا (برگزيت) هم بر مشكلات سياسي اين كشور در اتحاديه افزوده است. در چنين شرايطي چهره‌هاي در راس مانند جرمي هانت تلاش مي‌كنند حمايت دونالد ترامپ از خود را با مواضعي ايران‌ستيزانه اجاره كنند. با اين‌همه براي ايران تروييكاي اروپايي، مجموعه‌اي هستند كه بايد تا روز 6 تير به تعهدات برجامي خود به رغم تمام سر و صداها و انتقادها از رفتار ايران عمل كنند.

مجموعه 1+4 براي رسيدن به راهكارهايي جهت درآمدزايي ايران از نفت و همچنين عادي‌سازي تبادل‌هاي مالي و بانكي ايران بيش از يك سال فرصت داشته و در اين فرصت پيشنهادهاي درخوري با قابليت اجرايي مطرح شده‌اند. در حال حاضر بايد اعتباري در سازوكار مالي ايجاد شده با نام اينستكس قرار بگيرد تا تهران بتواند از اجرايي شدن آن سخن بگويد. كارشناسان دو راه براي تخصيص اعتبار به اين سازوكار معرفي كرده‌اند: 1- خريد نفت از ايران (در شرايطي كه كشورها به دليل تحريم نفتي امريكا ريسك آن را نمي‌پذيرند مي‌توانند اقدام به پيش‌خريد نفت كنند و وجه آن را به عنوان اعتبار در اينستكس قرار بدهند، در چنين شرايطي مي‌توانند بعدها نفت خريداري شده از ايران را تحويل بگيرند) 2- تخصيص اعتبار نقدي.

در حالي كه روز گذشته چهره‌اي مانند هايكو ماس، وزير خارجه آلمان و پيش‌تر از او فدريكا موگريني مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا وعده داده بودند كه اين سازوكار به زودي نخستين تراكنش مالي خود را انجام مي‌دهد بايد ديد آيا تا روز 6 تير اين وعده با تاخيري يك‌ساله سرانجام محقق مي‌شود يا خير؟ در شرايطي كه 1+4 نتواند تا پايان دوره زماني گام نخست ايران به تعهدات خود عمل كند تهران به شكل خودكار وارد گام دوم مي‌شود كه اصلي‌ترين پايه آن عدم اعتنا به محدوديت در سطح غني‌سازي (67/3) خواهد بود. پس از ورود ايران به اين مرحله هرچند كه بازهم برگشت‌پذيري ممكن است اما مي‌توان آن را به تشديد بيشتر تنش تعبير كرد. در اين دوره مديريت فضاي سياست خارجي حساس‌تر مي‌شود و با توجه به تلاش تندروهاي نشسته در تل‌آويو، واشنگتن، ابوظبي و رياض يك اشتباه كوچك مي‌تواند شرايط غيرقابل كنترل را هم بر فضاي برجام و هم تحولات منطقه‌اي حاكم كند.


محمدجواد ظريف:

اروپا بايد با عواقب عدم اجراي تعهداتش روبه‌رو شود

محمدجواد ظريف وزير امور خارجه روز گذشته در حاشيه مراسمي در وزارت‌خارجه در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره فرجام برجام و وضعيت اجرايي شدن سازوكار مالي براي كار با ايران گفت: اينستكس يك گام مقدماتي بود كه حتي اگر به صورت كامل اجرا مي‌شد، گوشه‌اي از تعهدات اتحاديه اروپا و كشورهاي عضو اتحاديه اروپا در برابر آنچه در برجام و بعد از خروج امريكا از برجام تعهد كردند را نمي‌پوشاند. تاخير مجدد در اجراي اينستكس نشان مي‌دهد اروپايي‌ها نه توان و نه اراده‌اي براي پيشبرد آن دارند. بر همين اساس ايران آنچه در چارچوب ماده ۳۶ برجام مطرح كرد را ادامه مي‌دهد. البته اروپايي‌ها هر وقت باور كنند كه بايد براي حفظ امنيت خود هزينه كنند و در مسير اجراي تعهدات‌شان اقدام كنند، ما اعلام كرديم اقدامات ما قابل بازگشت است. معتقديم الان دليل كافي براي اروپايي‌ها وجود دارد كه اقدام كنند و بپذيرند در صورتي كه تعهدات‌شان را اجرا نكنند حتما بايد با عواقب عدم اجراي تعهدات‌شان روبه‌رو شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون