رييس شوراي استان تهران ميگويد: مسائلي مثل آب كه در خود شهر تهران نيز مساله است. موضوعاتي مثل سهم حقآبه، مشكلاتي كه در تامين آب در سطح كلان وجود دارد و... اين يكي از مهمترين معضلات هر 16 شهر تهران است. يكي ديگر از مسائل مشترك موضوع حمل و نقل عمومي در شهرستانها بود. در اين مورد هم ما موضوع احداث مترو در اسلامشهر را پيگيري كردهايم و آن را دنبال ميكنيم. اين مساله از آن جهت مهم است كه بسياري از مردم شهرهاي اطراف هر روز براي كار به تهران ميآيند و شب برميگردند و اين يكپارچهسازي سيستم حمل و نقل عمومي ميتواند به كاهش ترافيك در ساعتهاي اوليه صبح و ساعتهاي بعد از تعطيلي ادارات به شدت موثر باشد. اين تحصيلكرده روانشناسي در مقطع دكترا از دانشگاه الزهرا همچنين ميافزايد: يكي ديگر از مسائلي كه همراه با شوراي شهر تهران، در شوراي استان تهران هم پيگير آن هستيم، موضوع ساماندهي دستفروشهاست كه قبلا در شوراي شهر تهران و براي پايتخت مصوب شده بود و ما هم آن را براي شهرستانهاي ديگر استان بومي كرديم كه اميدواريم به زودي در صحن مطرح شود.
به نظر شما مهمترين دستاوردي كه شوراي استان تهران در طول دو سال و نيم گذشته داشته چه بوده است؟
اول از هر چيز بايد به اين نكته اشاره كنم كه شوراهاي استان تهران با هدف هماهنگي و نظارت بر دستگاههاي مختلف تشكيل شده است.
دستگاههاي شهري؟
نه، تمامي دستگاهها.
يعني شما ميتوانيد روي عملكرد دستگاههاي دولتي شهرستانهاي تهران هم نظارت داشته باشيد و از آنها جواب بخواهيد ؟
بله، براي همين است كه گفته ميشود سطح نظارتي و هماهنگي شوراهاي استان از شوراهاي شهر بيشتر است.
ولي در مورد دستاوردهاي شوراي استان تهران صحبتي نكرديد؟
ما سعي كرديم در تمام اين مدت به نسبت ظرفيتها و زيرساختهاي موجود قدم برداريم . به نظرم مهمترين كاري هم كه در همين چارچوب انجام شده، بازتعريف نهاد شوراها و تلاش براي اعتباربخشي به شوراي استان تهران بوده است. اين اعتباربخشي هم از طريق ارتباطهايي كه با دستگاههاي مختلف و مديركلهاي شهرستان تهران برقرار شده، رخ داده است . حتي اگر شوراي استان تشخيص دهد كه استاندار بايد در جلساتي حضور داشته باشد، بايد اين اتفاق بيفتد.
اگر حضور پيدا نكند؟
تخلف اداري محسوب شده و قابل پيگيري است. همانطور كه گفتم به لحاظ نهادي شوراي استان تهران با ظرفيت موجود عملكرد قابل دفاعي داشته است. مثلا براي نخستينبار در اين دوره شوراي استان تهران، كميسيونهاي تخصصي شكل گرفتند كه در نوع خودشان بسيار مفيد بودند.
از مشكلات ساختاري و اداري كه بگذريم، مسلما شهرستانهاي استان تهران هم مشكلاتي دارند. به نظر شما مهمترين مشكلات شهرستانهاي تهران كدامند؟
برخي از اين مشكلات با تهران مشتركند. مثل مشكل آب كه اكثر شهرستانهاي تهران با آن دست به گريبان هستند . موضوعاتي مثل سهم حقآبه، مشكلاتي كه در تامين آب در سطح كلان وجود دارد و... اين يكي از مهمترين معضلات هر 16 شهر تهران است. يكي ديگر از مسائل مشترك موضوع حمل و نقل عمومي در شهرستانها بود. در اين مورد هم ما موضوع احداث مترو در اسلامشهر را پيگيري كردهايم و آن را دنبال ميكنيم. اين مساله از آن جهت مهم است كه بسياري از مردم شهرهاي اطراف هر روز براي كار به تهران ميآيند و شب برميگردند. يكپارچهسازي سيستم حمل و نقل عمومي ميتواند به كاهش ترافيك در ساعتهاي اوليه صبح و ساعتهاي بعد از تعطيلي ادارات به شدت موثر باشد. اين طرح قبلا از طريق شوراي شهر تهران هم مطرح بوده است و الان مهندس هاشمي، رييس شوراي شهر هم به شدت پيگير آن هستند.
ديگر پيگيري چه مسائلي بودهايد؟
يكي ديگر از مسائلي كه همراه با شوراي شهر تهران، در شوراي استان تهران هم پيگير آن هستيم، موضوع ساماندهي دستفروشهاست كه قبلا در شوراي شهر تهران و براي پايتخت مصوب شده بود و ما هم آن را براي شهرستانهاي ديگر استان بومي كرديم كه اميدواريم به زودي در صحن مطرح شود. از ديگر مسائلي كه ما پيگير آن بوديم بحث مديريت بحران و بحث پيشگيري است . چيزي كه شايد در تراكم كاري شهر تهران كمتر به آن پرداخته شده ولي ما از آغاز كار شوراي استان اين موضوع را در دستور كار خودمان قرار داديم، چرا كه اصولا هر يك از شهرستانهاي استان تهران ويژگيها و ضرورتهاي خاص خودشان را دارند و بايد برنامههاي ويژهاي جهت مواقع بحران، برايشان طراحي شود. بايد الگوي پايش بحران داشته باشيم. چرا؟ چون آنچه در بالادست تهران ممكن است بيخطر باشد، ميتواند در پاييندست تهران خطرآفرين باشد، مثل بارندگي. بارندگي ممكن است براي شهرستانهاي شمالي شهر خطري نداشته باشد ولي همان بارندگي زماني كه به شهرستانهاي جنوبي تهران سرازير ميشود، ميتواند واقعا خطرآفرين باشد و فاجعهاي را رقم زند. در همين بارندگيهاي اخير اگر تمهيدات لازم در شهرستانهاي تهران صورت نگرفته بود، با وجود لايروبيهايي كه در تهران شده بود، مسلما با مشكل مواجه ميشديم.
با تمام اين احوال به نظر ميرسد در برخي نهادها فضاي منفي عليه شوراها وجود دارد و تلاشهايي براي محدودسازي آنها شكل گرفته است. شما چنين تحليلي داريد؟
بله، وقتي كه جايگاه نهاد شورا هنوز بعد از پنج دوره هنوز براي بسياري از نهادها و ارگانها پذيرفته شدني نيست و رويكردشان به سمت محدود كردن و فانتزي كردن شوراها بوده است، چه تحليل ديگري ميتوان داشت. استدلال اين دستگاهها هم اين است كه اعضاي شوراها تخلف ميكنند. سوال من اين است كه مگر مديران ساير دستگاهها تخلف ندارند؟ پس چرا كسي مخالف ادامه فعاليت آنها نيست؟ ضمن اينكه قانونگذار پيشبينيهاي لازم براي برخورد با متخلفان را هم كرده است. در ساختار شوراها هياتهاي حل اختلاف مرجع رسيدگي به تخلفات اعضا هستند. چطور در ساير دستگاه، اگر تخلفي صورت گيرد، از سوي همان دستگاه موضوع پيگيري ميشود و كسي دخالتي در آن نميكند ولي وقتي كه تخلفي در شوراها رخ ميدهد يا اتهامي مطرح شود، همه خود را محق ميدانند كه در مورد آنها اظهارنظر كنند. ضمن اينكه بسياري از «اتهامات» ممكن است اصلا ثابت نشود و جنبه جرم نداشته باشد. متاسفانه در بسياري از موارد در مرحله بررسيهاي اوليه اين اخبار منتشر شده و باعث شده وجهه اعضاي شوراها در شهرستان و حتي روستاي خود واقعا مخدوش شود . مثلا در برخي از اين پروندهها، تعدادي از اعضا در بخشهاي مختلف شهرستان به خاطر اينكه نظام مشخصي براي پرداخت سهم ارزش افزوده نداريم و پول به حساب شخصي آنها واريز ميشود، مورد پيگرد قانوني هستند. البته ما منكر برخورد با متخلفان نيستيم و به شدت هم با آنها برخورد ميكنيم ولي معتقديم كه نبايد غيرمنصفانه برخورد شود. از سويي نسبت جمعيتي اعضايي كه متخلف تشخيص داده و لغو عضويت شدهاند، در مقابل كل جمعيت شوراهاي استان تهران رقم بسيار كوچكي است و به كمتر از 5 درصد هم نميرسد. بايد شوراي عالي استانها كمي فعالانهتر عمل كند.