نظارت تكنولوژيكي تنها موردي است كه كنگره چند قطبي امريكا ممكن است بر آن اتفاق نظر داشته باشند. ترامپ اخيرا اعلام كرده است: «ما بايد از گوگل و فيسبوك و ساير شبكهها استفاده كنيم و اين كار را خواهيم كرد.» سناتور اليزابت وارن، كانديداي دموكرات رياستجمهوري، تجزيه كمپانيهاي تكنولوژيكي را محور مبارزات انتخاباتي خود قرار داده است. حتي رقيب و رفيق سيليكون ولي، «پيت بوتيگيگ»، نيز درخواست محدوديتهايي بر قدرت اين صنعت دارد.
براي امريكاييها اما اين نظرات دورنماي يك نظارت سختگيرانه و ناخوشايند است كه ممكن است در آينده دچار آن شوند. اما نميدانند كه اين چيزي نيست كه در واقعيت روي داده باشد و اين نظارت در واقع هميشه وجود داشته و در دهههايي از بين رفته يا نقشش كمرنگ شده است. در طول تاريخ صنعت فناوري در ايالات متحده امريكا، دولت همواره يك نظارتكننده، تامينكننده و شريك بااهميت براي صنعت فناوري اطلاعات بوده. اما مدافعان تجزيه فناوري برتر اغلب به نمونههايي اشاره ميكنند كه قانون ضد تراست در قرن بيستم بر آنها اعمال شد. البته اين فشارها بايد هوشمندانه عمل شود. هنگامي كه كنگره براي اولين بار به موضوع اطلاعات محرمانه كامپيوتر در دهه 1960 پرداخت، تمركز او بر اطلاعات سرگردان كامپيوتري دولت فدرال بود. قانونگذاران توجه كمي داشتند به آنچه بخش خصوصي با اطلاعات شخصي انجام ميداد يا ميتوانست انجام دهد.
آنها تصور اندكي داشتند از اينكه زماني كه اين پايگاههاي دادهها بخشي از يك سيستم شبكه ارتباطي شوند چه پيش خواهد آمد.
اگر قانونگذاران در زمان خود توجه بيشتري بر بعضي از افراد متخصص كامپيوتر ميكردند، عملكرد آنان نيز ممكن بود متفاوت باشد. «پل باران»، يك دانشمند علوم كامپيوتري معاصر در سال 1966، درباره خطرات شبكههاي كامپيوتري اخطار داد. او ميگفت: «استفاده نادرست از اطلاعات حتي به ميزان كم ميتواند ضررهاي غيرقابل جبراني به بار آورد. اطلاعات به راحتي قابل جعل هستند. به سرعت باز توليد شده و به طور گسترده و با هزينه اندك منتقل ميشوند». باران ميدانست درباره چه صحبت ميكند؛ چند سال بعد او كمك كرد اينترنت طراحي شود. نسخههايي را كه او در آن زمان با جزييات پيشنهاد كرد (رمزگذاري پايهاي تمام فايلها، ويرايش به طور تصادفي از بيرون، مكانيزمي كه درخواستهاي اطلاعاتي غيرمعمول را تحت نظر داشته باشد) ميتوانست تراژدي دنياي آنلاين را تغيير دهد.
تكنولوژي هميشه سريعتر از سرعت قانونگذاران حركت ميكند. پاسخ اين معما اين است كه حرفهاي متخصصان را در آغاز كار بشنويم و در بهروز رساني قوانين به منظور همراهي با واقعيتهاي تكنولوژيكي جاري هوشيار باشيم.
نتيجهاي كه ميگيريم اين است كه قوانين حاكم بر اينترنت براي عصر دات كام معني داشتند و حالا ديگر كاربردي ندارند. دنياي آنلاين امروز عمدتا در اوايل دهه 1990 پايهريزي شد، زماني كه حكومت درهاي اينترنت را به روي فعاليتهاي تجاري باز كرد و قوانيني را بر مبناي زيرساختهاي آن نوشت. اين قانون شامل بخش 230 از قانون اعتماد در ارتباطات سال 1996 است كه ميگويد: «هيچ ارايه دهنده اينترنت يا سيستم عاملي نميتواند انتشاردهنده اطلاعات شخص سومي باشد كه در آن سايت واقع شده است.»
زمان رياستجمهوري كلينتون، سيليكون ولي با قدرت اقناعكنندگي خود و لابيگري در ميان قانونگذاران واشنگتن توانست از مرزهاي الكترونيكي خود در مقابل كمپانيهاي حريص مخابراتي حمايت كند. سردمداران دات كام فرياد زدند: «بر ما نظارت نكنيد و بگذاريد ما بر خودمان نظارت كنيم» و قانونگذاران موافقت كردند.
تا قبل از آن حكومت امريكا به طور جدي بر ساير رسانههاي ارتباطي مانند راديو، تلويزيون و تلفن نظارت داشت. اما كنگره تصميم نداشت عصر رو به رشد اينترنت را در دهه 1990 با همان استاندارد حفظ كند. اين حركت در آن زمان عاقلانه بود. زماني كه قانون 230 به اجرا گذاشته شد، گوگل و فيسبوك وجود نداشتند. يك سال از فعاليت وبسايت آمازون ميگذشت. از آنجا كه سيستمهاي عامل آنلاين نسبت به ساير رسانهها قدرتمندتر ميشوند، وقت آن است كه قانونگذاران به عقب برگردند؛ اما اين كار بايد با احتياط و در نظر گرفتن پيشينه صورت گيرد.
داستان سيليكون ولي قصه يك عده كارآفرينان بيخيال يا اهل فن دور از ديدرس نيست. داستان درباره قوانين و اختياراتي است كه به مردان و زنان اهل فن همراه با آزادي بسيار داده شده تا تشريح كنند كه آينده چگونه ممكن است باشد و تا سرحد امكان مرزها را بشكنند و در اين روند كسب درآمد كنند.
روش ناديدهانگاري واشنگتن در نهايت به انفجاري عظيم از متون و محتوا در ارتباط با شبكههاي اجتماعي و سيستمهاي عامل منجر شد. اما كساني كه قوانين را طراحي ميكنند بر نقش بد افرادي كه ميتوانستند از سيستم سوءاستفاده كنند، حساب باز نكرده بودند. كساني كه اين ابزار را ساختند كمترين تصور را داشتند از اينكه حاصل كار آنها تا چه اندازه قدرتمند و مخرب ميتواند باشد.
دنياي فناوري دوست دارد رو به جلو حركت كند و نه به عقب. اما محاسبه و شناخت گذشته در برنامهريزي ما ضروري است تا بدانيم در گام بعدي به كدام سمت ميرويم.