گفتمان به جاي عوارضبندي
مويد حسيني صدر
آنچه مشخص است، كشورهاي اروپايي برخلاف تصور افكار جهاني، تمام قوانين بينالمللي را درخصوص مراوده و تجارت با ايران، زير پا گذاشته و به نوعي مطيع و فرمانبردار امريكا شدهاند. گويي كه در كل دنيا امريكا مركز تصميمگيري شده و فقط اين كشور است كه ميتواند اجازه بدهد چه كشوري نفت بفروشد و تراكنش مالي داشته باشد و چه كشوري نداشته باشد. به نظر نميرسد كشورهاي ديگر نيز راهي براي برونرفت از اين وضعيت داشته باشند. درواقع موقعيتي كه در جهان به واسطه تصميمات يكجانبه امريكا ايجاد شده، بسيار عجيب است و نمونهاي ندارد. اگر امروز ايران به صورت ناخواسته وارد اين كشمكش شده و نميتواند آنطور كه بايد در مناسبات اقتصادي نقش مهمي ايفا كند، فردا روزي نيز پاي كشورهاي اروپايي به ميان كشيده ميشود كه مجبورند از امريكا تبعيت كرده و تاوان بدهند.
اما وضعيتي كه ايران گرفتار آن است، تنها به واسطه تحريم يكجانبه امريكا و تبعيت اروپايي از آن ايجاد نشده، بلكه كشورهايي همچون روسيه، چين و هند نيز در شدت گرفتن آن بيتقصير نيستند. اين كشورها نيز در اكثر تصميمات خود، منافع همپيمان مهمشان، امريكا را درنظر ميگيرند.
بنابراين نه اميدي به كشورهاي هند، چين و روسيه است و نه كشورهاي غربي از خود ارادهاي براي بهسرانجام رساندن امور و كاهش فشار به ايران نشان دادند. در اين شرايط تمام سعي امريكا عصباني كردن ايران است. در سخت بودن شرايط ترديدي نيست اما هر قدر عصبانيتر عمل كنيم، حلقه تحريمها، تنگتر ميشود. در آن صورت امريكا خيال ميكند كه ايران از موضع ضعف و التماس كارها را به پيش ميبرد. نكته مهم در اين است كه نبايد در اين شرايط تماشاگر بود اما نبايد اقداماتي انجام داد كه در ميانمدت منافع كشور را به خطر اندازند. ارايه يك بسته پيشنهادي درست و مطابق با شرايط به جهان و عمل به آن ميتواند راهكاري باشد تا بهانههايي كه ترامپ براي برونرفت از برجام دارد، ازبين برود و او را خلع سلاح كند. بايد به جهان فهماند كه بهانههاي ترامپ واهي و به دور از واقعيت است. اما كنشگر و فعال بودن با بستن عوارض بر تنگه هرمز و خليجفارس مطابقت ندارد. ايران ميتواند با ديپلماسي فعال در جهت اعلام مواضع و اتمامحجت با كشورها برآيد. مثلا ميتوان بخشهايي كه هزينههاي بسياري متحمل شديم، مانند مبارزه با تروريسم و مبارزه با ترانزيت موادمخدر را پررنگتر كرد و به جهانيان يادآوري كنيم و از آنها مابهازا بخواهيم. گام بعدي، يادآوري اين موضوع است كه امنيت خليجفارس تا حد زيادي به ايران وابسته است. تلاش بيشتر براي برقراري بيشتر امنيت، ميتواند نظر كشورها را نسبت به بهانههاي ترامپ مبني بر نبود امنيت در تنگه هرمز و خليجفارس از بين ببرد. رويكرد كشور در اين شرايط بايد ديپلماسي فعال با ساير كشورها باشد. بايد يك معامله مطابق با شرايط امروزي درنظر گرفت. محاصره شديد اقتصادي، اقدامات خاص خودش را ميطلبد. عوارضبندي بر تردد كشتيها در يك آبراه مهم جهان، نياز به بررسيهاي كارشناسانه و دقيقتري دارد. نبايد زود تصميم گرفت؛ چراكه هر تصميمي ميتواند اقدام متقابلي از سوي كشورهاي ذينفع در خليجفارس به همراه داشته باشد. تاكيد ميكنم كه نبايد تماشاچي بود اما بايد اقداماتمان درراستاي منافع ملي و براي كاهش تنش بينالمللي و جوي كه عليه كشور ايجاد شده، باشد. تلاش بيشتر و اتخاذ رويكردهاي جديد و مناسب ميتواند سد امريكا در برابر ايران را بشكند.