گريس1 و مناقشات نفتي
دو روز پيش عباس عراقچي اعلام كرد مقصد اين سوپر تانكر سوريه نبوده كه اين گمانه را تقويت ميكند كه نفتكش به سمت مقصدي در جنوب اروپا در حال حركت بوده است. همين نشانهاي است از گسترش بازارهاي منطقهاي براي فروش نفت ايران. ممكن است اين نفتكش به سمت يونان يا ايتاليا در حال حركت بوده باشد.
عمر و سابقه نفتكش هم نشان ميدهد كه احتمالا قرار بوده طي عمليات انتقال كشتي به كشتي در درياي مديترانه بار خود را به مقصد نهايي منتقل كند. اين به اين معنا است كه فارغ از ادعاهاي فرمانداري جبلالطارق، بايد هدف دزدان دريايي انگليس را از توقيفي فراتر از همه قوانين دريايي بررسي كرد. نكته ديگر اينكه با گذشت زمان فروشنده و خريداران نفت ايران شرايط خود را با شرايط تحريمي فروش تطبيق ميدهند و با بررسي و برآورد ريسك و خطرهاي احتمالي راهكارهاي جديد براي گذر از شرايط تحريم را عملياتي ميكنند.
به نظر ميرسد ايران براي دور زدن تحريمها به ابتكارهاي هوشمندانهاي دسترسي پيدا كرده و نشانه آن ارسال ابرنفتكش به مقصد مديترانه است، مقصدي سنتي براي نفت ايران كه حالا ظاهرا دوباره فعال شده است. نفت ايران به مقصد سوريه عموما توسط نفتكشهاي كوچكتر و سوئزمكسها منتقل ميشود و عموما اين انتقال از كانال سوئز صورت ميگيرد، كانال سوئز به دليل محدوديت آبخور قابليت پذيرش سوپرتانكرها را ندارد و عموما هنگام انتقال نفتكشها بايد عمليات سبكسازي يا لايتينگ انجام شود كه با توجه به همراهي مصر با تحريمهاي ظالمانه امريكا عمدتا نفتكشهايي با بار ايران به صورت تمام ظرفيت به اين مسير اعزام نميشوند. همه اين نشانهها صحبتهاي مسوولان ايراني دال بر اينكه مقصد محموله سوريه نبوده را تصديق ميكند. عباس عراقچي درباره رفع توقيف محموله در جبلالطارق ميگويد كه عملا همه گزينهها براي ايران روي ميز است، اقدامات ديپلماتيك، دعوي حقوقي و احتمالا اقدام متقابل.
اقدامات ايران از اين جهت حائز اهميت است كه عدم برخورد با اين حركات فراقانوني موجب ميشود مشتريهاي سابق و جديد ايران مجدد در فضايي آميخته با ترس و ترديد براي خريد قرار بگيرند، اقدام انگليس در اين فقره به عنوان مستعمره ترامپ ارسال پالسهاي خطر براي خريداران نفت ايران است؛ اقدامي كه هم با روح برجام و هم توافق اتحاديه اروپا با ايران پس از خروج امريكا از برجام منافات دارد. به نظر ميرسد با اوج گرفتن فروش نفت ايران پس از ماهها، انگلستان بازيگري نقش جديدي در تقابل با ايران را بر عهده گرفته است و اگر اين توطئه در نطفه خفه نشود عواقب سختي براي بازار نفت ايران خواهد داشت.
در همين راستا قاضيزاده هاشمي، نماينده فريمان و سرخس در مجلس شوراي اسلامي پيشنهاد داده كه از كشتيهاي گذري از تنگه هرمز عواض عبور در ازاي تامين امنيت اخذ شود و اين عوراض مشمول كشورهايي شود كه از تحريمهاي امريكا تبعيت ميكنند.
اين اقدام قانونا ميتواند امكانپذير باشد، به اين دليل كه اگرچه كنوانسيون ١٩٨٢ سازمانملل (كه به مديريت شرايط حقوقي آبها ميپردازد) توسط دولت ايران امضا شده، اما در مجلس شوراي اسلامي به تاييد نرسيده است، همچنين ايران با اين بهانه كه امريكا عضو اين كنوانسيون نيست، ميتواند توجيه حقوقي اقدامات اضافه را ارايه كند، اما از آنجا كه اولا مسيرهاي عبوري تنگه هرمز محلي است كه آبهاي سرزميني هر دو كشور ايران و عمان با هم تداخل ميكنند و دوما موضوع تداخل قلمروهاي سرزميني در چنين گذرگاههاي حساس بينالمللي هميشه موضوع حقوقي مورد مناقشه است، انجام آن حساس، مناقشهآميز و به لحاظ اجرايي سخت خواهد بود. رژيم حقوقي جبلالطارق بسيار شبيه تنگههرمز است، با اين تفاوت كه برخلاف جبلالطارق، يكپنجم كل انرژي دنيا و اقتصاد تكتك كشورهاي دنيا به وقايع اين تنگه وابسته است. اينها و فراتر از آن، ابزار قدرتمند كنترلي و حفاظتي است كه ايران در خليج و تنگههرمز براي خود قائل است و بايد هوشمندانه و با در نظر گرفتن مسائل سياسي آن را به ابزاري ديپلماتيك براي فشارهاي بيشتر تبديل كرده و از آن بهرهبرداري كند.