• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4410 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱۹ تير

بررسي پيوست فعاليت رسانه‌اي سخنگوي دولت و بحث تداوم حمايت از روحاني در گفت‌وگو با گرامي‌مقدم:

هم نقد مي‌كنيم، هم حمايت

ابلاغ پيوست فعاليت رسانه‌اي سخنگوي دولت، اقدامي ديرهنگام اما مثبت است

رييس‌جمهور روز گذشته در پيوست حكمي، اولويت‌هاي ارتباطاتي و رسانه‌اي سخنگوي دولت را ابلاغ كرده است. همزمان بهزاد نبوي، فعال كهنه‌كار اصلاح‌طلب نيز بر لزوم تداوم حمايت از دولت تاكيد كرده است. براي بررسي دقيق‌تر اين مسائل ‌سراغ اسماعيل گرامي‌مقدم، فعال سياسي اصلاح‌طلب و سخنگوي حزب اعتمادملي رفتيم و نظرات او را در ارتباط با اين دو موضوع جويا شديم.

 

آقاي گرامي‌مقدم، چنانكه مستحضريد وضعيت رسانه‌اي دولت به‌زعم بسياري از ناظران (حتي حاميان دولت)، از نقاط ضعف و پاشنه آشيل دولت بوده است. چرا روحاني امروز و پس از پشت سر گذاشتن دولت اول و نيمي از دولت دوم، پيوست فعاليت سخنگوي دولت را ابلاغ كرده است؟ آيا تعلل دولت تا اين ميزان، در مدت كوتاه پيش‌رو قابل جبران است؟!

فكر مي‌كنم هر حركتي كه منجر به تقويت سخنگوي دولت و بخش رسانه‌اي آن شود، به قابليت‌ها و توانمندي‌هاي عمومي دولت كمك خواهد كرد. گرچه اقدامات صورت‌ گرفته در راستاي ابلاغ حكم پيوست رسانه‌اي سخنگوي دولت، بسيار ديرهنگام انجام شده و در حالي از اين موضوع باخبر شده‌ايم كه تنها 2 سال به پايان عمر اين دولت باقي مانده است. متاسفانه آقاي روحاني چنانكه بايد و شايد، قدر و منزلت آراي عمومي و جامعه بزرگ اصلاح‌طلبان كه در هر دو انتخابات با تمام توان از او حمايت كردند، ندانست و اين انبوه حاميان را پشت درهاي پاستور نگه داشت و در نتيجه كساني كه سمت‌هاي رسانه‌اي دولت و سخنگويي را بر عهده داشتند يا فاقد تخصص كافي در اين حوزه بودند يا علاقه كافي را به اين سمت حساس سخنگويي و بازتاب دادن عملكرد دولت در رسانه‌ها نداشتند. به هر حال وقتي، فردي به عنوان سخنگوي يك دولت منصوب مي‌شود، جايگاهي حساس را مديريت مي‌كند و بايد به تحركات جريان رسانه‌اي كشور آگاه باشد و شناخت دقيقي از نحوه فعاليت‌هاي رسانه‌اي به‌طور كلي و همچنين چگونگي اقدامات رسانه‌هاي مختلف اعم از رسانه‌هاي حامي و منتقد دولت داشته باشد. به اين اعتبار، اگر سخنگو اهل فن باشد، يك اظهارنظر و موضع‌گيري‌اش مي‌تواند وضعيت دولت را دگرگون كند يا باعث ترميم نقاط ضعف دولت‌ها شود يا موجب برجسته كردن نقاط قوت آنها. بنابراين فكر مي‌كنم ابلاغيه اخير باوجود آنكه ديرهنگام بوده، به دليل اينكه به موضوعي بسيار مهم و كليدي اشاره دارد، اتفاق مثبتي است.

اخيرا با حضور ربيعي در مقام سخنگوي دولت شاهد تحولاتي در وضعيت رسانه‌اي دولت بوده‌ايم كه شايد در نحوه برگزاري نشست خبري اخير سخنگوي دولت كه به‌طور مشترك و با حضور عراقچي و كمالوندي برگزار شد، نمود يافت. به نظر شما اقدامات اخير در اين حوزه، مي‌تواند نشان‌دهنده تحولي اساسي باشد يا اين تغييرات صرفا تغييراتي سطحي و فاقد استراتژي مشخص و راهبردي است؟!

به نظرم تغييرات و تحولاتي كه هم‌اكنون توسط آقاي ربيعي انجام شده و مي‌شود، تحولاتي عميق، اساسي و تاثيرگذار است. ربيعي امروز ديگر وزير نيست و به ‌صورت حرفه‌اي و متمركز، صرفا مسووليت سخنگويي را برعهده دارد. از طرفي سال‌ها در همين دولت، وزير بوده و به‌ خوبي نسبت به كم و كيف كار دولت آشنايي دارد. او اكنون به‌ خوبي مي‌داند كي بايد سكوت كند، كي سخن بگويد و اگر قرار است حرفي بزند، چطور سخن بگويد. شخصا معتقدم ربيعي در همين مدت كوتاه حدودا يك‌ماهه، جايگاه سخنگويي را احيا كرده و اگر دولت هم همچنان با او همراه باشد و از اقداماتش حمايت كند، مي‌تواند در راستاي بهبود وضعيت دولت، عملكردي مثبت و موثر داشته باشد. البته سخنگوي دولت بايد بداند كه اين دولت با طيفي خاص از مخالفان مواجه است و نيز بايد بتواند با شناختي كه از اهداف و تبليغات و مانورهاي تبليغاتي جناح مخالف دارد، دولت را از اين شرايط خارج كند. به هر حال، يكي از نقاط ضعفي كه در اين دولت در گذشته وجود داشته، اين بوده است كه با احزاب سياسي تعامل مناسبي نداشت. بنابراين يكي از مهم‌ترين وظايف سخنگوي جديد دولت اين خواهد بود كه بتواند با برقراري ارتباطات فعال با احزاب سياسي و البته اصحاب رسانه، جايگاه دولت را بهبود ببخشد.

فارغ از بحث عملكرد رسانه‌اي دولت، چنانكه مستحضريد آقاي بهزاد نبوي روز گذشته مجددا بر لزوم تداوم حمايت از روحاني تاكيد كرده است. اين در حالي است كه برخي اصلاح‌طلبان نظراتي ديگر دارند و بعضا از دولت انتقاد مي‌كنند. به نظر شما، اساسا علت ايجاد نوعي دودستگي در حاميان دولت چيست و چرا فضا به نحوي پيش رفته كه چهره‌اي همچون نبوي همچنان خواهان حمايت از روحاني است؟

اين تضاد و دو دستگي در ميان اصلاح‌طلبان توسط خود دولت ايجاد شده است. گرچه همه اصلاح‌طلبان مشتركا به بخش‌هايي از عملكرد دولت انتقاد دارند و در اين مساله متفق‌القولند. با اين حال اما قبول دارم كه نوعي دودستگي به اين معنا وجود دارد كه عده‌اي مي‌گويند بايد به‌طور كامل از حمايت از دولت دست بكشيم و گروهي ديگر كه ظاهرا منافع ملي را در اولويت قرار مي‌دهند، راه ميانه را در پيش گرفته و مي‌گويند بايد هم نقد كنيم، هم حمايت. در واقع اين گروه دوم كه شخصا با آنها موافقم، موضع نقد مشفقانه را پيش گرفته و معتقدند كه بايد هر جا دولت عملكرد خوبي داشت، مورد حمايت جريان اصلاحات باشد اما اگر در مسائلي، از دولت كم‌كاري ديديم، به‌منظور اصلاح رويه‌ها به دولت انتقاد كنيم. درواقع به‌ جاي آنكه گردش به راست روحاني را مدنظر قرار دهيم، بايد عملكردش را مدنظر قرار دهيم و مثلا در بحث رفع‌ حصر، از آنجا كه آقاي روحاني عملكرد خوبي نداشت و اين در حالي بود كه اين مهم مي‌توانست تاثيراتي قابل‌ توجه در بهبود شرايط روحي و رواني جامعه داشته باشد، از دولت انتقاد كنيم. همزمان در رابطه با عملكرد مثبت دولت مثلا در بحث ايجاد گشايش در فضاي مناسبات ديپلماتيك يا عادي‌سازي روابط ايران با بسياري از كشورها، از دولت حمايت كنند.

و سوال آخر اينكه باتوجه به انتقادهايي كه بعضا حتي از جانب حاميان دولت هم مطرح شده و مي‌شود، اصلاح‌طلبان چرا همچنان بايد از روحاني و دولت حمايت كنند؟ در گذشته بارها از سوي فعالان اصلاح‌طلب شنيده‌ايم كه اين جريان به‌ اصطلاح «چك سفيدامضا» به روحاني نداده است. با اين حساب آيا تداوم حمايت اصلاح‌طلبان از روحاني تا زمان خاصي ادامه خواهد يافت و زمانمند است. اگر چنين باشد، تا كي بايد شاهد اين حمايت‌ها باشيم؟

به نظرم اين حمايت زمانمند نيست. با اين حال، درس عبارتي كه اصلاح‌طلبان از پرونده روحاني آموختند، اين بود كه بايد در انتخابات با حفظ هويت اصلاح‌طلبي وارد عرصه شوند. اين موضع هميشگي من بوده است و معتقدم جريان اصلاحات بايد از دولت حمايت كند و در عين حال ايرادها و نواقص كار دولت را گوشزد كند و انتقاد مشفقانه را در دستور كار داشته باشد.

در بحث ورود به انتخابات چطور؟ در اين خصوص نيز برخي اصلاح‌طلبان از تحريم احتمالي صحبت مي‌كنند و بعضي همچون آقاي نبوي، معتقدند كه حتي اگر اين جريان ليستي براي انتخابات نداشته باشد، نبايد مانع از سرد شدن تنور انتخابات شده و مردم را مايوس كند.

من هميشه گفته‌ام كه با تحريم انتخابات مخالفم و اتفاقا وقتي آقاي سعيد حجاريان، نظريه‌اي در خصوص تحريم يا حضور مشروط در انتخابات را مطرح كرد، بنده از اولين كساني بودم كه مخالفت خود را اعلام كردم. چنانكه در جريان انتخابات مجلس هفتم هم مخالف تحريم انتخابات بودم و در شوراي دوم نيز مخالفت خود را در برابر ايده دوستاني همچون آقاي حجاريان مطرح كردم. شخصا معتقدم بايد با درك دقيق واقعيت‌هاي حاكم بر اوضاع سياسي در ايران، پا به عرصه فعاليت سياسي بگذاريم و سعي كنيم به ظرفيت‌هاي دروني خود اتكا كنيم. البته اين گفته به معناي آن نيست كه در برابر ردصلاحيت‌ها سكوت كنيم. ما بايد از نحوه ردصلاحيت‌ها انتقاد كنيم و در راستاي دفاع از مطالبات مردم جسورانه وارد عمل شويم. ما بايد با استفاده از روش‌هاي مختلف با شوراي نگهبان گفت‌وگو كنيم و براي افزايش حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات وارد تعامل شويم و به‌ جاي در پيش گرفتن تحريم انتخابات، شيوه حضور در انتخابات را با رايزني و گفت‌وگو جهت كاهش ردصلاحيت‌ها پيش بگيريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون