جريانهاي سياسي و انتخابات مجلس
علي شكوهي
قسمت دوم| اصولگرايان احتمالا در انتخابات مجلس يازدهم با تصويري بسيار متفاوت در صحنه سياسي كشور ظاهر خواهند شد. انتظار ميرود آنان در چند زمينه تغييراتي در فعاليت خود ايجاد كنند: اول- اصولگرايان در تلاشند تا ساختار تشكيلاتي تازهاي را جايگزين «جمنا» كنند تا امكان به تفاهم رساندن طيفهاي پراكنده اصولگرا را داشته باشند. گفته ميشود «شوراي ائتلاف جريان ارزشي انقلاب» يا «شوراي وحدت» ممكن است جايگزين نهاد قبلي شود؛ هر چند بعيد است اصولگرايان با توجه به گرايش سياسي متفاوتي كه دارند و با توجه به اختلافاتي كه در شهرستانها به صورت طبيعي بين نامزدهاي انتخاباتي بروز ميكند، قادر به ايجاد ائتلافي واحد براي انتخابات مجلس يازدهم شوند. دوم- شعارهاي انتخاباتي اصولگرايان در انتخابات آتي مجلس، حول نقد دولت روحاني ميچرخد. اصولگرايان تاكنون ريشه مشكلات كشور را به دولت مستقر ارجاع ميدادند . آنان دستاورد برجام را با توجه به خروج امريكا از آن، در حد صفر جلوه ميدهند و معتقدند دولت روحاني نتوانست با مذاكره چيزي را به دست آورد. فضاي تحريم امريكا عليه ملت ايران، مقاومت را طلب ميكند و اصولگرايان طبعا بهتر از اصلاحطلبان ميتوانند شعار مقاومت بدهند. آنان در موضوع توافقات پالرمو و ديگر لوايح مرتبط با آن هم شعار عدم الحاق دادهاند و الان تصور ميكنند كه كار درستي كردهاند. اساسا اين شعار كه نبايد اهل سازش و مذاكره و اعتماد به غرب بود، در شرايط تحريم ميتواند بيشتر مورد توجه قرار بگيرد و اصولگرايان از همين زمينه استفاده خواهند كرد تا در كنار دامن زدن به مشكلات معيشتي مردم، راي مردم را متوجه خود كنند. سوم- اصولگرايان احتمالا در شهرهاي بزرگ تلاش خواهند كرد، نيروهاي تازهنفس و ناشناختهتري را به صحنه رقابت وارد كنند. فهرست انتخاباتي اصولگرايان احتمالا از بسياري از مشاهير و چهرههاي سياسي سرشناس خالي خواهد بود؛ امري كه تيغ دو دم است و ممكن است به ناكامي آنان هم منجر شود. اين تغييرات در استراتژي انتخاباتي اصولگرايان به همراه بسترهاي مساعدي كه در اختيار آنان هست، آنان را به نتيجه انتخابات مجلس آتي اميدوار كرده است به گونهاي كه برخي بزرگان اين طيف به صراحت خود را داراي زمينه رايآوري بيشتر از گذشته ميدانند. اميدواري اصولگرايان به پيروزي در انتخابات مجلس، از چند زمينه زير برخوردار است: 1- اصولگرايان يك سبد راي نسبتا ثابت دارند كه با انگيزه انقلابي و ديني در انتخابات شركت ميكنند و نيازي به تبليغات براي به صحنه آوردن آنان نيست. اين سبد راي اگر در كنار آراي مردم ناراضي از عملكرد اصلاحطلبان و دولت اعتدالي قرار بگيرد، شانس موفقيت اصولگرايان را افزايش ميدهد. 2- اصلاحطلبان و طرفداران دولت روحاني علاوه بر از دست دادن نسبي پايگاه اجتماعي خود، در درون هم دچار اختلاف بر سر اصل شركت در انتخابات هستند و اين فرصتي براي اصولگرايان است. اكنون نوعي يأس از انتخابات و نتايج شركت در آن در ميان نيروهاي جوان و تندروتر اصلاحطلبان مشاهده ميشود كه كار سران اصلاحات را دشوار خواهد كرد. اصولگرايان هميشه وقتي ميزان مشاركت بالا نباشد، شانس پيروزي خود را بيشتر ميدانند. 3- بخشي از زمينه مساعد براي اصولگرايان را چند نهادهاي حاكميتي تشكيل ميدهند كه در همه انتخابات، كاركرد حزبي و جناحي پيدا ميكنند. اصولگرايان مطمئن هستند كه بخش زيادي از نامزدهاي رقيب از سوي شوراي نگهبان رد صلاحيت ميشوند، از حمايت برخي نهادهاي نظامي كه در سياست مداخله ميكنند برخوردارند، صدا و سيما در وقت خودش وارد ميدان ميشود و به نفع آنان تبليغات خواهد كرد، ائمه جمعه و جماعات را به نفع نامزدهاي خود به صحنه خواهند آورد و در يك كلام اميدوارند كه «ابر و باد و مه و خورشيد و فلك» دست به يكديگر بدهند و رقيب را از صحنه خارج كنند. شايد در عمل اصولگرايان نتوانند از اين فرصت استفاده كنند و شايد اختلافات دروني اصولگرايان به آنان اجازه تشكيل يك ائتلاف جدي را ندهد و شايد بار ديگر اصلاحطلبان بتوانند حاميان خود را اميدوار كرده و به صحنه بياورند، اما وضعيت كنوني فضاي سياسي كشور به شكلي است كه اصولگرايان را به نتيجه انتخابات اميدوار كرده است و اين قابل انكار نيست. ادامه دارد