جشن و حافظ و مردم
خسرو دهقان
يك؛ جشن حافظ از چند جهت در ميان هنرمندان و منتقدان واجد اهميت است؛ نخست اينكه متعلق به بخش خصوصي است و به هيچ ارگان و نهادي وابستگي ندارد و جنبه شخصي بودن آن پررنگ جلوه ميكند دقيقا مثل اينكه براي برگزاري مراسم مهماني از جيب خودت خرج كني نه از جيب پدرت. اين مراسم هم با بودجه بخش خصوصي رتق و فتق ميشود. دو؛ دومين اهميت جشن حافظ در بقا و دوام آن است. اينكه جشني كه بعد از 19 سال همچنان باشكوه و با استقبال بالاي مخاطبان به حيات خود ادامه ميدهد و جلو ميرود، كم نيست. سومين وجه اهميت جشن حافظ در اسم آن است. جشن و حافظ دو كلمهاي است كه هر كدام اهميت خاص خود را دارند. جشن مايه انبساط خاطر و افزايش انرژي است و نام حضرت حافظ هم كه يك سمبل است و براي همه ما ايرانيان عزيز. شاعري است گرانسنگ.
سه؛ نكته ديگري كه اهميت جشن حافظ را بيشتر از قبل جلوه ميدهد اين است كه هر سال به ياد علي معلم برگزار ميشود؛ يك جور لمس دوباره علي معلم كه به يادمان ميآورد او در ميان ما حضور دارد و چقدر حيف كه سينماي ايران اين منتقد برجسته را زود از دست داد. مرگ حق است اما براي علي معلم كمي زود اتفاق افتاد و رفتن او از ميان ما باوركردني نيست. چهار؛ اما اهميت جشن حافظ در ميان اهالي سينما آنجا دوچندان ميشود كه سمت و سوي مردمي پيدا ميكند. يعني چه؟ يعني اينكه در جهان خصوصا در دو يا سه دهه اخير پديدهاي به اسم جشن و جشنواره گسترش زيادي پيدا كرده و يك نوع شغل براي عدهاي شده است، اما اگر به سالهاي خيلي دور نگاهي بيندازيم خواهيم ديد كه ميزان جشنوارهها درگذشته از تعداد انگشتان يك دست تجاوز نميكرد...
اما الان كدام كشور يا شهري را سراغ داريد كه جشنواره يا جشن برگزار نكند؟ و جالب اينكه هركدام اين جشنها هم با خطمشي و سياست خاص خود اداره ميشوند و شبيه به هم نيستند. اما جشن حافظ بسيار متفاوت است، براي آنكه از دل مردم بيرون ميآيد و تماشاگران آن مخاطبان عام هستند و مهمتر اينكه نگاه ايدئولوژيك و منتقدانه بر آن حاكم نيست. يعني تماشاگر عام طبيعيتر با اين جشن كه اتفاقا قدمت زيادي در تاريخ ما دارد ارتباط ميگيرد و اين نقطه قوت جشن علي معلم ماست كه مايل به گروه سياسي و اليت خوشفكر و محفلي جامعه نيست.