• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4413 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۳ تير

برخيز و اول بكش (231) فصل بيست و دوم

عصر پهپاد- فرصت طلايي

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

روز شنبه، روز عمليات، اتاق كوچك جنگ آمان در ساعت 7 صبح باز شد. هر كسي خودش را به درون آن چپاند: آرديتي، مسوول عمليات ويژه و نمايندگان بخش جمع‌آوري، واحد 8200، بخش ضدتروريسم آمان، واحد پهپاد و شاخه اطلاعاتي نيروي هوايي. اپراتورهاي واقعي پهپاد در تريلي نزديك مرز لبنان بودند.

عامل واحد 504 كه اطلاعاتي درباره اينكه موسوي به راهپيمايي مي‌رود فراهم كرده بود گزارش داد كه هدف بيروت را ترك كرد. اطلاعات ديگري كه به اتاق جنگ مي‌آمد، خاطرنشان كرده بود كه «نمايندگاني از فعالان امروز صبح بيروت را ترك كردند و اينكه يك «شخص خيلي مهم» به جنوب وارد شده.» هيچ يك از اين اطلاعات دال بر اين نبود كه موسوي در جيبشيت است اما به احتمال زياد به نظر مي‌آمد كه او هست.

نزديك ساعت 10 صبح، بلندگوي جيبشيت شروع كرد به فراخواندن شهروندان كه براي راهپيمايي يادبود در محل تجمع در حسينيه دهكده حضور به‌هم رسانند. در ساعت 10:30 تلويزيون اتاق جنگ تصاوير را كه از پهپاد ارسال مي‌شد و پس از فرآيندهاي زياد آن را به سايت مي‌فرستادند، نشان داد. مجاور حسينيه يك مسجد بود و مناره‌هاي بلند آن كاملا بر صفحه تلويزيون نمايان بود. تصاوير به آهستگي به پشت تعدادي از خودروها كه به ظاهر يك اسكورت امنيتي حزب‌الله است، رفت. پهپاد تصوير را گرفت. در انتهاي خودروها دو رنجروور و دو مرسدس بنز بودند. زاركا فرياد زياد، «ما داريمش.»

حدود ظهر، باراك رييس ستاد به اتاقش برگشت، ناراحت و خشمگين. او را براي اداي توضيح درباره شب دو شاخه به كابينه امنيت در بيت‌المقدس احضار كرده بودند. او خشمگينانه مي‌گفت، «سه تروريست ما را بي‌آبرو كردند.» باراك خلاصه به‌‌روز شده‌اي از عمليات به وقت شب را دريافت كرده بود و سپس به اتاق جنگ آمان رفت. او به تصاوير پهپاد مشتاقانه نگاه مي‌كرد.

آن يك موقعيت ويژه‌اي بود. براي اولين‌بار يك فرمانده مي‌توانست در ستاد مركزي با چشمان خودش رهبر يك سازمان تروريستي دشمن را به زمان واقعي و با اين احتمال كه عمليات هم بكند، داشته باشد.

ساگي كنار دست باراك ايستاده بود؛ هر دوي آنها صورت‌شان خشن و درهم. از رفتار آنها مشخص بود كه هدف اوليه عمليات به وقت شب
-جمع‌آوري اطلاعات- به‌طور كامل كنار گذاشته شده است. ديگران در اتاق جنگ اين حس را گرفته بودند كه اين دو فرمانده ارشد پر از اشتياق براي كشتن شده باشند. آنها فقط منتظر اين بودند كه تاييد بگيرند كه موسوي در جيبشيت است، اطلاعاتي كه آنها مي‌توانستند براي تاييد عمليات نزد وزير دفاع ببرند.

باراك به مشاورش گفت كه اطلاعات منشي وزير دفاع را درخصوص اين وضعيت به‌روز كند. او گفت، «شايد از موشه آرنز بخواهيم كه چراغ سبز عمليات را بدهد.» اين براي اولين‌بار بود كه كسي اين زحمت را به خود مي‌دهد تا وزير را درباره عمليات به وقت شب مطلع سازد.

ساگي، زاركا را به كناري كشيد. از او پرسيد، «چه فكر مي‌كني؟ ما يك فرصت طلايي داريم تا او را بياوريم اينجا.»

زاركا جواب داد، «آره. اما بدان كه ما در جنگ با حزب‌الله يك سطح بالاتر مي‌رويم.»

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است

نه اعتقاد مترجم و روزنامه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون