• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4416 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۶ تير

درباره ميني‌سريال شبكه HBO

جادوي چرنوبيل

بابك زماني

 

 

يكي دو ماه گذشته پس از اينكه سريال «بازي تاج و تخت» تمام شد، شبكه اچ‌بي‌او پخش سريال «چرنوبيل» را كه به يكي از مهم‌ترين درس‌هاي قرن بيستم مي‌پرداخت، آغاز كرد. پيش‌تر سوتلانا الكسيويچ، نويسنده و روزنامه‌نگار اهل بلاروس كه جايزه نوبل را در سال‌هاي گذشته دريافت كرد، يكي از مهم‌ترين آثار خود را به روايت اين فاجعه مهم اختصاص داده بود. اگرچه آشكار است كه سريال از كتاب و داستان‌واره‌هاي آن بسيار بهره برده است، به‌نظر مي‌رسد سريال از نظر روايي از كتاب پيشي گرفته است.

مهم‌ترين نكته‌اي كه فيلم را برجسته مي‌كند ابعاد عظيم و دراماتيك خود واقعه است. هيچ داستاني كه از مخيله انسان بيرون آمده باشد نمي‌تواند به پاي ابعاد واقعي اين رويداد برسد. گارسيا ماركز گفته بود: «من وقايع روزمره امريكاي لاتين را مي‌نويسم كه نامش را گذاشته‌اند رئاليسم جادويي.» واقعيت جادويي كاراييب هيچگاه به پاي واقعيت جادويي چرنوبيل نمي‌رسد و اگر ماركز توانست آن واقعيت جادويي را به رشته تحرير دربياورد، نه سوتلانا الكسيويچ نهHBO قادر به روايت صرف رويداد چرنوبيل هم نيستند.

چرنوبيل در جامعه‌اي به وقوع پيوست كه عقل‌گرايي را قانون خود مي‌دانست. لاف آن مي‌زد و صداي فلسفه علمي و اقتصاد علمي‌اش گوش فلك را كر كرده بود. گفتماني كه بالكل منكر متافيزيك شده بود ناگاه خود را در برابر هيولايي نديدني يافت كه ابعادي آشكارا متافيزيكي داشت. نيروي هسته‌اي و انفجار هسته‌اي آن برآمده از نيروهاي ماوراالطبيعه نبود. آن رويداد با قوانين فيزيك و رياضي قابل توجيه است اما در برابر اطلاعات بدوي و مقدماتي‌اي كه باورمندان شوروي آن را دانش بي‌نظير خود مي‌دانستند و به آن مي‌باليدند، شبحي بود كه تمام ابعاد يك پديده ماورا‌الطبيعه را در خود داشت! واقعيت اين است كه انسان شوروي كه او را تا حد يكي از خدايان المپ مي‌استودند با جهالت خود به بازي با نيروي مهيبي پرداخت كه ابعاد وحشتناكش را به درستي نمي‌شناخت. بعد از انفجار با آتش‌نشاني شهر تماس گرفتند! و دوزيمتري كه براي ارزيابي تشعشعات داشتند تنها قادر به ثبت يك هزارم تشعشات واقعي بود و چون تنها همان حداكثر خودش را نشان مي‌داد مدت‌ها همان تشعشعات جزيي را به مقامات حزب گزارش مي‌كردند. عقل همان چيزي بود كه حزب تعيين مي‌كرد. وقتي اولين جرقه‌هاي انفجار رخ داد سرمهندس نيروگاه انكار كرد و گفت: «كوره منفجر نمي‌شود چون حزب اينطور گفته!»

بوروكراسي پوسيده و سيستم آپاراتچيك سال‌هاي آخر شوروي، نقش مهمي در بروز اين واقعه داشت. سرمهندس قرار بود به‌زودي ترفيع بگيرد و اعلام خطر اين ترفيع را به خطر مي‌انداخت. بنابراين آنقدر بر كوره دميد تا منفجر شد. اما همين سيستم توتاليتر بود كه توانست در عرض چند روز نزديك به يك‌ ميليون نفر را براي كار بخواهند، بيگاري بگيرند تا اقدامات امنيتي بعد از انفجار شامل كشتن حيوانات و جابه‌جا كردن افراد را انجام بدهند آن هم در پهنه‌اي به وسعت دو استان كشور! دور از انتظار نيست كه در شرايطي ديگر بدون آن سيستم متمركز، چه قاچاقي از گوشت هسته‌اي گاو و گوسفند در تمام كشور بر‌پا مي‌شد و انتقال ساكنان دو استان كشور به مناطق ديگر نهايتا به چه شكلي انجام مي‌شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون