• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4437 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۰ مرداد

برخيز و اول بكش (253) فصل بيست و چهارم

«فقط يك كليد، خاموش و روشن» 400 نفر در فهرست عمليات انتحاري

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

با كشتار نمازگزاران مسجد ابراهيم، لحظه‌اي كه يحيي آيش منتظرش بود، رسيد. او قبل از آنكه ضربه را بزند 40 روز به خاطر مراسم عزاداري صبر كرد سپس در 6آوريل يك بمب‌گذار انتحاري كه توسط آيش استخدام شده بود خودش را در نزديكي دو اتوبوس در شهرك اسراييلي آفولا در شمال كرانه باختري منفجر كرد كه همراه با او جان 8 شهروند گرفته شد. يك هفته بعد يك بمب‌گذار انتحاري ديگر 5 نفر را در يك ايستگاه اتوبوس در خدرا كشت. در 19 اكتبر آيش ضربه را به قلب تل‌آويو زد، يك فلسطيني كمربند انتحاري خودش را در اتوبوس شماره 5 در خيابان ديزيگنوف منفجر كرد كه 22 نفر را كشت. بمب‌گذاري‌ها همچنان ادامه مي‌يافت. آوي ديشتر، عضو شين بت گفت:«تا آن زمان، تروريست‌هاي فلسطيني كه ما با آنها آشنا بوديم، عاشق زندگي كردن بودند. حتي ليلا خالد در آخرين هواپيماربايي‌اش با آنكه دو نارنجك در دستش بود، زماني كه با يك مامور امنيتي اسراييل كه يك اسلحه در دستش بود، مواجه شد خودش را با آنها منفجر نكرد. تغييري كه در سال 1993 رخ داد بسيار دراماتيك بود و ما را غافلگير كرده بود. قدرت تروريست‌ها به طور تصاعدي بالا مي‌رفت. يك بمب‌گذار انتحاري نياز به مهارت عملياتي ندارد؛ اين عمليات فقط با يك كليد، روشن و خاموش انجام مي‌شود. زماني كه 400 نفر در ليست تروريست‌هاي انتحاري منتظر هستند هر كسي مي‌تواند مركز ثقل مساله را ببيند». رقباي حماس متوجه موفقيت آيش و حمايتي كه از فعاليت‌هايش در خيابان‌هاي فلسطيني مي‌شد، شدند. در 11 نوامبر سال 1994 يك عضو جهاد اسلامي فلسطين خودش را در يك پست نگهباني‌ اي‌دي‌اف در تلاقي نتساريم در كرانه باختري منفجر كرد كه 3 افسر ذخيره را كشت. در 22 ژانويه سال 1995 يك تروريست جهاد اسلامي در حالي كه يك يونيفورم ‌اي دي اف را پوشيده بود، راهش را در ميان انبوهي از سربازان كه در ايستگاه اتوبوس در بيت ليد 25 مايلي شمال شرقي تل‌آويو منتظر بودند، باز كرد و خودش را منفجر كرد.

با اين انفجار بزرگ ده‌ها سرباز تكه پاره شدند. زماني كه ديگران به سمت مجروحاني كه فرياد كمك سر داده بودند، شتافتند بمب‌گذار انتحاري دوم خودش را در آن ميانه منفجر كرد. يك تروريست سوم هم كه مي‌خواست چند دقيقه بعد خودش را منفجر كند پا به فرار گذاشت. 21 سرباز و يك شهروند در آن حملات كشته و 66 نفر مجروح شدند. خيلي ناگوار بود. نخست‌وزير و وزير دفاع رابين مدت كوتاهي بعد از اين انفجار به صحنه رفت؛ محل تلاقي هنوز با خون بدن‌هاي پاره شده، پر بود. در حالي كه نخست‌وزير آنجا بود يك تظاهرات خودجوش از شهروندان عصباني در آن محل برپا شد. هر چند كه تظاهركنندگان شعارهايي عليه ترور نمي‌دادند بلكه در عوض شعارها عليه رابين بود. آنها فرياد مي‌كشيدند « برو به غزه» نفريني كه در عبري شبيه «برو به جهنم» است. رابين در مسير برگشتش به تل آويو «در حالي كه خونش از خشم به‌جوش آمده بود» به ايتان هابر، رييس دفترش دستور داد تا نشستي را با تمامي سران نهادهاي دفاعي بگذارد. او گفت:«بايد جلوي اين ديوانگي را گرفت. برگه قرمز را بياوريد تا امضا كنم».

پايان فصل بيست و چهارم

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون